درباره ما

نفحات انس (1)


اقسام علم و معرفت
علم و معرفت اقسام و مراتبي دارد كه شرح كامل آن در اين مقال نمي‌گنجد، از اين‌رو به مناسبت موضوع مورد بحث تنها به برخي از اقسام آن اشاره مي‌كنم:

علوم رسمي و حقيقي
1ـ علمي كه انسان با بسيار خواندن و شنيدن و ديدن و گفتن به دست مي‌آورد، يعني مجموعه‌ي دانستني‌هاي لازم يا غير‌ لازمي كه از راه‌هاي ياد شده در ذهن او انباشته مي‌گردد و در نتيجه «مي‌داند».
2ـ علمي كه با آماده ساختن زمينه‌هاي آن، از سوي خدا بر دل آدمي نازل مي‌گردد. اين علم «نوري» است كه در «دل» جاي مي‌گيرد نه در ذهن. اين علم نه با خواندن و گفتن، بل با شفاف ساختن آيينه دل، نه از معلم بشري، بل از سوي خدا بر «بنده‌ي» او وارد مي‌شود و در خانه‌ي دل او منزل مي‌گزيند و در نتيجه «مي‌يابد».
آن يكي، دانستني است و اين يافتني؛
آن شنيدني است و اين چشيدني؛
آن وزري است بر دوش و اين رمزي است در گوش؛
آن آب و نان است و اين دل و جان؛
آن گفتن است و اين رفتن؛
آن بار است و اين نار؛
آن مشق است و اين عشق؛
آن كسب و تجارت است و اين ايثار و سخاوت؛
آن ماندن است و اين بودن؛
آن براي خود است و اين براي جود؛
آن دواي تن است و اين نواي دل؛
آن باليدن است و اين ناليدن؛
آن حرص و آز است و اين سوز و گداز؛
آن غفلت است و اين ذكرت؛
آن دعوت شيطان است و اين رحمت رحمن؛
آن آرزوي دور است و اين روشنايي نور، بلكه «نورٌ علي نورٌ»؛
آن آرايش عقل مغلوب است و اين آرامش دل محبوب؛
آن تشويش است و اين تسليم؛
آن نفس شيطاني است و اين نَفَس رحماني
و بالاخره آن هيچ است و اين همه چيز؛
آن خواب و خيال است و اين از حقيقت مالامال؛
آن «ظلُماتٌ بعضُها فَوقَ بَعض» است و اين «كَمشكوةٍ فيها مِصباح».

اينك اي رسته ز بندگي اغيار و جوياي آزادي، اي مايل به پرواز از قفس، اي سرمايه‌ات يكي دو نفس، اي در صورت احسن تقويم، اي در سيرت جلوه‌ي عليم و اي دوست! به هوش باش كه چه گزيده‌اي!
بشوي اوراق اگر هم‌درس مايي
كه علم عشق در دفتر نباشد

ولّي خدا (كه درود بي‌پايان بر او باد) فرمودند:
ليسَ العلمُ بكَثرَةِ الرّوايةِ، إنّما العلمُ نورٌ يُقذَفُ في القلب؛ دانش به روايت بسيار نيست بلكه نوري است كه در دل افتد.

كوي نيك‌نامان، ج1، صص23-24