شرح جلد نهم اسفار - فصل 15: نفخ صور

فصل 15: نفخ صور (ص274)

صور در روایات به شاخی تشبیه شده است که یک سر آن ضیق و سر دیگر آن موسّع است مانند مخروط.

یک سر این مخروط در عالم طبیعت و سر دیگر آن در تجرد قرار دارد.

اگر مقصود از سعه، فرق و انتشار و ترکیب باشد، و مقصود از ضیق، بساطت و جمعیت باشد، سر موسّع آن رو به طبیعت و سر مضیّق آن رو به عالم تجرد دارد.

اگر مقصود از سعه، وسعت وجودی و مقصود از ضیق، محدودیت وجودی باشد، عکس قبلی خواهد بود، یعنی سر موسّع آن در عالم تجرد و سر مضیّق آن در عالم طبیعت است. (به‌نظر همین درست است، زیرا هر عالمی نسبت به عالم پس از خود محدود و مضیّق است و هر عالمی نسبت به عالم پیش از خود موسّع است).

 

معانی صور به نقل از فخر رازی (ص275)

1- ابزاری که با دمیدن در آن صدای بلندی از آن برمی‌خیزید. در این صورت، آیه در مقام تشبیه است.

2- مقصود از آن، مجموع صوَر است و مقصود از صوَر، ارواح است.

3- استعاره برای بعث و نشر است.

ملاصدرا

نفخ از جانب خدای متعال فقط برای افاضه و احیاء است نه اماته.

به‌گمانم قصه حضرت موسی و حضرت خضر علیهماالسلام شاهدی بر این مطلب است:

أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا*وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا* فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا* وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا(کهف، 79-82)

البته احیاء در هر عالمی ملازم با اماته در عالم پیش از آن است.

اعلم: (ص275)

همه اجسام قابلیت تنور به ارواح را دارند و صور برزخی در باطن اجسام طبیعی پنهان است چنان‌که ارواح در باطن صور برزخی پنهان است.

با نفخ اول، صور طبیعی، زائل و صور برزخی ظاهر می‌شود

با نفخ دوم، ارواح ظاهر می‌شوند.

 

سخن ابن عربی (ص276)

حق تعالی پس از آن‌که ارواح را از اجسام طبیعی و عنصری قبض نمود، آن‌ها را در قرن یا صور به‌ودیعت می‌نهد.

دو نفخه وجود دارد: 1- نفخه اماته 2- نفخه احیاء

نفخه اماته ویژه کسانی است که گمان می‌کنند دارای حیاتند.

نفخه احیاء برای احیاء بعد از اماته و بقاء بعد از فناست.

وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ (زمر، 68)