شرح جلد نهم اسفار - فصل2: اوصافی که به شدت و ضعف نفس ارتباط دارد
(ص86) فصل2: اوصافی که به شدت و ضعف نفس ارتباط دارد
علت اصلی تفاوت اوصاف نفسانی در قوت و ضعف و شرافت و خساست نفس است.
به تعبیر دیگر هر موجودی به اندازه وجود و مناسب خود کمالات را دارد.
با توجه به همین اصل است که نفوس با هم تفاوتهای اساسی دارند مانند
تفاوت آنها در انجام کارهای بزرگ و کوچک؛ متعدد و واحد؛ مجرد و مادی و غیر آن.
برخی از نفوس تنها به یک کار میتوانند بپردازند و با اشتغال به کاری از کارهای دیگر بازمیمانند مثلا با اشتغال به فکر، از احساس بازمیمانند و بالعکس.
با اشتغال به کارهای ارادی از ادراک بازمیمانند و بالعکس. این نفوس، ضعیفند.
ولی برخی مصداق لایشغله سمع عن سمع و لا قول عن قول هستند و میان اوصاف ادراکی و تحریکی جمع میکنند. این نفوس، قوی هستند.
(ص87) این قوت و ضعف در جنبههای متعدد و مختلف نفس ظهور دارند به عنوان نمونه:
گاهی مربوط به ادراکات حسی است و گاهی مربوط به ادراکات خیالی و گاهی مربوط به ادراکات عقلی.
نفوس شریف در حکمت و حریت شبیه مبادی عالی و عقول هستند بهگونهای که در حکمت بینیاز از کسب و آموختن از معلم بشری هستند.
در مقابل آنها نفوس بلید قرار دارند که تعلیم بشری برایشان موثر نیست.
نفوس در حریت هم با هم تفاوت دارند. برخی از آنها حّر هستند یعنی مطیع غرائز و قوای حیوانی نیستند ولی برخی از آنها مطیع غرائز و قوای حیوانی هستند.
گاهی حکمت و حریت، ذاتی و جبلی نفس است و گاهی اکتسابی.
حریت حقیقی، نوع ذاتی آن است.
هر چه تعلقات بدنی کمتر و تعلقات عقلی بیشتر باشد، حریت او بیشتر است و و بالعکس.
(ص88) هرچه حریت بیشتر باشد، عبودیت بیشتر را به همراه دارد.
نتیجه حکمت، احاطه بر علوم است و نتیجه حریت، تجرد از مادیات.
همه فضائل به این دو فضیلت (حکمت و حریت) برمیگردد چنانکه رذائل به ضد آن دو برمیگردد.
نجات از همه رذائل به ترک کلی جهل و عصیان است چنانکه حق تعالی فرمود: الا من اتی الله بقلب سلیم و نیز فرمود: قد افلح من زکیها الخ.
همانگونه که زیبایی ظاهر به زیبایی تمام آن است و قبح آن به قبح بعض آن، حسن و قبح صورت باطنی هم همینگونه است.
ارکان فضائل و رذائل اخلاقی: 1- قوه علم 2- قوه غضب 3- قوه شهوت 4- قوه عقل عملی برای ایجاد عدالت میان آنها.
(ص89) اعتدال این قوا به حسن خلق میانجامد.
قوت و کمال علم، فرق گذاشتن میان صدق و کذب در اقوال، حق و باطل در اعتقادات و جمیل و قبیح در اعمال است.
نتیجه قوت علم، حکمت است که اصل همه خیرات است چنانکه فرمود: و من یوت الحکمة الخ و نیز فرمود: ذلا فضل الله یوتیه من یشاءالخ و نیز یعلمهم الکتاب و الحکمة الخ.
(ص90) این حکمت نتیجه حکمت مقابل حریت است، یعنی حکمت غریزی است. (دیده شود).
(ص91) قوت نفس غیر از شرافت آن است البته هر سبب تحقق حسن خلق و متمم یکدیگرند.
مثلا گاهی سبب بروز شجاعت، بزرگی نفس، کوچکی خصم، اطمینان به پیروزی و مانند آن است و گاهی بهخاطر شرافت نفس و پرهیز از زبونی و ذلت است.
بهگفته فیلسوف، نفوس شریف ذلت نمیپذیرند (هیهات منا الذله؛ نفوس حمیة) آنها زندگی با ذلت را مرگ میدانند و مرگ با عزت را حیات.