عرفانهاي نو ظهور
پرسش:
ممكنه در رابطه با عرفانهاي نو ظهور نظر خودتونو بگين؟
ممكنه در رابطه با عرفانهاي نو ظهور نظر خودتونو بگين؟
پاسخ:
نفس و روح انسان، از جنبههای مختلف امری ملکوتی است. هم وجود ملکوتی دارد هم افعال ملکوتی و هم آثار ملکوتی. به همین سبب نیازهای ملکوتی هم دارد: هم به غذای ملکوتی نیازمند است هم به لذت ملکوتی و هم به اشتغالات ملکوتی.
این نیازها از سنخ نیازهای اساسی است بهگونهای که یا از راه متعارف و شایسته باید تأمین شود و یا خود را بر انسان تحمیل میکند و از راههای غیر متعارف تأمین خواهد شد. اینگونه نیازها مانند نیازهای مادی است که در اغلب انسانها از راه درست یا نادرست برآورده میشود.
عرفان خواه دینی و خواه بشری، سنتی یا نوظهور، برخی از راههای برآورده ساختن نیازهای اساسی معنوی و ملکوتی نفس انسان است. تعالیم بسیاری از عرفانهای بشری و نوظهور یا برگرفته و صورتهای تحریف شده تعالیم ادیان است یا نتیجه تجارب نفسانی و اخلاقی اهل ریاضت و عزلت است یا نتیجه تفکرات شخصی اهل فکر.
در هر صورت، همانگونه که عرفانهای دینی به دلیل استناد به تحلیلها و اجتهادهای صاحبنظران، ممکن است خطاپذیر باشد، عرفانهای نوظهور نیز از این نقطه ضعف رنج میبرد.
تفاوت عرفانهای نوظهور با عرفانهای دین در میزان جامعیت، دقت و سرعت است، نه در آثار غیر متعارف یا متافیزیکی آنها. هرگونه آداب و اعمالی که با تلقین یا معرفت یا تمرین آمیخته باشد، آثار غیرمتعارف بر نفس انسان دارد، خواه آداب و اعمال یادشده درست و سودمند باشد خواه نباشد.
بسیاری از اعمالی که اهل سلوک انجام میدهند ممکن است علاوه بر آثار غیرمتعارف، در واقع نیز برای نفس و جان انسان و رسیدن به مقصد حقیقی او سودمند باشد و ممکن است نباشد؛ ممکن است پیامدهای زیانآوری داشته باشد که نفس انسان را از رسیدن به مقصد حقیقی بازدارد یا چنین پیامدهایی نداشته باشد. ممکن است دستورات و آداب یادشده در حرکت جان انسان بهسوی مقصد حقیقی دقیق باشد و ممکن است نباشد. ممکن است انسان را با سرعت به مقصد حقیقی برساند و ممکن است بهکندی او را به مقصد برساند و ممکن است اصلاً او را به مقصد نرساند و بسا از مقصد دور سازد و حتی زمینه حرکتهای بعدی را نیز از بین ببرد.
با توجه به آنچه گفته شد، نمیتوان دربارهي یک مکتب عرفانی یا سلوک روحانی بهطور کلی اظهار نظر کرد. معیار درستی و نادرستی آنها به این سبب که به حوزهي نفس و ملکوت انسان سروکار دارد و بهراحتی کسی بر این حوزهها احاطه ندارد، میزان مطابقت آنها با تعالیم وحیانی است. هر اندازه که این عرفانها با تعالیم وحیانی همانندی داشته باشد، از درستی نیز برخوردار خواهد بود و برخی از نیازهای معنوی انسان را برآورده میسازد. اینگونه عرفانها مانند ادیان بشری است با این تفاوت که بنیانگذاران ادیان بشری اغلب انسانهای بزرگی بودهاند ولی بنیانگذاران عرفانهای بشری و نوظهور، اغلب اینگونه نیستند.
نفس و روح انسان، از جنبههای مختلف امری ملکوتی است. هم وجود ملکوتی دارد هم افعال ملکوتی و هم آثار ملکوتی. به همین سبب نیازهای ملکوتی هم دارد: هم به غذای ملکوتی نیازمند است هم به لذت ملکوتی و هم به اشتغالات ملکوتی.
این نیازها از سنخ نیازهای اساسی است بهگونهای که یا از راه متعارف و شایسته باید تأمین شود و یا خود را بر انسان تحمیل میکند و از راههای غیر متعارف تأمین خواهد شد. اینگونه نیازها مانند نیازهای مادی است که در اغلب انسانها از راه درست یا نادرست برآورده میشود.
عرفان خواه دینی و خواه بشری، سنتی یا نوظهور، برخی از راههای برآورده ساختن نیازهای اساسی معنوی و ملکوتی نفس انسان است. تعالیم بسیاری از عرفانهای بشری و نوظهور یا برگرفته و صورتهای تحریف شده تعالیم ادیان است یا نتیجه تجارب نفسانی و اخلاقی اهل ریاضت و عزلت است یا نتیجه تفکرات شخصی اهل فکر.
در هر صورت، همانگونه که عرفانهای دینی به دلیل استناد به تحلیلها و اجتهادهای صاحبنظران، ممکن است خطاپذیر باشد، عرفانهای نوظهور نیز از این نقطه ضعف رنج میبرد.
تفاوت عرفانهای نوظهور با عرفانهای دین در میزان جامعیت، دقت و سرعت است، نه در آثار غیر متعارف یا متافیزیکی آنها. هرگونه آداب و اعمالی که با تلقین یا معرفت یا تمرین آمیخته باشد، آثار غیرمتعارف بر نفس انسان دارد، خواه آداب و اعمال یادشده درست و سودمند باشد خواه نباشد.
بسیاری از اعمالی که اهل سلوک انجام میدهند ممکن است علاوه بر آثار غیرمتعارف، در واقع نیز برای نفس و جان انسان و رسیدن به مقصد حقیقی او سودمند باشد و ممکن است نباشد؛ ممکن است پیامدهای زیانآوری داشته باشد که نفس انسان را از رسیدن به مقصد حقیقی بازدارد یا چنین پیامدهایی نداشته باشد. ممکن است دستورات و آداب یادشده در حرکت جان انسان بهسوی مقصد حقیقی دقیق باشد و ممکن است نباشد. ممکن است انسان را با سرعت به مقصد حقیقی برساند و ممکن است بهکندی او را به مقصد برساند و ممکن است اصلاً او را به مقصد نرساند و بسا از مقصد دور سازد و حتی زمینه حرکتهای بعدی را نیز از بین ببرد.
با توجه به آنچه گفته شد، نمیتوان دربارهي یک مکتب عرفانی یا سلوک روحانی بهطور کلی اظهار نظر کرد. معیار درستی و نادرستی آنها به این سبب که به حوزهي نفس و ملکوت انسان سروکار دارد و بهراحتی کسی بر این حوزهها احاطه ندارد، میزان مطابقت آنها با تعالیم وحیانی است. هر اندازه که این عرفانها با تعالیم وحیانی همانندی داشته باشد، از درستی نیز برخوردار خواهد بود و برخی از نیازهای معنوی انسان را برآورده میسازد. اینگونه عرفانها مانند ادیان بشری است با این تفاوت که بنیانگذاران ادیان بشری اغلب انسانهای بزرگی بودهاند ولی بنیانگذاران عرفانهای بشری و نوظهور، اغلب اینگونه نیستند.