اجازه در روایت
الحديث السادس و هو الرابع و الاربعون و المائة
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلالِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع الرَّجُلُ مِنْ أَصْحَابِنَا يُعْطِينِي الْكِتَابَ وَ لا يَقُولُ ارْوِهِ عَنِّي يَجُوزُ لِي أَنْ أَرْوِيَهُ عَنْهُ قَالَ فَقَالَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ الْكِتَابَ لَهُ فَارْوِهِ عَنْهُ
ترجمه :احمدبن عمرحلال گوید: به امام هشتم علیه السلام عرض كردم: مردى از اصحاب خود ما شیعیان كتابى به من مىدهد و نمىگوید این كتاب را از من، روایت كن، من مىتوانم از او روایت كنم؟ فرمود: اگر بدانى كتاب از خود اوست از او روایت كن.
شرحاشاره به دو نکته اشاره دارد: 1- اجازه در روایت که در میان محدثان رسم بوده و هنوز هم اندکی رواج دارد 2-نفی مالکیت از علم.