درباره ما
ماههای حرام؛ زمان پرهیز از ظلم به نفس
یادداشتی از استاد به مناسبت آغاز ماه محرم
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کتَابِ اللَّهِ یوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِک الدِّینُ الْقَیمُ فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکمْ وَ قَاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کافَّةً کمَا یقَاتِلُونَکمْ کافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ(۳۶) إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیادَةٌ فِی الْکفْرِ یضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کفَرُوا یحِلُّونَهُ عَامًا وَیحَرِّمُونَهُ عَامًا لِّیوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَیحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُینَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ (۳۷) سوره توبه
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ؛ (بقره آيه 217)
چهار ماه قمری (رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم ماههای حرام هستند. در این چهار ماه جنگ (و نه دفاع) حرام است و دیه افزایش مییابد.
یکی از هدفهای این کار ایجاد امنیت برای افراد جامعه است.
هدف دیگر تمرین صلح و همزیستی مسالمتآمیز است.
یکی از مهمترین هدفها، پرهیز از ظلم به نفس است. (فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکمْ)
چرا جنگ در این ماهها ظلم به نفس است؟
برای پاسخ به این پرسش نکاتی را باید مطرح نمود:
1ـ هر یک از عوالم وجود نسبت به مرتبه پس از خود سمت اعداد و زمینهساز را دارد؛ بهگونهای که عالم عقل در سیر نزول اگرچه بنابر دادههای متعارف اشرف است ولی از جهت مورد بحث، زمینهساز عالم پس از خود است، نه علت وجودی آن. عالم مثال نیز به همان شرح، زمینهساز عالم طبیعت است نه علت وجودی آن.
این سیر در مراتب فرازین و سیر صعودی عوالم نیز صادق است، بهگونهای که عالم طبیعت، زمینهساز عالم برزخ صعودی و آن هم علت اعدادی و زمینهساز عالم آخرت و بالاخره هر عالمی نسبت به پس از خود همیت سمت و جایگاه را دارد.
جهان طبیعت به دلیل یادشده، مزرعه آخرت است و دار تحقق وجودهای برزخی و اخروی بهگونهای که اگر وجود نداشت، نه عالم برزخی وجود مییافت و نه عالم آخرت و قیامت. عوالم برزخ و آخرت و قیامت، فرع وجود و رشد و تکامل عالم طبیعت است.
اگرچه جهان طبیعت جهانی مادی و بهظاهر فاقد کمالات وجودی است و یا کمالات آن اندک است و گویی عالم گذر است که کسانی از منازل دیگر میآیند و چند صباحی در آن میآسایند و این منزل را رها میکنند و به منزل اصلی خود که عالم و برزخ و آخرت است میروند، ولی در واقع اینگونه نیست. همانگونه که بهظاهر انسانها از جای دیگر در این جهان میآیند، خود این جهان نیز از جای دیگر نازل میشود و فرود میآید و خودش پیوسته در سیر و سفر است و توقف و ایستایی با ذات و هویت آن ناسازگار است. خودش پیوسته به سوی کمال میرود و پیوسته جامههای نو و رنگارنگ و اطواری میپوشد و رنگارنگی پیوسته آن نشان از تحول ذاتی و ماهوی و وجودی دارد. او پیوسته نو میشود و وجودی نو دریافت میکند و به سوی ربّ خویش در حرکت است و پیوسته در او فانی میشود و با هر فنایی، بقایی مییابد.
2ـ به همین سبب است که هدف از آفرینش، عمران و آبادی جهان است، نه عمران و آبادی انسان که انسان جز تجلیات متکامل و ظهورات بالفعل جهان و تفننات اسماء حاکم بر جهان، چیزی نیست. باید جهان طبیعت و اصول آن که جهانهای پیش از آن است، آباد شود تا عوالم پس از طبیعت متولد شود و کمالات کامن مختفی جهانهای پیش از خود را عیان سازد.
3ـ کمالات کامن و مختفی جهانهای پیش از طبیعت، نفس اجمالی یا انسان خفی یا عالم صغیر است که با ظهور آنها، نفس تفصیلی، انسان ظاهر و عالم کبیر تحقق مییابد. گویی هدف پوشیده و پنهان همه آفریدهها نه آفرینش انسان، که تبدل آنها به وجود نفسانی انسانی است. این همه تحولات و تبدلات نامتناهی برای این نیست که انسان متولد و آفریده شود بلکه برای این است که همه ذرات وجود انسان شوند و در سیر رجوع به منتها، انسانوار به او رجوع کنند و همه عالم هستی یکپارچه انسان شوند و تفصیل صفات و اسماء حق تعالی و فانی در او.
