شرح جلد نهم اسفار - فصل19: صراط
فصل19: صراط (ص284)
همه موجودات از جمله انسان، حرکت ذاتی و غریزی به سوی حق تعالی دارند چنانکه کریمه: قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ (انعام، 164) بدان اشاره دارد.
این حرکت ذاتی و غریزی فراگیر همان صراط همه موجودات است.
انسان علاوه بر این حرکت ذاتی و غریزی، حرکت ذاتی دیگری هم دارد که نتیجه حرکات عرضی نفسانی است. این حرکات عرضی نفسانی اگر به ملکه تبدیل شوند به حرکت ذاتی دیگری میانجامد.
(حق این است که نفس انسان به سبب جایگاه وجودی و جامعیت خود این قابلیت را دارد که حرکت یا حرکات ذاتی دیگری داشته باشد اگرچه ظهور این حرکات متوقف بر معداتی مانند حرکات عرضی باشد و به تعبیر دیگر، حرکات عرضی که خود معلول حرکات ذاتی و جوهری نفس و بیرون از نفس است میتواند زمینهساز ظهور حرکات ذاتی دیگری در نفس شود که اگر این معدات نبودند، حرکات یادشده اگر چه ذاتی نفسند ظاهر نمیشدند).
این حرکت دوم که حاصل از افکار، اخلاق و اعمال است، اگر نتیجه مشی بر منهج توحید و پیروی از انبیاء و اولیاء باشد، صراط دومی است که مستقیما به لقاء حق تعالی میانجامد و مصداق کریمه: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿حمد، ۶﴾ ؛ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ(یوسف، 108)؛ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (شوری، 53) خواهد شد.
ولی اگر نتیجه مخالفت یا غفلت از توحید و پیروی از انبیاء و اولیاء باشد به مرتبهای غیر از دارالسلام و منزل رضوان یعنی به دوزخ خواهد انجامید.
وصول به سلام و رضوان حق تعالی با پیروی از انبیاء و اولیاء در مراتب سهگانه یادشده (افکار، اخلاق و اعمال) حاصل میشود.
(ص285)
انحراف از آن، خروج از توحید و سقوط در دوزخ است.
باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر
کمال انسان در گرو بهکارگیری دو قوه نظری و عملی است.
بهکارگیری قوه نظری بهمنظور رسیدن به یقین متوقف بر دقت در آراء دقیق و استنباط نظریات صادق است که در دقت و باریکی به مراتب دقیقتر و باریکتر از موست.
بهکارگیری قوه عملی متوقف بر تعدیل قوای شهوی، غضبی و عقلی است.
قصور و تقصیر در تعدیل آنها یا به افراط میانجامد یا به تفریط که آثار آن بدتر از هزار زخم شمشیر است.
پس صراط دو وجه دارد: 1- باریکتر از مو 2- تیزتر از شمشیر
انحراف از وجه اول به سقوط از فطرت میانجامد چنانکه فرمود: وَإِنَّ الَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ (مومنون، 74).
توقف بر وجه دوم به انشقاق و پاره پاره شدن میانجامد چنانکه فرمود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ (توبه، 38)؛ إِذِ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ * فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ (غافر، 71-72).
توضیح وجه دوم
عدالت، کمال حقیقی نیست. کمال حقیقی منحصر به نور علم و قوت ایمان و معرفت است.
عدالت، امری عدمی است از سنخ دو طرف آن یعنی افراط و تفریط است و توقف بر آن مستلزم اخلاد به دنیاست و حب الدنیا رأس کل خطیئه.
تنویر قرآنی (ص286)
ظهور صراط در قیامت برای انسان به اندازه نور یقین آنهاست.
قوت و شدت نور دو نتیجه دارد: 1- قوت ظهور صراط و توان مشاهد آن. 2- قوت سلوک و سرعت حرکت بر آن.
تفاوت درجات اهل سعادت در تفاوت شدت نور معرفت و قوت ایمان آنهاست.
سلوک و تقرب الی الله و سرعت آن با معرفت و یقین است چنانکه فرمود: يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(حدید، 12).
در خبر نیز آمده است:
نور برخی مانند کوهی بزرگ است که پیشاپیش آنها به سرعت حرکت میکند. نور برخی کوچکتر از آن است.
نور برخی مانند درخت خرماست و نور برخی کوچکتر از آن است.
همینطور کمتر و کمتر تا جایی که نور برخی به اندازه شصت پایشان است که آن هم گاهی روشن میشود و گاهی خاموش و هر وقت به اندازه جای پایی روشن شد، میروند و هر گاه خاموش شد متوقف میشوند.
سرعت حرکت در صراط نیز به اندازه و سرعت نور آنهاست.
برخی به چشم بر هم زدنی آن را طی میکنند؛ برخی چون برقی که در آسمان میجهد؛ برخی چون اسب رهوار.
