اختيار ملائكه و اعتراض آنها
پرسش:
آیا ملائکه مختارند یا مجبور واگر مجبورند بااعتراض آنها چگونه قابل جمع است؟
آیا ملائکه مختارند یا مجبور واگر مجبورند بااعتراض آنها چگونه قابل جمع است؟
پاسخ:
در پاسخ به این پرسش باید چند نکته مورد توجه قرار گیرد:
1- اختیار از کمالات وجود است نه عدم و نه ماهیت که در حکم عدم است و کمالات وجود ذاتی آن و از آن جداییناپذیر است و هر موجودی به اندازه وجود خود از کمالات وجود نیز برخوردار است، از اینرو، همه موجودات به اندازه وجود خود، حیات، قدرت، علم و اختیار دارند هر چهد ما از وجود چنین کمالاتی در آنها بیخبر باشیم
2- فرشتگان دارای درجات و مراتب طولی و عرضی هستند و تنها منحصر به یک نوع نیستند. بر اساس برخی از تعابیر دینی که جهان سه مرتبه دارد، یعنی طبیعت، ملکوت و جبروت، فرشتگان دو دستهاند: فرشتگان ملکوتی و فرشتگان جبروتی.
بر اساس برخی دیگر از تعابیر مفسران دینی، ملکوت خود سه مرتبه دارد: ملکوت اسفل، ملکوت اوسط و ملکوت اعلی
بر اساس برخی دیگر از تعابیر دینی که مراتب جهان هفت یا نه مرتبه است یعنی آسمانهای هفتگانه و عرش و کرسی یا دنی و او ادنی، فرشتگان نیز هفت مرتبه یا نه مرتبه دارند
برخی مانند حکیم سهرودی مراتب عقول و فرشتگان را منحصر به صد و دویست نمیدانند و بهگمان بنده این دیدگاه به واقعیت نزدیکتر است
در هر صورت همه فرشتگان همانند هم نیستند که مثلاً اگر مرتبهای از آنها اختیار نداشته باشد، هیچ مرتبهای از آنها اختیار نداشته باشد. بر فرض که برخی از آنها مانند فرشتگان جبروتی یا مهیّمه اختیار نداشته باشند، ممکن است مرتب فروتر آنها مانند فرشتگان ملکوتی و فرشتگان آسمانها بهویژه آنها که به امر تدبیر زمین و طبیعت میپردازند، اختیار داشته باشند
3- اگر جبر به این معنی باشد که فاعلی کاری را برخلاف میل و اراده خود انجام دهد، اکراه و اضطرار است و اگر به این معنی باشد که فعلی بدون میل و اراده بر فاعلی تحمیل شده باشد، جبر نامیده میشود. در هر دو صورت، تحقق جبر متوقف بر این است که فاعل پیشتر میل و اراده نسبت به فعل داشته باشد و این نوعی اختیار است هر چند اختیار تام نباشد. به تعبیر دیگر جبر در صورتی رخ میدهد که فاعلی به کار خود علم و اراده داشته باشد ولی در مرتبه فعل به سبب وجود قوه قاهر توان استفاده از علم و اراده خود را نداشته باشد بدین صورت که یا کاری را انجام دهد که در همه شرایط انجام نمیدهد مانند کار مکره و مضطر یا کاری بر خلاف میل و علم و ارادهاش بر او تحمیل شود مانند کار مجبور.
4- اختیار دارای مراتبی است که بسا با دو مرتبه آن همگان آشنا باشند: 1- حالتی که فاعل برای انجام کاری دچار تردید است و در اندیشه فعل و ترک آن است آنهم به این دلیل که نتیجه و غایت فعل را نمیشناسد یا بهدرستی نمیشناسد. 2- حالتی که ثمره آگاهی کامل به نتیجه و غایت فعل و مطابقت آن نتیجه با میل و رغبت و اسباب و استعداد فاعل است. این مرتبه رضایت است که از اختیار تامتر میباشد. کسی که نتیجه کاری را میداند و آن را کمال شایسته خود میشناسد و اسباب آن را نیز فراهم میداند و با استعداد ذاتی خود موافق میانگارد، بدون تردید در انجام آن کار، آن را انجام میدهد و احتمال ترک آن را به ذهن نمیآورد تا چه رسد به اینکه آن را ترک کند.
