مقام اهل بيت عليهم السلام

1- امام صادق فرمود:« اتي الحسين اناس‏, فقالوا  له : يا ابا عبدالله حدّ ث نا بفضلكم الّذي جعل الله لكم. فقال : انّكم لا تحتملونه و لا تطيقونه.  قالوا: بلي.   قال: ان كنتم صادقين فليتنحّ اثنان و احدّث واحدا , فان احتمله , حدثتكم. فتنحي ا ثنان, وحدّث واحدا, فقام طائر العقل, فمرّ علي وجهه و ذهب. فكلّمه صاحباه فلم يرد عليها جوابا».
امام حسين به جمعي كه تقاضاي شنيدن سخني درباره مقام و منزلت آن حضرت را داشتند فرمود : تاب شنيدن آن را نداريد  گفتند : داريم   فرمود:دو نفرتان كنار رويد تا به يكي از شما بگويم اگر تاب شنيدن داشت به همه شما باز خواهم گفت . آن دو نفر دور شدند و حضرت به آن يكي باز گفت. آن مرد در حالتي كه عقل از سرش پريده بود برخاست و راه پيش گرفت و رفت آن دو هر چه با او سخن گفتند پاسخ آنان را نداد.
 
2- اسرار معارف خاندان پيامبر داراي مراتبي است كه برخي از آنها را جز ملائك مقرب و پيامبران مرسل و مؤمناني كه دلي آزموده دارند نمي دانند.
امام صادق فرمود:«ان عندنا والله سّرا من اسرار الله و علما من علم الله والله لا يحتمله ملك مقرب ولا نبّي مرسل و لا مؤمن امتحن الله قلبه للايمان. »
 برخي از علوم و اسرار الهي در خزانه علم خاندان پيامبر صلوات الله عليهم اجمعين است كه حتي ملايك مقرب و پيامبران مرسل و مؤمناني كه دلي آزموده دارند نيز تاب تحمل آن را ندارند . البته اين اسرار را نيز اهلي است شايسته. 
 

3- امام صادق درباره اسرار قدم گزاردن اميرمومنان بر كتف پيامبر به هنگام شكستن بتهاي خانه كعبه براي محمدبن حرب نكاتي را فرمود. محمدبن حرب گفت : زدني بيانا،  فقال:« انك لاهل للزياده ثّم ذكر معاني آخر ثّم قال : لو اخبرتك بما في حمل النّبي عليا عند حطّ الاصنام من سطح الكعبه من المعاني الّتي ارادها به, لقلت انّ جعفربن محمد لمجنون.  فحسبك من ذلك ما قد سمعته. »
آن حضرت درباره اسرار پانهادن امير مؤمنان بر شانه هاي حبيب خدا حقايقي را مي داند كه اگر برخواص ياران خود بگويد او را به جنون متهم خواهند كرد.
              
4- امام صادق درشرح« هديَ للمتقين» ( بقره 30 ) فرمود:« بيانُ و شفاءُ للمتقين من شيعه محمد و علي … و اتقوا اظهار اسرار الله تعالي و اسرار ازكياء عباده الاوصياء بعد محمد فكتموها ؛ و اتقوا ستر العلوم عن اهلها المستحقين لها و فيهم نشروها ».
حضرت تصريح كرد كه از آشكار كردن اسرار خدا و بندگان پاك او بپرهيزيد و آن را از نا اهلان پنهان داريد و تنها به اهلش بسپاريد در غير اين صورت ستمي آشكار پديد آمده است .
                        
5 ـ  عبد الله ابان كه نزد امام رضا نشسته بود مي گويد :
«قلت للرضّا ادع الله لي و لاهل بيتي. فقال: او لست افعل؟ والله انّ اعمالكم لتعرض عليّ في كل يوم و ليله. فاستعظمت ذلك. فقال لي: اما تقرا كتاب الله عزّوجلّ: و قل اعملوا فسيري الله عملكم ورسوله والمؤمنون؛ قال هو والله عليّ بن ابي طالب. »
 به امام رضا گفتم : براي من و خانواده ام دعا كن! فرمود: مگر چنين نمي كنم به خدا قسم, كارهاي شما هر روز و شب به نظر ما مي رسد. راوي مي گويد: به نظرم گران آمد. پس فرمود: آيا كتاب خدا را نمي خواني (كه مي فرمايد): عمل كنيد كه خدا و رسول خدا و مؤمنان, اعمال شما را مشاهده مي كنند. فرمود: به خدا قسم منظور از مؤمنان علي بن ابي طالب است .
                          
