شرح جلد هشتم اسفار - فصل6: نظر قدما درباره نفس

(ص241) فصل6: نظر قدما درباره نفس

ابن سینا در طبیعیات شفا این انظار را بیان و رد کرده است. ملاصدرا به‌اندازه امکان آن‌ها را توجیه کرده است.

قدما در باب نفس چهار  مسلک دارند: 1- طریق حرکت: عده‌ای از راه حرکت سلوک کرده و به نفس معرفت یافته‌اند. 2- راه ادراک 3- از هر دو راه 4- از راه حیات: هر چند حیات جمع بین ادراک و حرکت است اما ایشان حیات را تفصیل نداده‌اند که آیا از راه ادراک به معرفت نفس نایل می‌شوند یا از راه حرکت.

(ص242) راه نخست، حرکت: کسانی که از راه حرکت، نفس را شناخته‌اند می‌گویند: تحریک اعضاء بوسیله عضلات و اعصاب بدن باید به محرک نخستین برسد، زیرا تسلسل که امکان ندارد. محرک اول باید متحرک بالذات باشد تا هم نیاز به محرک نداشته باشد هم حرکت برایش دوام داشته باشد و در نتیجه مرگ نداشته باشد.

طرفداران این نظریه چند دسته‌اند:

1- برخی نفس را جسم نمی‌دانند.

2- برخی نفس را جسم می‌دانند. آن‌ها سه نظریه دارند. ریشه اختلاف آن‌ها در چیستی جسم است.

أ- نظریه دموکریت: جسم نفس، اجسام صلبه صغار دایم الحرکه مبثوث در خلاء در نامتناهی است.

ب- برخی نفس را محرک این‌ ذرات می‌دانند.

ت- برخی نفس را آتش و دایم الحرکه می‌دانند.

راه دوم: ادراک

طرفداران این راه بر دو دسته‌اند:

1- نفس اشیاء دیگر را ادراک می‌کند و باید مقدم بر آنها باشد تا آن‌ها را ادراک کند و باید مبدأ و علت آنها باشد و در این صورت باید خودش هم از جنس چیزی باشد که مبدأ اجسام است.

جنس مبدأ اجسام: آب، آتش، خاک، هوا، بخار، عدد

(ص243) 2- انباذقلس: نفس مدرِک شبیه خودش است، زیرا بین مدرِک و مدرَک باید شباهت باشد نفس شبیه خود را ادراک می‌کند شبیه نفس عناصر است، پس نفس باید از عناصر اربعه تشکیل شده باشد.

راه سوم: مرکب از طریق ادراک و حرکت.

(ص245) نظری سخیف: نفس جنین با نفس کامل، ذاتا تفاوتی ندارد تفاوت نفوس در نسبت‌ها، سلوب، انفعالات و اعراض است نه در ذات.

بررسی: کسی که منکر حرکت ذاتی و اشتداد وجودی نفس است، جز این نمی‌تواند بگوید. پیامبر(ص) فرمودند: «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضة» و نیز  فرمود: «لی مع الله وقت لا یسعنی فیه ملک مقرب و لا نبی مرسل»