ختم نبوت
پرسش (288):
با سلام. چرا محمّد، «خاتم» رسولان است و پس از او پيامبري نازل نشد؟ يا به عبارتي چرا قبل از او تعدد انبيا وجود داشت اما پس از شخص او اين امر ظاهرا ً منتفي شد؟
توجه: اين سؤال کلي است و ميتوان آنرا براي «تمامي ادياني» که داعيهي خاتميت دارند، مطرح نمود. در واقع چون در حوزهي اسلام زندگي ميکنم و محيط پيرامون را داعيهداران مسلماني انباشتهاند، مثال براي دين اسلام آوردم.
لطفاً دلايل خود را فراتر از حوزهي عقل بيان نکنيد. به عبارت ديگر جوابها بايد کاملاً منطقي و غير متافيزيکي باشد. همچنين با استدلالهاي عرفي و روائي مانند استدلالهاي آيه و حديثي به آن جواب ندهيد. متشکرم
با سلام. چرا محمّد، «خاتم» رسولان است و پس از او پيامبري نازل نشد؟ يا به عبارتي چرا قبل از او تعدد انبيا وجود داشت اما پس از شخص او اين امر ظاهرا ً منتفي شد؟
توجه: اين سؤال کلي است و ميتوان آنرا براي «تمامي ادياني» که داعيهي خاتميت دارند، مطرح نمود. در واقع چون در حوزهي اسلام زندگي ميکنم و محيط پيرامون را داعيهداران مسلماني انباشتهاند، مثال براي دين اسلام آوردم.
لطفاً دلايل خود را فراتر از حوزهي عقل بيان نکنيد. به عبارت ديگر جوابها بايد کاملاً منطقي و غير متافيزيکي باشد. همچنين با استدلالهاي عرفي و روائي مانند استدلالهاي آيه و حديثي به آن جواب ندهيد. متشکرم
پاسخ:
با نام خدا
مسايل اعتقادي بر دو قسم است:
مسايل برون ديني و مسايل درون ديني
مسايل برون ديني به آن دسته از مسائل گفته ميشود كه بهوسيله عقل قابل فهم باشد و بتوان آنها را بهوسيلهي دلايل عقلي مدلل نمود؛ مانند وجود خدا، صفات او، نبوت، عصمت، امامت و مسايل كلي معاد.
مسايل درون ديني به آن دسته از معارف ديني گفته ميشود كه يا فراتر از عقل است و عقل توان فهم آن را ندارد و يا به خاطر جزيي بودن، در حوزه ادراك عقلي قرار نميگيرد. مانند عبادات، جزئيات معاد و نيز تعيين مصداق امام، مصداق معصوم.
به عنوان نمونه، اگر بخواهيم ضرورت معصوم بودن امام را اثبات كنيم ممكن است بتوانيم به وسيله عقل، بدان نايل شويم ولي اگر بخواهيم فرد معصوم يا خليفهي پيامبر را بشناسيم، بايد به دلايل درون ديني مراجعه كنيم.
ممكن است بتوانيم اصل ضرورت عبادت را با عقل بفهميم ولي فهم نوع عبادت، كميت و كيفيت آن بيرون از حوزهي عقل است و بايد به دلايل درون ديني كه نقلي است رجوع نماييم.
ختم نبوت هم از مسائل درون ديني است و عقل در آن راه ندارد. اينكه آيا نبوت بايد ختم شود و اگر بايد ختم شود، بهوسيلهي كدام پيامبر ختم ميشود، مسألهاي عقلي نيست و تنها با مراجعه به نقل صحيح ميتوان آن را فهم كرد.
اين سخن كه بايد دلايل عقلي بر ختم نبوت بياوريم، مانند اين است كه از كسي بخواهيم دلايل عقلي بر كميت و كيفيت عبادت و مثلاَ تعداد ركعتهاي نماز صبح و ظهر بياورد.