در روايت ديگر يعقوب بن شعيب از امام صادق از تفسير آيه ياد شده پرسيد قال: « هم الائمه ».         
امام صادق فرمود : منظور از مؤمنان امامان خاندان پيامبر (ص) هستند پس اي عزيز از دعاي خير اولياء محمديه صلوات الله عليهم اجمعين غافل مباش كه گره از بسياري ازكارها مي گشايد.

6 ـ يكي از اسرار حياتي دوستي با خاندان پيامبر (ص) كه آنهمه بدان سفارش شده است اين است كه كساني كه دوستي ايشان را در دل دارند بي شباهت به آنان نيستند اگر چه درجات اين شباهت و سنخيت متفاوت است طينت ها از سنخ واحدند و همين مايه اميد ماست .
اميرمؤمنان به نوف بكالي فرمود:« من احبنا كان معنا يوم القيامه و لو انّ رجلا احب حجرا لحشره الله معه».         
اي نوف كسي كه ما را دوست بدارد در قيامت با ما خواهد بود و اگر كسي سنگي را دوست بدارد خداوند او را با آن سنگ محشور مي كند.
آن گاه كه به خود مي نگريم مأيوس مي شويم به گفته امام سجاد صلوات الله عليه :"اذا رايت مولاي ذنوبي فزعت و اذا رايت كرمك طمعت فان عفوت فخير راحم و ان عذّبت فغير ظالم."
آن گاه كه به گناهان خويش مي نگرم؛ طمع مي ورزم پس اگر مرا ببخشايي بهترين بخشنده اي واگر كيفر دهي ستم نكرده اي.( مصباح التهجد ، 584 ) ولي آن گاه كه به دلبستگي خود به پاكان عالم هستي مي نگريم چنان اميدوار مي گرديم كه اگربر همه عالم تقسيم كنند به همه سهمي وافر مي رسد به گونه اي كه نااميدي در عالم يافت نشود.
      
 محبت حقیقی
7 ـ پديد آمدن عالم هستي از قهر و محبت است هر كدام ازاين دو جزء كه نباشد عالم هستي از هم فرو مي پاشد يا بهتر بگوييم عالمي پديد نمي آيد . نور قاهر  به علت قاهر بودنش مي تابد و هر شعاعش موجودي زميني و آسماني مي شود . بدون محبت نيز جهان از هم فرو مي پاشد. .فرض محبت اگر محبت نباشد هر چه پديد آمده از ميان مي رود. توان ناشي از محبت است كه قهر را به جان مي خرد و باقي مي ماند. زندگي روزمره وعرفي انسانها اگر محبت نباشد، تمام اجتماعات بشري به مجرد ايجاد اندكي رنج و سختي و تلخي از هم پراكنده شده و هيچ گاه جمعي حاصل نمي شود. اما به فرض محبت اگر محب تندي هم ببيند تندي را به جان مي خرد .اگر محبوب او را براند علقه محبت او را مي كشد و جذب مي كند .
اما صادق عليه السلام مي فرمايند: اي كاش مي توانستم تازيانه بردارم وجوانان شيعه را بزنم تا معارف الهي را بياموزند .
شايد به تعبيري اين باشد كه در ميان جوانان شيعه نمي بينم كسي را كه اگر او را با تازيانه بزنم، از ما روگردان نشود و همان مقداري از معارف الهي را كه دارد از دست ندهد. كم هستند شيعياني چون ياران امام حسين عليه السلام در حادثه كربلا هنگامي كه امام آنان را فرا خواند كه ياران من اين قوم فقط مرا مي خواهند و با كس ديگري كاري ندارند، برويد و از زندگي بهره مند شويد. برويد و در حفظ معارف و دستورات دين كوشش كنيد.  هر كدامتان دست اين زن و بچه ها را بگيريد و از اين دام بلا به سوي مأمن خويش برويد، من از شما راضي ام .  زهير با شنيدن صداي مولايش ، محبوبش ، كعبه مقصودش برمي خيزد و چنين مي گويد : يا حسين اگر هزار بار كشته شوم و خاكسترم را بر باد دهند آرزو مي كنم كه دوباره حيات يابم تا دوباره برای تو و در راه تو كشته شوم .آري محبت آنچنان حقيقي و راستين است كه محب به  هيچ دليل عقلي و قطعي از محبوب جدا نشود.   
 
 8ـ ازامام صادق عليه السلام سؤال كردند كه اميدواركننده ترين آيه قرآن كدام است؟ فرمود : مردم  چه مي گويند  گفتند : اين كريمه كه مي فرمايد : « يا ايها الذين اسرفوا علي انفسكم لا تقنطوا من رحمت الله انّ الله يغفر الذنوب جميعا»(زمر/53)
( اي بندگان خدا كه زشتي كرديد از رحمت خدا مأيوس نباشيد بدرستي كه خدا همه گناهان را مي بخشد. امام صادق مي فرمايند : اين آيه « و من اليل فتهجّدبه نافله عسي ان يبعثك ربّك مقاما محمودا »(اسراء/79)
 آن گاه كه وجود مبارك پيامبر صلوات الله عليه آله بر مقام محمود قرار بگيرد چنان مي شود كه اگر خلق اول و آخر را شفاعت كند از شفاعت او كم نمي شود و همه بدو اميدوارند.                     