بر این اساس، انسان و سایر موجودات نباید بهگونهای رفتار کنند که از آبادی و عمران جهان که در واقع عمران و آبادی نفوس و ارواح جهان است، غفلت شود. به همین سبب است که نهتنها انسان در حیات دنیوی خود نیاز به دین دارد و باید آداب و سلوک زندگی را که همان استکمال نفس است، از وحی دریافت کند بلکه حیوانات نیز باید بر اساس مبادی و معارف دینی زندگی کنند تا آبادی جهان و تبدل عالم اجسام و نباتات و حیوانات به بهترین وجه تحقق یابد و اگر حیوانات و فروتر از آنها توانایی سلوک بر اساس تعالیم دینی بهویژه قرآنی را ندارند، باید انسانها به آنها کمک کنند تا سلوکی دینی داشته باشند، آنگونه که در عصر ظهور تحقق خواهد یافت.
پیش از عصر ظهور همانگونه که کودکان باید سلوک دینی داشته باشند ـ وگرنه نهتنها به عمران و آبادی جهان و از جمله خودشان کمکی نخواهند کرد بلکه سبب ویرانی جهان میشوند ـ حیوانات و نباتات نیز باید تربیت شوند و اطلاعات لازم از طریق اصلاح پیوسته به آنها انتقال داده شود تا به نهایت کمال گیاهی و حیوانی خود که مقدمه تحول و تبدل انسانی است، برسند. رعایت حقوق سایر موجودات بخشی از همیت اصلاح ساختاری و تربیت تکوینی آنهاست.
اما در عصر ظهور چنانکه به اشاره گفته شده است، گرگ و میش با هم به مسالمت خواهند زیست و این نشانه به فعلیت رسیدن بخش قابل توجهی از استعدادهای جهان طبیعت است که باید پیش از این به آبادی آن پرداخته میشد، نه کنایه و استعاره و مجاز و مانند آن.
4ـ گرچه به حسب ظاهر، چهار ماه حرام است ولی با افزوده شدن دو ماه میانه آنها که ویژگیهای سه ماه نخست را دارد، مجموع ماههای حرام به شش ماه میرسد که انسانها نباید به کارزار با یکدیگر بپردازند که اگر چنین کنند به خود ظلم کردهاند. (مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِک الدِّینُ الْقَیمُ فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکمْ) در این ایام باید به خود بپردازند و جنگ با دشمن بیرونی را که ریشه در جهالت و ناشناختن دیگران دارد، به جنگ با دشمن درونی که دشمنی آنها با همه انسانها دشمنی حقیقی است و ترک کارزار با آنها سبب خرابی و نابودی جهان و انسان و دستکم سبب به تأخیر افتادن انسان شدن همه عالم میشود، تبدیل نمایید.
نه انسانها با هم دشمنی حقیقی دارند، نه انسان با حیوانات و طبیعت. همانگونه که انسانها اینک دریافتهاند که باید محیط زیست و طبیعت را از تخریب حفظ نمود، باید دریابند که حفظ انسانها نیز از نابودی و فساد، تکلیفی است در راستای عمران و آبادی طبیعت.
دشمن حقیقی و عدو مبین، ابلیس و شیاطین هستند که دانسته به تخریب و نابودی انسان و جهان پرداخته و میپردازند. انسانها به سبب نادانی به دشمنی با یکدیگر میپردازند و به سبب اینکه دشمن حقیقی را از یاد بردهاند، به خود ستم میکنند.
5ـ چهار ماه حرام و آن دو دیگر نهتنها برای پرهیز از خونریزی و فساد و نابودی زمین است بلکه برای پرداختن به درون و دشمنان حقیقی انسان و اصلاح رفتارهای جنگطلبانه خود بهمنظور حاکم شدن عفو و گذشت و بخشش دشمنان خیالی است.
6ـ همه اینها در مورد جنگ است نه دفاع حتی در برابر دشمنان خیالی که اگرانسانهای ستمگر و دور از اخلاق انسانی و جاهل به تعالیم الهی و تربیتهای نبوی، خواسته و ناخواسته به دیگران شبیخون زدند، حکم آن دفاع است تا سرحد جان حتی اگر در ماه حرام باشد و این بدان سبب است که شاید از این طریق زمینه صلح و همزیستی بادوام فراهم گردد.
7ـ ماههای حرام به منظور تعالی انسان و دستیابی به معالی امور تشریع شده است و بسا استناد هر یک از آنها به یکی از امامانی که نامشان علی است به همین جهت باشد.
به فرموده امام باقر (ع) ماههاى حرام، رجب و ذى قعده و ذى حجه و محرم دين محكم خدا نيست چون يهود و نصارى و مجوس و ساير ملتها اين ماهها را مىشناسند، و اسامى آنها را شماره مىكنند؛ بلكه آنها امامان و سرپرستان دين خدايند، و مراد از ماههاى حرام (در آيه شريفه) امير المؤمنين عليه السّلام است كه نام او از نام «على» كه نام خدا است، مشتقّ است، همانطور كه نام محمد صلّى اللَّه عليه و آله از نام «محمود» خدا مشتقّ است، و ديگر سه فرزند آن حضرت كه نامهاى آنها على است: على بن الحسين (زين العابدين) و على بن موسى (الرضا) و على بن محمد (هادى) و به احترام آن حضرت اين نام (على) از نام خدا مشتقّ است.( الإنصاف فى النص على الأئمة ع ص 73)
17/8/92 ـ چهارم محرم الحرام 1435