آنکه نورش به اندازه شصت پای اوست، افتان و خیزان میرود.
تفاوت مراتب ایمان: ایمان برخی به سبب قوت نورانیت و ژرفای علمی آن از هزاران نفر برتر است.
حسن بصری: صراط، مسیر هزاران سال است که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است.
هزار سال، صعود، هزار سال، مستقیم و هزار سال، هبوط.
ملاصدرا: بعید نیست
مقصود از هزار سال صعود، سیر از خلق به حق باشد.
مقصود از هزار سال مستقیم، سیر در حق و صفات و اسماء او باشد.
مقصود از هزار سال هبوط، سیر از حق به خلق باشد. (نبوت، رسالت و ولایت)
مضمون روایتی که ابوطالب مکی نقل کرده است: أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا(کهف، 105)
صراط ناشی از ظهور رحمت خاص الهی است از اینرو مختص به موحدان است اما کفار اجازه حرکت در آن را ندارند چنانکه فرمود:
نور موحدان به اندازهای است که در دنیا کسب کردهاند.
دقت و اتساع صراط برای موحدان به اندازه ظهور رحمت خاص الهی بر آنان است.
تندی و کندی سیر در صراط هم به اندازه قرب آنها به حق تعالی است. (اتصاف به صفات و اطاعت و تسلیم).
سرعت سیر مانند برق و چشم برهم زدن مختص انبیاء است.
سرعت سیر مانند باد و پرنده از آنِ اولیاء صدّیق است.
سرعت سیر مانند اسب تندرو از آنِ صادقان است که در همه افکار و اعمال خود خدا را تصدیق کردند.
سرعت سیر سواره عادی مختص اهل تقوی است.
سرعت سیر دویدن پیاده از اهل عبادت است.
سرعت سیر مانند قدم زدن از اهل عمل مستور است.
افتان و خیزان رفتن از موحدان اهل تهتک و متجاهر به فسق است. (مقابل مستور).
به تعداد مراتب یادشده، نور وجود دارد: 1- نور نبوت 2- نور ولایت 3- نور صدق 4- نور تقوی 5- نور عبادت 6- نور ستر 7- نور توحید.
عامل شدت و قوت نور، کثرت عمل نیست بلکه نور عمل است.
نور عمل نتیجه نور قلب است.
نور قلب نتیجه اندازه قرب است (قرب= اتصاف به صفات)
هر که مقربتر باشد، نور قلبش بیشتر است.
هر که نور قلبش بیشتر باشد، نور عملش بیشتر است.
هر که نور عملش بیشتر باشد، شدت و قوت بیشتر دارد.
پس چه بسیار کسان که عملشان اندک است ولی به دلیل شدت نور آن عمل اندک، پیش از دیگران به بهشت وارد میشوند چنانکه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به معاذ فرمودند: أخلِص، یَکفِکَ القلیلُ من العمل.
وصول به اخلاص تنها با عظمت و شدت نور ممکن است.
صراط مستقیم همان طریق توحید و دین حق است
تنها وسیله عبور از صراط، علم و نور توحید است.
سایر علوم به اندازه معد بودن برای علم و نور توحید سودمندند.
بصیرة کشفیة: تفاسیر دیگری از صراط (ص289)
صراط مستقیم که انسان را به بهشت میرساند، صورت هدایت و دیانتی است که انسان در عالم طبیعت در قلب خود دارد، یعنی اعمال جوارح و جوانح.
تفسیر دیگر:
تحقیق این است که پس از رفع حجاب، معلوم میشود که نفس انسان، صورت صراط مستقیم الهی است که اگر حدود و مراتب آن بهدرستی طی شود، انسان را به حق تعالی خواهد رسید.
همانگونه که همه امور فراطبیعی از چشم و دیگر حواس اهل طبیعت مستور است صراط بودن نفس نیز همینگونه محجوب است.
پس از رفع حجاب، همین امر مستور، به صورت پلی بر دوزخ ظاهر میشود.
امر دیگری که آشکار میشود این است که این پل ساخته خود انسان است.
پس از رفع حجاب معلوم میشود که دوزخ نیز طبیعت انسان است.
همین طبیعت است که نفس را به آتش شهوات میبرد آتشی که در آخرت بهصورت دوزخ آشکار میشود ولی اینک در بدن محجوب است مانند آتش زیر خاکستر.
سعادتمند کسی است که آتش خود را با آب علم و تقوی خاموش کند.
تفسیر دیگر:
معنی و مصداق دیگر صراط، حجتهای الهی است که هر کس آنها را در دنیا بشناسد و از آنها پیروی کند، جواز عبور از صراط را خواهد یافت.
از شگفتیها این است که صراط، کسی که بر صراط حرکت میکند و مسافتی که طی میشود، یکی است.
در سفر الی الله نفس هم مسافر است هم راه و مسیر وصول به حق تعالی و هم مسافت میان دنیا و آخرت و خلق و حق است.