عظمت وجود حضرت ختمی مرتبت صلوات الله عليه و آله 
9ـ از جمله آداب حضرت رسالت اعتقاد كامل و ملاحظة دوام حضور پيامبر صلوات الله عليه و آله مي باشد. مرگ سبب غيبت ايشان نمي شود بلكه در همه جا حضور واقعي و مؤثر دارند بدين معنا كه ايشان و اولاد معصومينشان به زمان ومكان محدود و مقيد نيستند همة موجودات از وجود مبارك ايشان وجود و دوام وجود دارند . حضور آنها از حضور هر يك از ما در برابر يكديگر بيشتر و مؤثرتر است وجود ايشان در طول ما و غالب و حاكم برماست.
در آيه مباركه « و قل اعملوا  فسيري الله عملكم و رسوله و المؤمنون » اين آيه برخلاف پندار عمومي مربوط به زمان قيامت نيست كه روز قيامت يوم تبلي السرائر مي باشد و حيوانات و موجودات از همه نوع شاهد و بينا هستند و همه مراتب وجودي ما در معرض ظهور قرار مي گيرد اما به درجات مختلف در افراد قابل شاهده مي باشد. مرتبه نفساني را همگان مي بينند اما در اين كريمه مباركه اشاره بر اين است كه خاندان پاك پيامبرصلوات الله عليهم اجمعين همة وجود و همة مراتب وجود موجودات را كامل مي بينند و اين تفسير قيامت نيست بلكه مراتب موجودات از نفس و قلب و روح و خفي و اخفي را به طور كامل در نظر دارند. چنانچه حضرت رسالت (ص) مي فرمايد : « ارني الاشياء كما هي »  (حقيقت موجودات را چنانكه هستند به من بنما ) و اين نشان كمال ادب آن حضرت در پيشگاه ربوبي است كه آرزوي ديدار رب را بي پرده نمي گويد چون موسي بن عمران كه ازپروردگار تمنا مي كند «ربّ ارني انظر اليك»(اعراف/143) اما پيامبر ادب مي فرمايد و تقاضاي ديدن حقيقت اشياء را مي كند .
از ديگر آداب حضرت رسالت حرمت نهادن و محبّت ورزيدن به هر كسي كه به نوعي نسبتي به آن خاندان دارد خواه صوري خواه معنوي . توجه به ذريّه پيامبر به عنوان اجر و پاداش رسالت مطرح شده است .اين اجر مثل اجر و پاداش متعارف نيست و به پيامبر تعلق نمي گيرد، بلكه  اول اینکه به ما تعلق مي گيرد. تأثير اين عشق و محبت به خود محب برمي گردد، مثل زكات كه اثرش در زندگي شخصي نمايان مي شود و مال وي را پاك مي كند و اين اثر بيشتر است تا اثر آن در زندگي فقير و نيازمندي كه مال بدو مي رسد. دوم اینکه كسي نمي تواند كاري انجام دهد كه ذره اي بر كمالات آن حضرت بيافزايد. ايشان كاملند نه تكميل شده و كامل را نمي توان تكميل كرد. اين امر امكان وقوعي و امكان ذاتي ندارد .آنگاه كه ربّ العالمين بر ايشان از ازل تا به ابد صلوات مي فرستد، جايي براي ديگران باقي نمي گذارد و صلوات ديگراني چون ملائك و مؤمنان تشريف براي ايشان است و مايه فخر و شرف بر ايشان. زيرا انسان كامل در مرحله احديت قرار دارد و از آن مقام نازل نشده است كه در سير صعودي قرار گيرد و براي ايشان تجافي وجود ندارد. نسبت صوري به آن خاندان پاك، سادات و ذريّه آن حضرت مي باشندو نسبت معنوي در وارثان علم پيامبر و خاندان ايشان مي باشد كه تربيت شدگان اين ذوات مقدسه اند. اين علوم شامل علوم ظاهري و باطني است كه نشان مي دهد نسبت معنوي ازنسبت صوري كمتر نبوده وبلكه گاهی بيشتر مي باشد. چنانچه آن حضرت مي فرمايد: فرزندان ما یا خوبند يا بد، خوبانشان را به خاطر خودشان احترام كنيد و بدانشان را به خاطر من .