تمام موجود عالم هستی که از علم برخوردارند، یا دارای اختیارند یا رضایت. کسانی که اهل رضایتند و به انجام کاری راضی هستند، احتمال ترک آن کار برایشان تنها احتمال عقلی و تحلیلی است که مخاطب بر اساس آگاهیهای محدود خود استنباط میکند نه احتمال واقعی مربوط به فعل یا فاعل. آنان که به کاری رضایت دارند و اهل رضایتند، علاوه بر اینکه کار خود را با میل و رغبت انجام میدهند، آن را بهگونه ضروری و تخلفناپذیر یعنی بالضروره انجام میدهند. هم رضایت و به زبان عرف، اختیار دارند و هم ترک آن را ممکن نمیدانند.
با توجه به آنچه گفته شد، پاسخ پرسش یادشده از این قرار است:
فرشتگان نه تنها مانند انسانها، اختیار دارند بلکه همانگونه که علم نوع آنها از علم نوع انسان تامتر و قویتر است اختیار نوع آنها نیز از اختیار نوع انسان بیشتر و کاملتر است. کمالات وجود نوع فرشتگان با وجود آنها تناسب دارد، هر چه وجودشان کاملتر باشد، کمالات وجودی آنها نیز کاملتر خواهد بود، از اینرو، علم و قدرت و حیات نوع آنها از علم و قدرت و حیات نوع انسان بیشتر و کاملتر است.
البته این بدان معنی نیست که چون فرشتگان اختیار دارند، به کار خدا هم اعتراض کرده باشند. علم و قدرت و حیات و اختیار یا رضایت را در کاملترین مرتبه مناسب خود دارند ولی اعتراض ندارند، شرح آن ارتباط به این پرسش ندارد از اینرو بدان نمیپردازیم
در پاسخ به این پرسش باید چند نکته مورد توجه قرار گیرد:
1- اختیار از کمالات وجود است نه عدم و نه ماهیت که در حکم عدم است و کمالات وجود ذاتی آن و از آن جداییناپذیر است و هر موجودی به اندازه وجود خود از کمالات وجود نیز برخوردار است، از اینرو، همه موجودات به اندازه وجود خود، حیات، قدرت، علم و اختیار دارند هر چهد ما از وجود چنین کمالاتی در آنها بیخبر باشیم
2- فرشتگان دارای درجات و مراتب طولی و عرضی هستند و تنها منحصر به یک نوع نیستند. بر اساس برخی از تعابیر دینی که جهان سه مرتبه دارد، یعنی طبیعت، ملکوت و جبروت، فرشتگان دو دستهاند: فرشتگان ملکوتی و فرشتگان جبروتی.
