باب ائمه علیهم‌السلام آیات خدایند

بَابُ أَنَّ الْآيَاتِ الَّتِي ذَكَرَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ هُمُ الْأَئِمَّةُ(ع)

باب ائمه علیهم‌السلام آیات خدایند

در این كه مراد از آیاتی‌كه خداى عزوجل در كتابش فرموده ائمه علیهم‌السلام هستند (باب هجدهم از کتاب حجت که 3 حدیث دارد)

و هو الباب الثامن عشر من كتاب الحجة و فيه ثلاثة احاديث.

‏104- الحديث الاول و هو الواحد و الثلاثون و خمس مائة

عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ قَالَ الْآيَاتُ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ النُّذُرُ هُمُ الْأَنْبِيَاءُ(ع)

ترجمه: داود رقى گوید، از امام صادق علیه‌السلام درباره سخن خداى تبارك و تعالى (101 سوره 10) «این آیه‌ها و بیم دادن‌ها گروهى را كه مؤمن شدنى نیستند سود ندهد» پرسیدم، فرمود: آیه‌ها امامان و بیم دادن‌ها پیامبران علیهم‌السلام می‌باشند. (واضح است كه امامان علیهم‌السلام آیات الله العظمى می‌باشد و وظیفه پیامبران بیم دادن مردم است از عواقب سوئی كه بر گناهانشان مترتب می‌شود و وجود امامان و بیم دادن پیامبران، براى اهل ایمان و افراد شایسته سودمند است و براى مردم سرسختى كه ایمان نیاورند سودى ندارد.

شرح

یکی از تفاوت‌های میان نبی و ولی این است که پیامبران باید برانگیخته شوند و به‌سوی مردم روند و آن‌ها را انذار دهند اما این وظیفه مردم است که به‌سوی امام روند و با آموزه‌ها و راه‌نمایی‌های آنان به سوی غایات خود حرکت کنند، از این‌رو، امام آیه و نشانه است. عبارت إِنْ شِئْتُ أَخْبِرْتُهُمْ وَ إِنْ شِئْتُ لَمْ أُخْبِرْهُمْ در حدیث سوم از همین باب اشاره به همین تفاوت دارد.

‏105- الحديث الثانی و هو الثانی و الثلاثون و خمس مائة

عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي‌جَعْفَرٍ(ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها يَعْنِي الْأَوْصِيَاءَ كُلَّهُمْ

ترجمه: امام باقر علیه‌السلام درباره سخن خداى عزوجل (42 سوره 54) «تمام آیات ما را تكذیب كردند» فرمود: مقصود از آیات، اوصیاء است.

شرح

وجه آیه بودن اهل بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در شرح حدیث 101 از باب هفدهم گفته شد.

‏106- الحديث الثالث و هو الثالث و الثلاثون و خمس مائة

عَنْ أَبِي‌حَمْزَةَ عَنْ أَبِي‌جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ الشِّيعَةَ يَسْأَلُونَكَ عَنْ تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ قَالَ: ذَلِكَ إِلَيَّ إِنْ شِئْتُ أَخْبَرْتُهُمْ وَ إِنْ شِئْتُ لَمْ أُخْبِرْهُمْ ثُمَّ قَالَ لَكِنِّي أُخْبِرُكَ بِتَفْسِيرِهَا قُلْتُ عَمَّ يَتَساءَلُونَ قَالَ فَقَالَ هِيَ فِي أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي

ترجمه: ابوحمزه گوید: به امام باقر علیه‌السلام عرض كردم: قربانت گردم، شیعه از شما تفسیر این آیه را مى‌پرسند «از چه از یك‌دیگر مى‌پرسند؟ از خبر بزرگى می‌پرسند!» فرمود: اختیار با من است، اگر خواهم به آن‌ها بگویم و اگر خواهم نگویم، سپس فرمود: ولى من براى تو مى‌گویم عرض كردم: «از چه از یك‌دیگر مى‌پرسند؟» فرمود: این آیه درباره امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه است، آن حضرت علیه‌السلام مى‌فرمود: خدا را آیه‌اى بزرگ‌تر از من نیست، خدا را خبرى بزرگ‌تر از من نیست.

