علم در عالم طبيعت و حقيقت بهشت و جهنم

پرسش (211):
با سلام. با توجه به این‌که انسان دارای روح الهی است، پس باید علم و آگاهی نسبت به عالم غیب و عالم مجردات داشته باشد. چون در ابتدا خود در این عوالم حضور داشته، پس نمی‌تواند نسبت به آن‌ها جهل داشته باشد و این‌که آیا این علم وجود دارد و به‌خاطر حضور در عالم ماده آن را فراموش کرده است و علمی که در این دنیا به‌دست می‌آورد، تنها یادآوری علمی است که از ابتدا داشته است یا این‌طور نیست؟
آیا حقیقت بهشت و جهنم همچون این عالم مادی است یا توصیف آن‌ها به این شکل در قرآن فقط جنبه تمثیل داشته و برای فهم بیشتر آمده است (مثلاً سخن از نهرهای زیبا، درختان میوه، و ...)؟ با تشکر از زحمات شما
پاسخ:
با نام خدا
انسان پيشينه بسياري دارد و مراتب متعددي از عالم هستي را طي کرده تا به جهان طبيت و زمين گام نهاده است. ولي اين بدان معني نيست که همين انسان خاکي و زميني در همه‌ي مراتب عالم بوده است. مثلاً آن‌چه يا آن‌که در عالم جبروت بوده، وجود مجرد از نقص و کاستي و فاقد تعينات متعارف بوده است و آن‌چه در عالم ملکوت بوده، روح مقدس و منزه وي بوده است و آن‌چه به زمين آمده است نفس اوست.
نفس ويژه جهان طبيعت است و در جاي ديگر حضور نداشته تا به چيزي علم داشته باشد.
آن‌چه در پرسش مطرح کرده‌ايد، نظريه افلاطون است که فيلسوفان آن را نادرست دانسته‌اند.
اگرچه حقيقت انسان در عوالم ديگر وجود داشته است، ولي وجود طبيعي و نفس و روحي که در بدن او دميده شده، نيست تا از آن‌ها آگاهي داشته باشد.
آن‌چه در اين‌جا روح ناميده مي‌شود، نتيجه حرکت جوهري بدن اوست و در طبيعت متولد مي‌شود، نه در جاي ديگر.
بهشت و جهنم در اين عالم مادي نيست. عالم مادي نسبت به عالم بالاتر از خود مانند حلقه انگشتر نسبت به بيابان بي‌حد و اندازه است.
خانه مؤمن بزرگ‌تر از همه‌ي جهان طبيت است و جهان طبيعت گنجايش او را نداد.
قرآن نازل شده است، يعني براي رسيده به جهان طبيت و نزديک شدن به فهم انسان، فرود آمده است، بنابراين اگر نهر و درخت و مانند آن دارد، از نوع نهر و درخت دنيوي نيست بلکه از نوع اخروي آن است، به‌گونه‌اي که اگر به زبان ما انسان‌ها در دنيا نام برده شود، درخت است و در جهان طبيعت شبيه‌ترين موجود به آن، همين درخت دنيوي است، به‌گونه‌اي که اگر ما آن را ببينيم، درخت مي‌يابيم ولي نه چون درخت طبيعي و زميني.
تمثيلي بودن آن‌ها نيز دور از ذهن نيست ولي به‌ اين‌گونه که نزديک‌ترين و شبيه‌ترين موجود دنيوي به آن‌ها همين است که در قرآن آمده است.
بهشت و جهنم و آن‌چه در آن‌هاست، عين موجودات دنيوي نيست ولي کاملاً بيگانه با آن‌ها هم نيست. موجودات طبيعي و دنيوي همه محدودند ولي موجودات اخروي و بهشتي و جهنمي بي‌حد و ‌اندازه‌اند.
انسان، روح الهي، علم انسان، تذكر، نظريه افلاطون، فراموش علم، علم انسان در عالم طبيعت، بهشت، جهنم، حقيقت بهشت و جهنم، تمثيل بهشت و جهنم در قرآن