باب غیر ائمه کسی همه قرآن را نمی‌دانند

بَابُ أَنَّهُ لَمْ يَجْمَعِ الْقُرْآنَ كُلَّهُ إِلا الْأَئِمَّةُ(ع) وَ أَنَّهُمْ يَعْلَمُونَ عِلْمَهُ كُلَّهُ

باب غیر ائمه کسی همه قرآن را نمی‌دانند و تنها ایشان همه آن را می‌دانند

و هو الباب الخامس و الثلاثون من كتاب الحجة و فيه ستة احادیث

178- الحديث الاول و هو الرابع و ستة مائة

عَنْ جَابِرٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَاجَعْفَرٍ(ع) يَقُولُ: مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلا كَذَّابٌ، وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلا عَلِيُّ بْنُ أَبِي‌طَالِبٍ(ع) وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ(ع)

ترجمه: امام باقر علیه‌السلام فرمود: جز دروغ‌گو هیچ‌كس از مردم ادعا نكند كه تمام قرآن را چنان‌كه نازل شده، جمع كرده است و كسى جز على بن ابی‌طالب و امامان پس از وى علیهم‌السلام آن را چنان‌كه خدای متعال فرستاده، جمع و نگهدارى نكرده‌اند.

شرح

مقصود آن حضرت این نیست که غیر از قرآنی که اهل بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم جمع و حفظ کردند بقیه نسخه‌هایی که نزد اصحاب وجود داشته، تمام قرآن نبود بلکه احتمالات دیگر دارد که از این‌قرار است:

1- هیچ کدام از صحابه حافظ تمام قرآن نبودند و تمام آن را به کتابت درنیاورده بودند اما مجموع همه آن‌ها یا مجموع برخی از آن‌ها جامع همه قرآن است.

2- جمع و حفظ قرآن و شأن نزول و تفسیر قرآن تنها نزد اهل بیت‌ علیهم‌السلام است.

3- تمام قرآن که عبارت است از ظاهر و باطن و تفسیر و تاویل آن، تنها نزد اهل بیت علیهم‌السلام است. حدیث شریف دوم و سوم به این نکته تصریح کرده است.

179- الحديث الثانی و هو الخامس و ستة مائة

عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي‌جَعْفَرٍ(ع) أَنَّهُ قَالَ: مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ

ترجمه: و فرمود: جز اوصیاء پیامبر كسى را نرسد كه ادعا كند ظاهر و باطن تمام قرآن نزد اوست.

180- الحديث الثالث و هو السادس و ستة مائة

عَنْ سَلَمَةَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَاجَعْفَرٍ(ع) يَقُولُ إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا، تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ، إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ. ثُمَّ أَمْسَكَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ: وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ.

ترجمه: سلمه گوید: شنیدم امام باقر علیه‌السلام مى‌فرمود: از جمله علومى كه به ما داده شده، علم تفسیر و احكام قرآن و علم تغییر زمان و حوادث آن است (مسائل روز و مقتضیات زمان) هرگاه خدا نسبت به مردمى خیرى خواهد به آن‌ها بشنواند و اگر به كسى كه حاضر بشنیدن نیست بشنواند پشت مى‌كند و رو مى‌گرداند، مثل این‌كه نشنیده است، سپس اندكى سكوت نمود و بعد فرمود: اگر راز نگهداران یا مورد اطمینانى را مى‌دیدم مى‌گفتم و خداست كه همه از او كمك خواهند.

شرح

إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا، تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ

اهل بیت علیهم‌السلام علوم بی‌شماری دارند که برخی از آن‌ها عبارت است از تفسیر قرآن، علم به حوادث و رخ‌دادهای زمان و مکان.

إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ، لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ.

هر که استعداد دریافت هدایت و رحمت خدای متعال را داشته باشد، خدای متعال آن را به او خواهد رساند ولی اگر استعداد و قابلیت نداشته باشد، حتی اگر خدای متعال هدایت و رحمت را به او دهد، از آن روی‌گردان خواهد بود چنان‌که گویی هدایتی به او نرسیده و چیزی در این‌باره نشنیده است.

ثُمَّ أَمْسَكَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ: وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ.

حضرت مکثی کرد و فرمود: اگر افراد قابل و مستعدی پیدا شود، تفسیر و احکام قرآن را در اختیارش قرار می‌دادم

این قسم از علم، مانند حفظ ظاهر قرآن عمومی نیست و همه استعداد و توان تحمل آن را ندارند به همین خاطر باید استعداد و توان ویژه‌ای داشته باشند تا بدان‌ها تعلیم داده شود. این علم از اشارات یا لطایف قرآنی است و با عبارات آن تفاوت دارد و اگر از اشارات باشد، ویژه خواص است و اگر از لطایف باشد، ویژه اولیاء است.

مستراح به معنی مکان راحت است و در این حدیث یا کنایه از قلب خالی از موانع فهم و قبول است یا قلب توانای بر تحمل علوم حقیقی.

181- الحديث الرابع و هو السابع و ستة مائة

عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ: وَ اللَّهِ إِنِّي لاعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي، فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ. قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَئ.

