شرح جلد نهم اسفار - فصل26: ابواب بهشت و دوزخ
فصل26: ابواب بهشت و دوزخ (ص330)
هر یک از بهشت و دوزخ، ابوابی دارند چنانکه در قرآن بدان اشاره شده است.
ابواب بهشت: وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ(رعد، 23)
إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ(اعراف، 40)
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ(ص، 50).
ابواب دوزخ: ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ(غافر، 76)
وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ(زمر، 71)
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ(حجر، 44)
مقصود از ابواب
1- مدارک هفتگانه انسان (حواس پنجگانه و خیال و وهم). این مدارک هم ابواب بهشت است و هم ابواب دوزخ.
بهشت باب دیگری هم دارد که قلب است و مختص به مومنان. اما کفار راهی به باب قلب ندارند چنانکه فرمود: خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(بقره، 7)؛ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْكَافِرِينَ(اعراف، 110)
2- اعضای هفتگانهای که تکلیف متوجه آنهاست. (ممکن است مقصود از آن چشم، گوش، زبان، دست، پا، بطن و فرج باشد و ممکن است اعضای هفتگانهای باشد که به هنگام سجده باید بر زمین قرار گیرد).
3- اخلاق سیئه مانند جهل، بخل، حسد، جبن و مانند آن و نیز مقابل آنها مانند علم، کرم، شجاعت و مانند آن.
نظر صدرا همان رأی نخست است. (ص331).
هر یک از مشاعر هفتگانه، ظاهری دارد و باطنی.
ظاهر آنها ابواب دوزخ است و باطن آنها ابوب بهشت.
اگر ابواب دوزخ بسته شود ابواب بهشت باز میشود بلکه بستن ابواب دوزخ عین باز شدن ابواب بهشت است و بالعکس جز باب قلب که مختص به اهل ایمان و معرفت و همیشه برای اهل حجاب کلی و کفر بسته است.
نکته: آتش هرگز به قلب وارد نمیشود تنها نوعی از آن است که بر قلب اشراف پیدا میکند. چنانکه فرمود: نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿همزه، 6-۷﴾
ولی وارد آن نمیشود.
تبصره و تذکره(ص332): نکات
1- باطن انسان در دنیا، ظاهر او در آخرت است، پس تا زمانی که انسان در دنیاست، آخرت برای او غیب است و آنگاه که به آخرت منتقل شد، آخرت، عالم شهادت خواهد شد.
2- اطلاق ابواب بهشت و دوزخ بر مشاهر هفتگانه، از باب مجاز است، زیرا باب هر چیزی از جنس آن است و حواس از جنس آخرت نیست.
ابواب بهشت، مشاعر هفتگانه باطنی نفس است نه ظاهری و حسی، یعنی سمع، بصر، شم و ذوق باطنی مانند آنچه درباره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم وارد شده است.
چنانکه درباره ذائقه فرمود: أبيت عند ربي يطعمني و يسقيني
و درباره شامه فرمود: إني لأجد نفس الرحمن [من جانب اليمن]
و درباره باصره فرمود: زويت لي الأرض فأريت مشارقها و مغاربها
و درباره لامسه فرمود: وضع الله بكتفي يده فأحس الجلد بردها بين ثديي
و درباره سامعه فرمود: أطت السماء و حق لها أن تأطت ما فيها موضع قدم إلا و فيها ملك ساجد أو راكع
مثلا سمعی درب بهشت است که آیات خدا، سخن ملائکه، اصوات و نغمات طیور بهشت و تسبیح اشیاء را بشنود.
بصری که إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ(قیامت، 23) باشد و دستکم مانند کسانی باشد که وهم والجنة کمن قدرآها باشد.
شمی که روایح اُنس و نسیم قدوس را دریابد.
ذوقی که طعم بهشت و فواکه آن را درک کند.
لامسهای که حورالعین را لمس کند. اینها ابواب بهشتند که هم مدرِکات و هم مدرَکات بهشتیاند اما مدارک حسی نه خود بهشتیاند و نه مدرَکات آنها. مدرَکات آنها امور فاسد و زائل و منشأ عذابند و انسان را به دوزخ میبرند و ابواب دوزخند مگر آنکه آنها را با ریاضت و عبادت تطهیر کرده باشند و باطن آنها ظاهر شده باشد.
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ(اعراف، 179)
3- مدارک هشتگانه در صورتی قابلیت باب شدن برای بهشت را دارند که باطنشان ظاهرشود و مدارک هفتگانه نیز اگر در مسیر شهوات و دنیا بهکار گرفته شودند، قابلیت باب شدن برای دوزخ را دارند.
پرسش(334): درب هر خانهای با خانه سنخیت دارد پس چگونه ممکن است مدارک انسانی با دو خانه متخالف سنخیت داشته باشند و درب هر دو باشند.
پاسخ: مدارک از آن جهت که ابواب سعادت بهشتند با آن مدارک از آن جهت که ابواب شقاوت و دوزخند تفاوت دارند.
تفاوتها
مدارک اهل سعادت از پلیدیهای دنیا پاکند؛ منور به نور معرفت و تقوایند ولی مدارک اهل شقاوت آلوده به پلیدیهای دنیا هستند و مظلم به ظلمات جهل و هوی هستند.
به تعبیر دیگر، مدارک یادشده با ارتقاء وجودی، ابواب بهشت میشوند و با نزول و سقوط ابواب دوزخ.
مکاشفه تنبیهی
بهشت برای اهلش از جهت محل آن که باطن نفس است، ظاهر است اگر چه از جهت دیگر که صورت آن است، غایب است.
اهل بهشت هماینک در بهشت حضور دارند ولی خود نیز نمیدانند.
علت ندانستن آنها، حجاب بودن صور طبیعی برای آنهاست.
این حجابها برای اهل مکاشفه، حجاب نیست.
ظهور دوزخ برای اهل آن نیز همینگونه است.
تمثیل: اغلب انسانها مانند نابینایی هستند که در باغی نشستهاند ولی آن را نمیبینند. باغ هست و در آن نشستهاند ولی بینایی نیست تا آن را مشاهده کنند.
چنانکه فرمود: وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ(توبه، 49).
سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ (الآن) لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ(حدید، 21)
و در حدیث قدسی آمده است: قُولُ: اَللَّهُ تَعَالَى أَعْدَدْتُ لِعِبَادِيَ اَلصَّالِحِينَ مَا لاَ عَيْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ.
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ(سجده، 17)
چون بهشت و دوزخ بیرون از نفس نیست با اعدت بالفعل در آن است.