شرح

عبارت قَالَ: ذَلِكَ إِلَيَّ إِنْ شِئْتُ أَخْبَرْتُهُمْ وَ إِنْ شِئْتُ لَمْ أُخْبِرْهُمْ نشان‌دهنده تفاوت میان نبیّ و ولیّ است. ولیّ اگر بخواهد و مصلحت بداند می‌گوید و اگر نخواهد نمی‌گوید. سرّ این نکته در این است که مردم با بعثت پیامبران به این درجه از فهم رسیده یا باید می‌رسیدند که وظایف، کمالات و غایات حقیقی آن‌ها در چیست. بنابراین برای تکمیل خود باید به امام مراجعه کنند ولی قبل از بعثت مردم به چنین فهمی نرسیده‌اند که مراجعه به نبی لازم است به همین سبب است که در کفر و شرک و بت‌پرستی غوطه‌ور هستند. شرک پیش از ایمان به پیامبران ریشه در جهالت دارد در حالی که شرک پیش از ایمان به اولیاء ریشه در هوا و هوس دارد نه جهل.

يَقُولُ مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي

امیرمومنان صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه از همه جهات عرفی، علمی، عقلی و عرفانی بزرگ‌ترین و شگفت‌آورترین خبری که مانند نداشته، ندارد و نخواهد داشت.

کسی با خوردن تنها نان خشک بزرگ‌ترین گردن‌کشان عرب را که با هزار سوار برابر بودند، با یک ضربه به دو نیم کند، حقیقتا خبر شگفتی است.

کسی که با داشتن نیروی بدن بی‌نظیر به‌خاطر مصلحت دین و مردم در برابر جفای همان مردم چندان صبر کند که دست آنان بر ستم به همسرش بلند شود و بدین سبب همسر خود را در 18سالگی از دست بدهد و باز هم انتقام نگیرد، حقیقتا خبر شگفتی است.

کسی که با داشتن عقل و علمی بی‌مانند که اگر جزئی از آن را بر همه خلق تقسیم کنند همه حکیم و دانشمند خواهند شد، بیش‌تر عمر خود را به کندن چاه، آباد کردن بیابان‌ها و انفاق و ایثار نتیجه همه کار و کوشش گذرانده باشد، حقیقتا خبر شگفتی است.

کسی که در حکمت، عقل و تدبیر نه تنها سرآمد روزگار باشد بلکه تحفه آفرینش باشد نادانی و حق‌گریزی مردم او را با افراد پست و حقیری چون معاویه مقایسه کنند، حقیقتا خبر شگفتی است.

کسی که با داشتن تمامیت طهارت و عصمت و عبودیت چنان در درگاه خدای متعال استغفار کند و اشک بریزد که گویی همه گناهان همه انسان‌ها را به‌تنهایی انجام داده است، حقیقتا خبر شگفتی است.

کسی که با داشتن قدرت، ثروت و دولت در دوران حکومت چند ساله‌اش مورد ستم گسترده پیروانش قرار گیرد، حقیقتا خبر شگفتی است.

کسی که بی‌واسطه پدر امت است و با واسطه پدر همه انسان‌ها است(زیرا همه بالتبع امت پیامبر هستند حتی پیامبران پیشین)، مظلوم‌ترین انسان در تاریخ بشریت باشد، حقیقتا خبر شگفتی است.

کسی که جامع جمیع کمالات جمال و جلال باشد و محیط بر همه مراتب هستی و در عین حال در قالب طبیعی انسانی در جهان طبیعت زندگی کند، حقیقتا خبر شگفتی است.

و بالاخر کسی که تمام کمالات طبیعی، مثالی، عقلی و الهی را به‌گونه تفصیلی، ظاهر و بالفعل در جهان طبیعت داشته باشد، حقیقتا خبر شگفتی است.