باب این‌كه ائمه علیه‌السلام خلفای خدا در زمین و در‌هاى توجه به او

بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) خُلَفَاءُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي أَرْضِهِ وَ أَبْوَابُهُ الَّتِي مِنْهَا يُؤْتَى

باب این‌كه ائمه علیه‌السلام خلفای خدا در زمین و در‌هاى توجه به اویند (باب دوازدهم از کتاب حجت که 3 حدیث دارد).

و هو الباب الثانى عشر من كتاب الحجة و فيه ثلاثة احاديث‏

82- الحديث الاول و هو التاسع و خمس مائة

عَنْ أَبِي‌مَسْعُودٍ عَنِ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) يَقُولُ الْأَئِمَّةُ خُلَفَاءُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي أَرْضِهِ

ترجمه: امام رضا علیه‌السلام مى‌فرمود: ائمه خلفاء خداى عزوجل در زمینش هستند.

شرح

خلیفه هم به‌معنی سلطان و حاکم است و هم به معنی جانشین. اراده هر دو معنی در این حدیث شریف، ممکن است.

هم اهل‌بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم سلطان و حاکم تکوینی و تشریعی جهان هستند و هم جانشین خدای متعال.

جانشینی به تعداد صفات، کمالات و افعال مستخلف عنه، حوزه‌های متعددی دارد. مثلا خلیفه در علم، جانشین علمی مستخلف عنه است؛ خلیفه در قدرت، جانشین در قدرت اوست و همین‌طور باقی کمالات و افعال.

با توجه به عموم و اطلاق حدیث شریف، اولا اهل‌بیت پیامبر خلیفه خدای متعال هستند هم به‌معنی سلطان و حاکم و هم به معنی جانشین. اراده هر دو معنی در این حدیث شریف، ممکن است. ثانیا استخلاف آن‌ها از خدای متعال به معنی خلافت از همه صفات و اسماء حق تعالی است.

اهل‌بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هم سلطان و حاکم مطلق در جهان هستند و هم جانشین مطلق خدای متعال.

واژه فی ارضه به‌جای ارض هم می‌تواند به معنی تفخیم و تعظیم باشد و هم اشاره به استناد ارض و خلافت به خدای متعال، یعنی همان‌گونه که ارض از خدای متعال است، خلافت نیز.

ممکن است خلافت منحصر به زمین و طبیعت باشد و ممکن است عام و فراگیر باشد و هر که در طبیعت خلیفه خدای متعال باشد در سایر مراتب عوالم هستی نیز خلیفه باشد. شرح آن در جایی مطرح شد.

83- الحديث الثانی و هو العاشر و خمس مائة

عَنْ أَبِي‌بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبوعَبْدِاللَّهِ(ع): الْأَوْصِيَاءُ هُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّتِي يُؤْتَى مِنْهَا، وَ لَوْلاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ؛ وَ بِهِمُ احْتَجَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ.

ترجمه: امام صادق علیه‌السلام فرمود: اوصیاء پیامبر درب‌هاى توجه به سوى خداى عزوجل می‌باشند و اگر ایشان نبودند، مردم خداى عزوجل را نمى‌شناختند و خداى تبارك و تعالى به وسیله ایشان بر خلقش احتجاج می‌كند.

شرح

الْأَوْصِيَاءُ هُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّتِي يُؤْتَى مِنْهَا:

1- این فراز اشاره به کریمه: وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (بقره، 189) دارد.

2- و نیز به حدیث مشهور بلکه متواتر نبوی بین فریقین اشاره دارد که به تعابیر مختلف وارد شده است:.

قال رسول اللّه(ص): أنَا مَدینَةُ العِلمِ و عَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ.

أنَا مَدینَةُ العِلمِ و عَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ المَدینَةَ فَلیَأتِ البابَ.

أنَا مَدینَةُ العِلمِ و عَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ بابَ المَدینَةِ.

أنَا مَدینَةُ العِلمِ و عَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ البابَ فَلیَأتِ عَلِیّا.

یا عَلِیُّ، أنَا مَدینَةُ العِلمِ وأنتَ البابُ، کَذَبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ یَصِلُ إلَی المَدینَةِ إلّا مِنَ البابِ.

أنَا مَدینَةُ العِلمِ و عَلیٌّ بابُها، و لَن تُدخَلَ المَدینَةُ إلّا مِن بابِها.

أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، و هَل تُدخَلُ المَدینَةُ إلّا مِن بابِها.

أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَقتَبِسهُ مِن عَلِیٍّ.

أنا دارُ العِلمِ و عَلِیٌّ بابُها.

3- باب علم بودن اوصیاء صلوات‌الله‌وسلامه‌علیهم از باب انحصار نیست بلکه از باب تغلیب یا ذکر اشهر ابواب است.

مقام خلافت و وصایت آن‌ها برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و نیز ولایت تام آن‌ها مقتضی آن است که باب همه اسماء و صفات خدای متعال بلکه خود اسماء و صفات او باشند چنان‌که در شرح خزان علم گفته شد.

4- همان‌گونه که نزول همه موجودات از جمله علم و قدرت از خزائن غیب و شهود الهی به‌واسطه‌ صوادر اول و اولیاء کامل الهی انجام شده است بازگشت آن‌ها و دست‌یابی تفصیلی به آن‌ها نیز از همان طریق انجام می‌شود.

وَ لَوْلاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: به‌همان جهاتی که در حدیث ششم (81) از باب قبلی شرح داده شد.

وَ بِهِمُ احْتَجَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ: به‌همان شرحی که ذیل «وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ» حدیث سوم (78) از باب: أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) وُلاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِهِ گذشت.

84- الحديث الثالث و هو الحادی عشر و خمس مائة

عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:‏ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ جَلالُهُ: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ. قَالَ: هُمُ الْأَئِمَّةُ.

ترجمه: ابن سنان گوید: از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم تفسیر قول خداى جل جلاله را (55 سوره 24) «خدا از میان شما كسانى را كه ایمان آورده و كار شایسته كرده‌اند وعده فرموده است كه در زمین به خلافت گمارد چنان‌كه پیشینیان ایشان را به خلافت گماشت» فرمود: ایشان ائمه هستند (و در روایت است كه این آیه درباره حضرت مهدى قائم علیه‌السلام و اصحاب او است و اگر از دنیا نماند مگر یك روز خدا آن روز را دراز كند تا آن حضرت ظهور كند و در روى زمین فرمانروائى نماید و زمین را پر از عدل و داد كند چنان‌که پر از ظلم و جور شده باشد).

شرح

1- به‌حکم ظهور پیوسته اسماء متقابل خدای متعال، تغییرات و تحولات در عالم طبیعت، همیشگی است. گاهی در طبیعت اسماء لطفیه خدای متعال ظاهر می‌شوند و گاهی اسماء قهریه او.

کریمه إِن يَمسَسكُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ ۚ وَتِلكَ الأَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَيَتَّخِذَ مِنكُم شُهَداءَ ۗ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ﴿آل‌عمران، ۱۴۰به همین نکته اشاره دارد. بنابراین، آیات و روایاتی از این نوع صرفا ناظر به زمان خاص یا افراد خاصی از جمله به عصر ظهور نیست

2- مفاد همه آیات از جمله کریمه یادشده در این حدیث شریف، معانی تشکیکی و ذومراتب دارد که عالی‌ترین درجه آن انسان کامل و اهل‌بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است.

پس اگر در برخی از آیات مانند: وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً؛ يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ، به برخی از خلفای خدای متعال تصریح شده است، به معنی اشهر یا اکمل مصادیق است نه انحصار.