باب اختلاف حجت خدا بر بندگانش
بَابُ اخْتِلافِ الْحُجَّةِ عَلَى عِبَادِهِ
باب اختلاف حجت خدا بر بندگانش
و هو الباب الثانى و الثلاثون من كتاب التوحيد فى الاشارة الى الامور التى ليس لاختيار العبد و لا لصنعه فيه تأثير و فيه حديث واحد
208- الحديث الاول و هو الثامن عشر و اربع مائة
عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِيمَنْصُورٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: سِتَّةُ أَشْيَاءَ لَيْسَ لِلْعِبَادِ فِيهَا صُنْعٌ: الْمَعْرِفَةُ وَ الْجَهْلُ وَ الرِّضَا وَ الْغَضَبُ وَ النَّوْمُ وَ الْيَقَظَةُ.
ترجمه: امام صادق علیه السلام فرمود: شش چیز است كه بندگان را در آن كارى نیست: معرفت و نادانى، خشنودى و خشم، خواب و بیدارى.
شرح مترجم: مضمون این خبر بر عنوان باب انطباق ندارد و در بعضى از نسخ كافى فقط كمله «باب» است و شاید صواب همان باشد، زیرا این روایت جز در موضوع معرفت یا عنوان باب سابق هم انطباق ندارد و حاصل روایت این است كه این سه موضوع متقابل در وجود انسان به دست خود او نیست بلكه در دست خداست: 1- معرفت و نادانى كه مربوط به روح و عقل انسان است.2- خشنودى و خشم كه به احساسات و صفات اخلاقى او تعلق دارد. 3- خواب و بیدارى كه به جسم و تنش عارض مىشود. مرحوم فیض گوید: «ذكر عدد شش در این روایت براى حصر نیست، زیرا چیزهاى دیگرى هم هست که در اختیار انسان نیست و به دست خداست مانند مرض و صحت و گریه و خنده و غیره و داخل كردن آنها را در آنچه در حدیث ذكر شده خالى از تكلف نیست، ولى اگر چنانکه ما گفتیم و آن را از ترجمه و شرح اخذ كردیم، آن شش چیز كه از اصول كیفیات و حالاتند به عنوان مثال براى سه جنبه روح و احساس و تن انسان ذكر باشد، داخل بودن تمام حالات و عوارض در آن بىتکلف است. و اختصاص آنها به تذكر براى این است كه انسان گمان مىكند این چیزها در اختیار اوست و گویا منظور حدیث این است كه در وجود خود انسان كه از همه چیز به او نزدیكتر است حالات و عوارضى وجود دارد كه در تصرف و اختیار او نیست و تحت اراده و اختیار مدبر و خالق اوست، بشر باید در اینگونه امور بیندیشد و به صانع حكیم و قادر خود پىببرد. ولى فكر كردن از او و الهام معرفت از خداست.شرح
امور ششگانه یادشده از کیفیات نفسانی و افعال باطنی است. به همین سبب است که تنها وصف موجودات دارای نفس است.
افعال باطنی متعلق امر و نهی و انتخاب قرار نمیگیرد.
اگر چه افعال باطنی و کیفیات نفسانی بسیار است مانند الم و لذت، حزن و سرور، رجاء و خوف، شجاعت و جبن، عفت و وقاحت، حلم و سفاهت، تواضع و كبر و عجب، كرم و بخل، ولی در حدیث شریف به نمونههایی از آن اشاره شده است.
وجه ذکر نمونهها
نفس انسان سه مرتبه دارد: 1- مرتبه عقلی 2- مرتبه نفسی 3- مرتبه طبیعی
در حدیث شریف برای هر کدام از این سه مرتبه، دو نمونه آمده است:
علم و جهل نمونههایی برای مرتبه عقلی نفس
رضا و غضب نمونههایی برای مرتبه نفسانی نفس
خواب و بیدار نمونههایی برای مرتبه مرتبه طبیعت نفس یا ارتباط نفس به بدن، چون خواب عبارت است از ترک استعمال آلات حسی بدنی که اموری طبیعی هستند و بیداری خلاف آن است.
دلیل متعلق امر و نهی و انتخاب نبودن افعال باطنی و کیفیات نفسانی
انسان و همه موجودات جسمانی هر کاری را که انجام میدهند به خاطر جسم و بدنشان باید با فعل وضع و محاذات داشته باشند.
امور ششگانه یادشده و همه کیفیات نفسانی و افعال باطنی فاقد وضع و محاذات هستند. بنابراین متعلق اراده، امر، نهی، انتخاب و انجام نیستند و فاعلهای جسمانی در ایجاد آنها تاثیر ندارند.