ترجمه: امام صادق علیه‌السلام مى‌فرمود: به‌خدا كه من كتاب خدا را از آغاز تا پایانش مى‌دانم، «چنان‌كه گوئى در كف دست من است» در قرآن است خبر آسمان و خبر زمین و خبر گذشته و خبر آینده، خداى عزوجل می‌فرماید: «بیان هر چیز در آن است»

شرح

وَ اللَّهِ إِنِّي لأعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي

چنان‌که در مقاله «نسبت حضرت محمد خاتم(ص) با قرآن کریم از منظر امام خمینی(ره)» به‌تفصیل گفته شد، منزلت اهل بیت علیهم‌السلام در برخی مراتب همتای قرآن کریم، در برخی مراتب، محیط بر قرآن و در برخی از مراتب فروتر از قرآن است. این فراز از حدیث شریف اگرچه می‌تواند به مرتبه برابری قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام اشاره داشته باشد ولی با توجه به عبارت کأنّه فی کفی، اشاره به مرتبه احاطه آن‌ها بر قرآن دارد. اگر مقصود از این عبارت علم به الفاظ و عبارات و معانی و تفاسیر قرآن باشد، احاطه بر آن بر دیگر حافظان و مفسران و عالمان هم ممکن است ولی اگر مقصود از آن علم به همه مراتب قرآن باشد، چنان‌که به ذهن تبادر می‌کند، قطعا برای غیر اهل بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ممکن نیست. شاهد به تبادر ذهنی یادشده، فراز بعدی این حدیث است علم گذشته و آینده را مکنون در آن می‌داند.

فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ.

پیش‌تر در جای خود[1] گفته شد که چنین عباراتی، معانی و احتمالات بسیاری می‌تواند داشته باشد مانند اندراج علم گذش ته وآینده در ظاهر قرآن یا باطن آن، به‌اجمال یا به‌تفصیل، برای همه یا برای خواص از اولیاء و غیر از آن که در ذیل کتاب مبین و امام مبین به تفصیل مطرح شد.

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَئ.

شرح آن در جای خود گذشت

182- الحديث الخامس و هو الثامن و ستة مائة

عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي‌عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ. قَالَ: فَفَرَّجَ أَبوعَبْدِاللَّهِ(ع) بَيْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا فِي صَدْرِهِ، ثُمَّ قَالَ: وَ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ.

ترجمه: ابن كثیر گوید: امام صادق علیه‌السلام درباره آیه شریفه (40 سوره 27) «كسى كه دانشى به كتاب داشت (آصف بن برخیا به قول مشهور) گفت من آن تخت را نزد تو آورم، پیش از آن‌كه چشمت را به هم زنى» آن‌گاه انگشتانش را باز كرد و بر سینه‌اش گذاشت و سپس فرمود: به‌خدا كه همه علم كتاب نزد ماست (ولى آصف اندكى از آن را می‌دانست و از بركت همان مقدار بود كه توانست تخت بلقیس را در چشم زدنى نزد سلیمان حاضر كند و خدای متعال این داستان را در سوره نمل بیان مى‌كند).

شرح

مصداق عالِم به همه مراتب کتاب

در داستان انتقال تخت بلقیس با مملکت سبا به نزد حضرت سلیمان علیه‌السلام خدای متعال فرمود آن‌که به برخی از کتاب عالم بود و به تعبیر دیگر آن‌که به وجهی از وجوه کتاب عالم بود گفت می‌توانم تخت او را در چشم بر هم‌زدنی نزد تو حاضر سازم.

امام علیه‌السلام با اشاره به کریمه یادشده می‌فرماید: تمام علم کتاب و همه وجوه و مراتب آن نزد ماست و اگر صحابی حضرت سلیمان علیه‌السلام با داشتن علم به وجهی یا برخی از کتاب چنین قدرتی دارد، ما که به همه کتاب، عالم هستیم، چه قدرتی داریم؟

183- الحديث السادس و هو التاسع و ستة مائة

عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي‌جَعْفَرٍ(ع): قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ. قَالَ: إِيَّانَا عَنَى وَ عَلِيٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَيْرُنَا بَعْدَ النَّبِيِّ(ع).

ترجمه: برید بن معاویه گوید به امام باقر آیه شریفه (43 سوره 13) «بگو خدا و كسى كه علم كتاب نزد اوست، براى گواهى میان من و شما كافى است» را عرض كردم، فرمود: خدا ما را قصد كرده و على بعد از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله اول ما و افضل ما و بهتر ما خاندان است (یعنى اى كفار قریش اگر در رسالت من شك و تردید دارید، حقیقت مرا همان بس كه گواهانى چون خدا و جانشینانم دارم، گواهى خدا این است كه مرا به‌تنهائى در میان شما مردم خون‌خوار مبعوث كرده و حفظ مى‌كند و نصرت مى‌دهد و كلامى چون قرآن بر من نازل كرده و از خطا و لغزشم نگه می‌دارد و گواهى جانشینانم به برترى علم و صفات و كمال آن‌هاست بر تمام مردم و به این‌كه یگانه مردى مانند على گوید: من یكى از بندگان محمدم).


[1]  شرح احادیث مربوط به تِبْيَانُ كُلِّ شَئ