باب ائمه علیهمالسلام نشانههای هدایتند
بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) هُمُ الْعَلامَاتُ الَّتِي ذَكَرَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ
باب ائمه علیهمالسلام نشانههای هدایتند
ائمه علیهمالسلام علاماتى هستند كه خداى عزوجل در كتابش یاد فرموده است (باب هفدهم از کتاب حجت که 3 حدیث دارد)
و هو الباب السابع عشر من كتاب الحجة و فيه ثلاثة احاديث.
101- الحديث الاول و هو الثامن و العشرون و خمس مائة
عَن دَاوُدِ الْجَصَّاصِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ: وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ، قَالَ: النَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ الْعَلامَاتُ هُمُ الْأَئِمَّةُ(ع)
ترجمه: داود جصاص گوید: از امام صادق علیهالسلام درباره آیه (16 نحل) «و علاماتى گذاشت و به وسیله ستاره هدایت شوند» پرسیدم، فرمود: ستاره رسول خدا(ص) است و علامات، ائمه علیهمالسلام مىباشند.
شرحهمه کمالات و مقامات تکوینی و تشریعی بالاصاله مختص به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است و بالتبع و از طریق آن حضرت مختص به اهل بیت اوست.
توضیح اینکه جایگاه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مراتب هستی، علیت، فاعلیت، انبساط و فیاضیت است و تمام فعل و فیض خدای متعال از طریق آن حضرت به مراتب فروتر عوالم هستی نازل میشود. براین اساس هیچ کمالی در هیچ مرتبهای از مراتب هستی ظاهر نمیشود مگر آنکه اولا تمام و کمال آن در مرتبه فاعلیت و علیت آن حضرت در عالیترین وجه ممکن متحقق است و ثانیا از طریق آن حضرت به سایر خلق بهاندازه قابلیت آنها میرسد.
تمام کمالات آن حضرت بالتبع بهگونه جامع و اعتدالی تنها بر اهل بیت آن حضرت نازل میشود. دو ویژگی جامعیت و اعتدال تبعی مختص به اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است چنانکه جامعیت و اعتدال بالاصاله مختص حضرت ختمی مرتبت صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. همه خلق در همه مراتب هستی از کمالات آن حضرت به اندازه قابلیت خود بهگونه بالتبع برخوردارند ولی نه حیثیت جمعی دارد نه اعتدالی.
با توجه به این مطلب که کمالات بالاصاله مختص به حضرت ختمی مرتبت صلیاللهعلیهوآلهوسلم است و او نسبت به همه کمالات فیاض و فاعل است پس او همچون خورشید و ستارگان است که از خود نور دارند و دیگران از آنها نور میستانند و اهل بیت آن حضرت همانند علائمی هستند که اولا با اقتباس از نور او خود روشن شدهاند و ثانیا او را نشان میدهند و خلق را بهسوی او رهنمون هستند. از این نجم و آیه بودن در معارف حقیقی به ولایت شمسی و قمری تعبیر شده است.
102- الحديث الثانی و هو التاسع و العشرون و خمس مائة
عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سَأَلَ الْهَيْثَمُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) النَّجْمُ وَ الْعَلامَاتُ هُمُ الْأَئِمَّةُ(ع).
ترجمه: هیثم از امام صادق علیهالسلام درباره سخن خداى عزوجل «و علاماتى گذاشت و به وسیله ستاره هدایت شوند» پرسید، امام فرمود: رسول خدا صلىاللهعلیهوآله ستاره است و علامات ائمه علیهمالسلاماند
ترجمه حدیث بسنده است.
103- الحديث الثالث و هو الثلاثون و خمس مائة
عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ قَالَ نَحْنُ الْعَلامَاتُ وَ النَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ(ص)
ترجمه: وشاء گوید: از حضرت رضا (علیهالسلام) درباره سخن خداى تعالى «و علاماتى گذاشت و به وسیله ستاره هدایت شوند» پرسیدم فرمود: ما هستیم علامات و ستاره رسول خدا صلىاللهعلیهوآله است.
شرح: خدای متعال در آیاتى چند كه پیش از این آیه شریفه است، نعمتها و آیات قدرت خود را براى بشر بیان مىكند و در یك آیه قبل مىفرماید: «و در زمین لنگرهائى (از كوه) افكند، تا زمین شما را نلرزاند و جویها و راهها پدید آورد، شاید هدایت یابند» سپس میفرماید: و علاماتى گذاشت و به وسیله ستاره هدایت شوند» پیداست كه تفسیر و معنى ظاهر آیه این است كه براى راههاى زمین علاماتى مانند كوهها و پست بلندیها قرار داد، تا مسافرین مقصد و هدف خود را گم نكنند و در شب هم ستارهها را چراغ و راهنماى این علامات قرار داد و این معنى بسیار مناسب است با تأویلى كه امام علیهالسلام براى راه دین و رهبرى پیامبر و امامان صلىاللهعلیهوآله نسبت به آن راه مىفرماید.
ترجمه حدیث بسنده است.