شرح جلد هشتم اسفار - فصل2: قوه خیال یا مصوّره
فصل2: قوه خیال یا مصوّره
خزانه صوری که حس مشترک مدرِک آن است اعم از صوَری که از خارج گرفته میشود یا از داخل، خیال است. به خیال قوه مصوِّره هم گفته میشود.
ادله اثبات خیال یا ادله مغایرت حس مشترک با خیال
دلیل یکم: کار حس مشترک قبول صور است و کار خیال حفظ همان صور. قبول از دو جهت، غیر از حفظ است:
1- انفکاک: گاهی قبول هست ولی حفظ نیست مانند آب که شکل را قبول میکند اما حفظ نمیکند.
2- تقابل: نسبت مقبول به قابل، امکان است و نسبت فعل به فاعل، وجوب.
قبول و حفظ صور از یک قوه برنمیآید پس قوهای غیر از حس مشترک که قابل و مدرک صور است باید باشد تا حفظ صور را به عهده بگیرد و آن خیال است.
اشکال: این دلیل مبتنی بر قاعده الواحد است و اگر کسی قاعده الواحد را قبول نداشته باشد این دلیل بینتیجه است.
پاسخ ملاصدرا: این دلیل مبتنی بر قاعده الواحد نیست. در فصل 5 باب 2 ص 60 گفته شد که مجرای قاعده الواحد، واحد حقیقی است نه هر واحدی. پس اساس این دلیل، قاعده الواحد نیست بلکه اساس آن امتناع اجتماع متقابلان است.
(ص212) دلیل دوم اثبات قوه خیال: حس مشترک، حکم و تصدیق میکند ولی خیال حکم نمیکند بلکه فقط حافظ است. و ممکن نیست یک قوه هم حاکم باشد و هم نباشد.
اشکال: چرا یک قوه نتواند هم حاکم باشد و هم حافظ؟ تقابل حکم و حفظ مانند تقابل قبول و حفظ نیست تا اجتماع متقابلان باشد؛ حکم و حفظ هر دو فعل است و انجام دو فعل از یک قوه، ممکن است.
پاسخ: به همان دلیل انفکاک، اینجا هم باید دو قوه باشد یک حاکم و دیگری حافظ، زیرا حکم و حفظ هم انفکاک وجودی دارند. مثلا عقل فعال که حافظ مطالب ذهنی باطلی است که افراد میدانستند و فراموش کردهاند اما مصدِّق آنها نیست؛ عقل فعال، حافظ آنهاست اما آنها را قبول ندارد، زیرا غلط است.
دلیل سوم اثبات خیال: گاهی صور علمی، محسوس است و گاهی متخیل مانند مرور خاطرات که محسوس نیست. محسوس غیر از متخیل است. پس خیال غیر از حس مشترک است.
(ص213) اشکال فخر رازی: معقولاتی که فراموش کردهایم، در چه خزانهای است؟ و از کجا آنها را مرور میکنیم؟
اگر گفته شود، خزانه معقولات در مبدأ فیاض (عقل فعال) است و نفس اگر ملکه اتصال به آن را داشته باشد صور عقلی فراموش شده را در آن مرور میکند؛ پاسخ این است که خزانه صور خیالی فراموش شده هم همان است که اگر حس مشترک آمادگی داشته باشد این صور از آن خزانه مرور میکند. بنابراین قوه دیگری ورای حس مشترک به نام خیال که حافظ و نگهدارنده صور باشد لازم نیست.
پاسخ ملاصدرا: دو قسم است:
1- عقل بالقوه که قوه تعقل و یادگیری است.
2- عقل بالفعل که عقل بالقوه پس از آموختن قواعد کلی، بالفعل میشود و ملکه اتصال و ارتباط با عقل فعال را خواهد داشت و با این ملکه میتوان معقولات را در عقل فعال (خزانه معقولات) مرور کرد.
پس یادگیری اولیه با عقل بالقوه و مرور معقولات پس از یادگیری با عقل بالفعل انجام میشود.
ادراک صوَر و جزئیات هم همینگونه است که احساس و مشاهده با یک قوه، انجام میشود که حس مشترک است. این قوه نمیتواند کار تخیل (مرور صور محسوس و مشاهد قبلی) را هم انجام دهد، زیرا به قدرت بیشتری نیاز است و آن قدرت بر حفظ است. احساس ابتدایی سهل است ولی تخیل (حفظ) مؤونه بیشتری میخواهد. قوهای که احساس اولی و ابتدایی را انجام میدهد حس مشترک است اما این قوهای که بازبینی و مرور احساسات و صور سابق را انجام میدهد خیال است که از قبلی کاملتر است. کاملتر بودنش به این است که حس مشترک نیاز به حضور ماده دارد ولی خیال نیاز به وجود ماده خارجی ندارد.
اگر مقصود فخر رازی از مبدأ فعال که خزانه صور است همین قوهای است که گفتیم در این صورت وجود خیال ثابت میشود.
اگر مقصودش موجودی بیرون از ماست (که ظاهر سخنش همین است) این خلاف وجدان است
که خزانه معقولات موجودی بیرون از ما و عقل فعال باشد. اما خزانه صور و جزئیات خارج از ما نیست گاهی معقولی را هر چه تلاش میکنیم به یاد نمیآوریم اما در مورد صور اینگونه نیست میتوان خاطرات را مرور کرد و چیزی بیرون از ما نیست تا برای ادراک آن دست به دامن خارج از خود بشویم.
پاسخ دوم: اثبات مغایرت حس مشترک با خیال به عنوان دو قوه برای ما اهمیتی ندارد و اصراری نداریم که خیال را قوهای مستقل بدانیم و اگر ثابت نشود قواعد فلسفی خدشهای بر نمیدارد آنچه ما در سدد اثبات آن هستیم این است که ادراک سه مرتبه دارد: 1- حسی به ازای عالم طبیعت 2- خیالی به ازای عالم مثال 3- عقلی به ازای عالم عقل.
حس مشترک و خیال میتواند دو مرتبه از یک قوه باشد چنانکه تمام قوای نفس مراتبی از نفساند. حس مشترک هم میتواند مرتبه ناقص و خیال مرتبه کامل از یک قوه باشد. همینکه خیال و حس مشترک دو بُعد و دو جنبه هم باشد، بسنده است.
تجرد خیال (خیال به معنی اعم که شامل همه حواس باطنی است) از این جهت اهمیت دارد که با همین قوه، سؤال قبر، احوال برزخ، ثواب و عقاب، بعث اجساد تحقق مییابد.
موضع تصرف خیال تمام بدن است، زیرا مراد از خیال معنای اعم آن است که تمام حواس باطنی میباشد و از اینرو که مطلق احساس با حس مشترک صورت میگیرد از جمله احساس لمسی که در تمام بدن است.