شرح جلد نهم اسفار - فصل4: علت تهی بودن برخی از نفوس از معقولات و محرومیت از سعادت اخروی

فصل4: علت تهی بودن برخی از نفوس از معقولات و محرومیت از سعادت اخروی(ص136)

نفس ناطقه انسانی ذاتا قابلیت درک علوم را دارد و نسبت آن به صور علمی مانند نسبت آینه به صور دیدنی است.

علت ناتوانی درک علوم

1- نقصان ذاتی آن مانند نفس کودکان که قابلیت ظهور معلومات برای آن را ندارد.

2- خباثت و کدورت ذات آن که ناشی از کثرت گناهان است.

توضیح: هر کاری که از انسان صادر شود در نفس تاثیر می‌گذارد. اگر فعل شهوی و غضبی و حیوانی باشد تاثیر منفی می‌گذارد در حدیث آمده؛ «من قارف ذنبا فارقه عقلٌ لا یعود ابدا» هر کس گناهی مرتکب شود عقلی را از دست می‌دهد که غیر قابل برگشت است.

امام باقر (ع) روایت شده: «ما من عبد الا و فی قلبه نکتة بیضاء فاذا اذنب ذنبا خرج فی النکتة نکتةٌ سوداء فان تاب ذهب ذلک السواد فان تمادی فی الذنوب زاد ذلک السواد حتی یغطی البیاض فاذا تغطئ البیاض لم یرجع صاحبه الی خیر ابدا.

اگر حرکت بدن عقلانی و اخروی باشد به اندازه خود در نفس تاثیر مثبت دارد امام عسکری (ع) فرمودند: «انّ الوصول الی الله عزوجل سفرٌ لا یُدرَک الا بامتطاء اللیل» بی نماز شب نمی‌توان به خدا رسید.

3- انحراف آن نسبت مقصود(ص137) مانند کسانی که از عبادات به ظاهر بسنده کرده‌اند و از هدف اصلی نماز که معراج، قرب و عبودیت حق تعالی است غفلت کرده‌اند و در آن نمی‌اندیشند.

این افراد تنها به همین ظواهر مشغولند و در آینه نفس خویش تجلی حق را نمی‌یابند چنان‌که حضرت علی (ع) فرمودند: المتعبد من غیر علم کالحمار الطاحونة یدور ولا یبرح من مکانه».

وقتی ترجیح عبادات مانع از تجلی حق در قلب می‌شود، معصیت چه‌ خواهد کرد؟

4- داشتن حجاب مانند حجاب تقلید که بین نفس وحقایق آویخته شده است و نمی‌گذارد حقایق در نفس متجلی شود مانند بسیاری از اهل علم که اهل فکر و نظرند اما عقاید تقلیدی که از کودکی در ایشان رسوخ یافته مانع از اعتقاد به حقایق می‌شود. مانند اعتقاد به بسیاری از معلومات فلسفی و کلامی منسوخ.

5- سبب پنجم(ص138): جهل به راه کسب معرفت و تحصیل معارف و حقایق مانند جهل به اصول معارف، کیفیت ترتیب و ترکیب مقدمات.

چند نکته(ص139): الف- همه نفوس به حسب فطرت، استعداد دریافت علوم را دارند ولی موانع سبب محرومیت آن می‌شود. چنان‌که پیامبر(ص) فرمودند: بر ص فرمودند: «لو لا أن الشياطين يحومون على قلوب بني آدم لنظروا إلى ملكوت السماء.

ب- رفع حجاب‌های یادشده سبب مشاهده باطن خود می‌شود که جامع ملک و ملکوت است و بهشتی را در خود می‌بیند که عالم طبیعت نسبت به آن چیزی به حساب نمی‌آید. چنان‌که حق تعالی فرمود: «وسارعوا الی مغفرة من ربکم و جنة عرضها کعرض السماوات و الارض» و در سوره حدید فرمود: «سابقوا الی مغفرة من ربکم وجنة عرضها کعرض السماء و الارض».

ج- عرفا سه بهشت می‌شنسند: 1- جنت ذات و جنت لقاء که عبارت است از تجلی ذات حق تعالی بر نفس. (مرتبه فنای فی الله و بقای بالله). 2- جنت صفات که عبارت است از ظهور صفات حق برای قلب و نفس. 3-جنت افعال که عبارت است از ظهور افعال ابدائی و انشائی حق تعالی است. (ابدائی، افعال عقلی و انشائی، افعال مثالی حق تعالی است.

د- بهشت ثمره درخت معرفت است.

اگر معرفت نفس حضوری باشد، الان در بهشت است و اگر ظهور علمی و ذهنی باشد، سبب بهشتی شدن شخص در دنیا می‌شود.

ه- دارایی انسان در بهشت به اندازه معرفتی است که در دنیا به‌دست آورده است چنان‌که امام باقر (ع) فرمودند: «ان الثواب علی قدر عقله).

و- غایت عبادات و طاعات، اصلاح عقل عملی است چنان که حق تعالی فرمود: «قد افلح من ذکاها وقد خاب من دسّاها» اما این غایت بالعرض است، یعنی مقدمه غایت حقیقی و بالذات است، زیرا طهارت، عدم ملکه است و ممکن نیست عدم غایت چیزی باشد. غایت حقیقی از طاعات و عبادات، تحصیل نور ایمان و معرفت است و باید به معرفت بیانجامد.

غایت عقل عملی، شرح صدر است و غایت عقل نظری، نور ایمان و معرفت است

حکیم الهی جامع هر دو غایت است؛ جامع بین ایمان و معرفت و طاعات و عبادات و اعمال صالح است.