رسيدن به عالم تجرد

پرسش (192):
با عرض سلام به حضور استاد گرامي
با توجه به اينکه ادراک ما امر وجودي است و امر مجردي است، اين عبارت براي کسي که مي‌خواهد از خود و مخلوقات عبور کند و به خدا برسد، امر سنگيني است. چون براي عبور از اين حجاب‌هاي خلقي، بايد اين امر را به خود بقبولاند که موجودات فقر محضند ولي اينکه گفته مي‌شود ادراک و لذات و ... ما امر وجودي و در عين حال مجرد است، در اين حال ديگر سخت است که از خود کنده شود، چون با خود مي‌گويد که خوب با موجود مجرد چندان فرقي ندارم، چون ادراکاتم مجردند و نيازي به رسيدن به عوالم بالاتر را در خود نمي‌بيند.
حالا چگونه مي‌توان هم اين جمله را به خود فهماند و در عين حال انگيزه‌اي ايجاد شود براي دل کندن از خود و موجودات ديگر و رغبت بستن دل به مجردات و خدا. لطفاً مرا راهنمايي کنيد. متشکرم.
پاسخ:
عليکم السلام و رحمة الله
انسان مراتب متعددي دارد مانند مرتبه‌ي طبيعت، خيال، وهم، عقل، روح و مانند آن.
مجرد بود هر يک از مراتب يادشده براي انسان کمالي است که هيچ چيز ديگر جايگزين آن نيست. مجرد بودن مرتبه‌اي از مراتب يا وجهي از وجوه انسان، ضمن اين‌که براي انسان کمال است ولي بدين معني نيست که جاي ساير کمالات او را پر کند. مانند اين است که کسي بگويد چشمم سالم است. اين سلامت براي انسان لازم و کمال است ولي جاي خالي سلامت گوش و حلق و معده و مانند آن را پر نمي‌کند. انسان به همان اندازه که به سلامت چشم نياز دارد، به سلامت گوش و حلق و دست و پا هم نياز دارد و همان اندازه که به تجرد وهم و خيال نياز دارد، به تجرد ساير وجوه و مراتب خود نيز نيازمند است.
مانند اين‌که کسي پول نان خوردن خود را داشته باشد. اين اگرچه خوب است ولي بسنده نيست، بايد پول آب و برق و لباس و مسکن خود را نيز داشته باشد. کسي که تنها ادراک مجرد را دارد، مانند کسي است که تنها نان خوردن خود را دارد نه چيز ديگر.