بر اساس برخی دیگر از تعابیر مفسران دینی، ملکوت خود سه مرتبه دارد: ملکوت اسفل، ملکوت اوسط و ملکوت اعلی
بر اساس برخی دیگر از تعابیر دینی که مراتب جهان هفت یا نه مرتبه است یعنی آسمانهای هفتگانه و عرش و کرسی یا دنی و او ادنی، فرشتگان نیز هفت مرتبه یا نه مرتبه دارند
برخی مانند حکیم سهرودی مراتب عقول و فرشتگان را منحصر به صد و دویست نمیدانند و بهگمان بنده این دیدگاه به واقعیت نزدیکتر است
در هر صورت همه فرشتگان همانند هم نیستند که مثلاً اگر مرتبهای از آنها اختیار نداشته باشد، هیچ مرتبهای از آنها اختیار نداشته باشد. بر فرض که برخی از آنها مانند فرشتگان جبروتی یا مهیّمه اختیار نداشته باشند، ممکن است مرتب فروتر آنها مانند فرشتگان ملکوتی و فرشتگان آسمانها بهویژه آنها که به امر تدبیر زمین و طبیعت میپردازند، اختیار داشته باشند
3- اگر جبر به این معنی باشد که فاعلی کاری را برخلاف میل و اراده خود انجام دهد، اکراه و اضطرار است و اگر به این معنی باشد که فعلی بدون میل و اراده بر فاعلی تحمیل شده باشد، جبر نامیده میشود. در هر دو صورت، تحقق جبر متوقف بر این است که فاعل پیشتر میل و اراده نسبت به فعل داشته باشد و این نوعی اختیار است هر چند اختیار تام نباشد. به تعبیر دیگر جبر در صورتی رخ میدهد که فاعلی به کار خود علم و اراده داشته باشد ولی در مرتبه فعل به سبب وجود قوه قاهر توان استفاده از علم و اراده خود را نداشته باشد بدین صورت که یا کاری را انجام دهد که در همه شرایط انجام نمیدهد مانند کار مکره و مضطر یا کاری بر خلاف میل و علم و ارادهاش بر او تحمیل شود مانند کار مجبور.
4- اختیار دارای مراتبی است که بسا با دو مرتبه آن همگان آشنا باشند: 1- حالتی که فاعل برای انجام کاری دچار تردید است و در اندیشه فعل و ترک آن است آنهم به این دلیل که نتیجه و غایت فعل را نمیشناسد یا بهدرستی نمیشناسد. 2- حالتی که ثمره آگاهی کامل به نتیجه و غایت فعل و مطابقت آن نتیجه با میل و رغبت و اسباب و استعداد فاعل است. این مرتبه رضایت است که از اختیار تامتر میباشد. کسی که نتیجه کاری را میداند و آن را کمال شایسته خود میشناسد و اسباب آن را نیز فراهم میداند و با استعداد ذاتی خود موافق میانگارد، بدون تردید در انجام آن کار، آن را انجام میدهد و احتمال ترک آن را به ذهن نمیآورد تا چه رسد به اینکه آن را ترک کند.
تمام موجود عالم هستی که از علم برخوردارند، یا دارای اختیارند یا رضایت. کسانی که اهل رضایتند و به انجام کاری راضی هستند، احتمال ترک آن کار برایشان تنها احتمال عقلی و تحلیلی است که مخاطب بر اساس آگاهیهای محدود خود استنباط میکند نه احتمال واقعی مربوط به فعل یا فاعل. آنان که به کاری رضایت دارند و اهل رضایتند، علاوه بر اینکه کار خود را با میل و رغبت انجام میدهند، آن را بهگونه ضروری و تخلفناپذیر یعنی بالضروره انجام میدهند. هم رضایت و به زبان عرف، اختیار دارند و هم ترک آن را ممکن نمیدانند.
با توجه به آنچه گفته شد، پاسخ پرسش یادشده از این قرار است:
فرشتگان نه تنها مانند انسانها، اختیار دارند بلکه همانگونه که علم نوع آنها از علم نوع انسان تامتر و قویتر است اختیار نوع آنها نیز از اختیار نوع انسان بیشتر و کاملتر است. کمالات وجود نوع فرشتگان با وجود آنها تناسب دارد، هر چه وجودشان کاملتر باشد، کمالات وجودی آنها نیز کاملتر خواهد بود، از اینرو، علم و قدرت و حیات نوع آنها از علم و قدرت و حیات نوع انسان بیشتر و کاملتر است.
البته این بدان معنی نیست که چون فرشتگان اختیار دارند، به کار خدا هم اعتراض کرده باشند. علم و قدرت و حیات و اختیار یا رضایت را در کاملترین مرتبه مناسب خود دارند ولی اعتراض ندارند، شرح آن ارتباط به این پرسش ندارد از اینرو بدان نمیپردازیم