شرح جلد نهم اسفار - فصل4: قبر حقیقی
فصل4: قبر حقیقی (ص218)
مرگ، پایان حرکت در عالم طبیعت و آغاز ورود به فراطبیعت است.
آنگاه که روح از بدن طبیعی جدا میشود، تعلقش به بدن مثالی باقی است، زیرا هم قوه وهمیه دارد و هم خیال و در نتیجه معانی جزئی را با وهم و صور جسمانی را با خیال درک میکند.
با وهم، لذائذ و آلام فراطبیعی را درک میکند که ثواب و عقاب نام دارد.
اولین قبر، بدن و طبیعت است. اولین مرگ سبب میشود از این قبر خارج شویم.
قبر حقیقی، هیئات و ملکات نفسانی است.
بعث عبارت است از خروج نفس از این هیئات و ملکات که مرگ حقیقی هم هست.
قبر مقدمه بعث است مانند مقدمه بودن رحم برای دنیا.
ادراک در قبر ضعیفتر از ادراک در بعث است همانگونه که درک جنین ظعیفتر از در انسان بیرون از رحم است.
لذت و الم حتی در دنیا هم مربوط به بدن نیست بلکه مربوط به نفس است که صورت آن را درک میکند. به همین سبب اگر بدون اسباب طبیعی هم آن را درک کند، لذت و الم دارد مانند رؤیا.