کتاب حجت

كِتَابُ الْحُجَّةِ

کتاب حجت

نکاتی به‌عنوان مقدمه

1- علم یقینی و معتبر

علم حاصل از برهان، یقینی و معتبر است.

مقدمات برهان می‌تواند نقلیات معتبر باشد.

علم حاصل از نقلیات معتبر، معتبر است هر چند خلاف آن به‌طور قطعی نفی نمی‌شود.

اگر چه علم حاصل از برهان و مکاشفات یقینی است ولی با توجه به مشاهد موارد متعدد خطا در آن‌ها، چنین علومی نیز معتبر است ولی در عین حال نقدپذیر است و احتمال خطا در آن وجود دارد.

2- منبع حقیقی دین، وحی است.

برای دست‌یابی به مفاد وحی دو راه وجود دارد: 1- عقل 2- نقل

عقل شاخه‌های متعدد دارد: 1- عقل ریاضی 2- عقل فلسفی 3- عقل تجربی و علم 4- عقل عملی نیمه‌تجربی 5- عقل عرفانی که شامل مشاهدات و مکاشفات و استدلال ناشی از تقوا می‌شود.

3- با توجه به آن‌چه گفته شد، میان عقل و شرع یا عقل و نقل ناسازگاری نیست.

4- بر فرض ناسازگاری میان عقل و نقل، راه رفع تعارض همان است که در رفع تعارض میان ظواهر کتاب و سنت گفته شد.

5- ایمان فرع معرفت است وگرنه به تصدیق بدون تصور می‌انجامد.

6- معرفت لازم برای ایمان می‌تواند حاصل از عقلیات باشد چنان‌که ممکن است حاصل از نقلیات باشد.

7- یقین فلسفی عبارت است از اعتقاد جازم مطابق با واقع که نتیجه آن نقدناپذیری دائمی است.

سهم انسان‌ها از یقین بسیار اندک است کم‌تر از سهم او از هر نعمت دیگری.

8- بنابراین معرفتی که مقدمه ایمان است اعم از یقین فلسفی است و شامل قطع یا یقین روان‌شناختی هم می‌شود.

9- تعلیم قرآنی می‌تواند زمینه‌ساز دست‌یابی به یقین باشد، زیرا به دلیل تطهیر عقل از شوائب نفسانی و شیطانی، توان فهم آن را افزایش می‌دهد.

10- خدای متعال دو راه برای کسب معرفت و وصول به ایمان و ورود در ساحت انسانی در اختیار انسان قرار داده است:

الف- حجت ظاهری، کتاب و سنت که اهل حواس ظاهر و نیازمندان به حکم ابدان بیش‌تر بدان نیازمندند و بیش‌تر می‌توانند از آن استفاده نمایند.

ب- حجت باطنی، عقل و مکاشفات و مشاهدات که اهل حواس باطنی و عقول پاک و نیازمندان به احکام تطهیر باطن بیش‌تر بدان نیازمندند و بیش‌تر می‌توانند از آن استفاده نمایند.

11- علت تمایل و تناسب اهل ظاهر با ظواهر حسی و نقلی و تمایل و تناسب اهل باطن با ظواهر عقلی و کشفی، مرتبه وجودی آن‌ها یا میزان فعلیت یا ظهور استعدادهای آن‌هاست.

یک معجزه و دلیل نقلی و علمی و حسی و تجربی چنان در نفوس عوام تاثید دارد که ده‌ها دلیل عقلی و مکاشفات معنوی در آن‌ها تاثیر ندارد. بر عکس آن در مورد خواص صادق است.

ایمان حاصل از معجزات اگر چه شامل اکثریت ایمان مومنان است ولی به سبب حسی بودن آن به‌آسانی از میان می‌رود. تاریخ گواه آن است. ایمان حاصل از معجزه حضرت موسی (ع) با مشاهده جادوی سامری از بین می‌رود.

آن‌چه که سبب بقاء ایمان حسی و ظاهری می‌شود، تبدیل آن به ایمان عقلی و باطنی است.

راه تبدیل ایمان حسی به عقلی، دوام تعقل و پیوستگی تطهیر عقل با انجام تکالیف دینی (خواه عقلی و خواه نقلی) است.

12- پیروان پیامبران بر دو دسته‌اند: 1- آنان که با عقل و برهان به پیامبران ایمان آورده از آن‌ها پیروی می‌کنند. 2- آنان که از طریق مجادله با جنگ و قدرت ایمان آورده‌ و پیروی می‌کنند.

قال تعالى: ادْعُ إِلى‏ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (نحل، 125)، حكمت و موعظه برای گروهی است و مجادله برای گروهی دیگر.

آنان که حكمت و موعظه می‌فهمند و از آن متاثر می‌شوند مجادله نمی‌فهمند و از آن تاثیر نمی‌پذیرند و بالعکس.

البته انسان‌ها با توجه به ویژگی‌های عقلی و خلقی خود ممکن است درجاتی از هر یک را پذیرا باشند.

13- حجت ظاهری اعم از پیامبر و وصی معصوم است چنان‌که حجت باطنی اعم از عقل فلسفی و برهانی است. بر این اساس انسان‌ها پیوسته توان دست‌یابی به حجت را دارند خواه پیامبر و امام معصوم وجود داشته باشد خواه نداشته باشد؛ خواه فلسفه و کلام و عرفان وجود داشته باشد و خواه وجود نداشته باشد.

14- اطاعت از حجت یقینی خواه پیامبر و امام باشد و خواه برهان و مکاشفه یقینی، بر فرض دست‌یابی به آن‌ها، به‌طور مطلق و بدون هرگونه قید و شرطی واجب است و قابل احتجاج.

اما اطاعت از حجت‌های دیگر مانند عالمان و صاحب‌نظران در حوزه علمی و روشمند آن‌ها مقید به وثاقت است.

15- اصل اولی در مورد عالمان یک حوزه خواه عقلی باشد خواه نقلی، اعتبار و حجیت است مگر آن‌که خلاف آن ثابت شود و یا چنان ابهام و اختلاف گسترش یابد که عدم وثاقت بسیاری از آن‌ها به علم اجمالی ثابت شده باشد.