با توجه به آنچه گفته شد، اگر يكي از پيامبران (مهم نيست كه كداميك از آنها باشد) مدعي ختم نبوت شود، سخن او قطعي و يقيني است و بايد آن را پذيرفت. راه ديگري نيز وجود ندارد، چنانكه در بسياري از احكام و موضوعات ديني همينگونه است.
از آنجا كه هيچ پيامبري نگفته است كه خاتم پيامبران است و بر فرض هم كه گفته باشد، امكان اثبات آن با نقل قطعي وجود ندارد و تنها پيامبري كه هم خود به خاتم بودن خويش تصريح كرده است و هم در متن اعجازآور او به صراحت آمده است، حضرت محمد صلياللهعليهوآله است، پس ترديدي نميتوان در آن روا داشت.
اگر كسي در آن ترديد داشته باشد، هيچ دليل عقلي نميتواند بر اثبات آن ارائه نمايد، پس ميتواند منتظر پيامبر بعدي باشد و البته تا زماني كه پيامبر بعدي مبعوث نشده است، اگر اهل ايمان است، بايد به آخرين پيامبر يعني حضرت محمد صلياللهعليهوآله ايمان داشته باشد و از او پيروي كند تا زماني كه پيامبر جديد مبعوث گردد و اگر كسي به آخرين پيامبر ايمان داشته باشد، سخنان او را حق بداند، به اين سخن او نيز كه خاتم پيامبران است، ايمان خواهد داشت.
فرمودهايد كه اين سؤال کلي است و ميتوان آنرا براي «تمامي ادياني» که داعيهي خاتميت دارند، مطرح نمود.
پاسخ: آيا شما ديني را سراغ داريد كه چنين ادعايي داشته باشد؟ و بتوان ادعاي آن را با نقل قطعي اثبات نمود؟
تاكنون هيچ ديني و هيچ پيامبري ادعاي ختم نبوت نداشته و چنانكه گفتم بر فرض هم كه چنين ادعايي داشته، نقل قطعي كه گواه آن باشد، وجود ندارد.
با نام خدا
مسايل اعتقادي بر دو قسم است:
مسايل برون ديني و مسايل درون ديني
مسايل برون ديني به آن دسته از مسائل گفته ميشود كه بهوسيله عقل قابل فهم باشد و بتوان آنها را بهوسيلهي دلايل عقلي مدلل نمود؛ مانند وجود خدا، صفات او، نبوت، عصمت، امامت و مسايل كلي معاد.
مسايل درون ديني به آن دسته از معارف ديني گفته ميشود كه يا فراتر از عقل است و عقل توان فهم آن را ندارد و يا به خاطر جزيي بودن، در حوزه ادراك عقلي قرار نميگيرد. مانند عبادات، جزئيات معاد و نيز تعيين مصداق امام، مصداق معصوم.
به عنوان نمونه، اگر بخواهيم ضرورت معصوم بودن امام را اثبات كنيم ممكن است بتوانيم به وسيله عقل، بدان نايل شويم ولي اگر بخواهيم فرد معصوم يا خليفهي پيامبر را بشناسيم، بايد به دلايل درون ديني مراجعه كنيم.
ممكن است بتوانيم اصل ضرورت عبادت را با عقل بفهميم ولي فهم نوع عبادت، كميت و كيفيت آن بيرون از حوزهي عقل است و بايد به دلايل درون ديني كه نقلي است رجوع نماييم.
ختم نبوت هم از مسائل درون ديني است و عقل در آن راه ندارد. اينكه آيا نبوت بايد ختم شود و اگر بايد ختم شود، بهوسيلهي كدام پيامبر ختم ميشود، مسألهاي عقلي نيست و تنها با مراجعه به نقل صحيح ميتوان آن را فهم كرد.
اين سخن كه بايد دلايل عقلي بر ختم نبوت بياوريم، مانند اين است كه از كسي بخواهيم دلايل عقلي بر كميت و كيفيت عبادت و مثلاَ تعداد ركعتهاي نماز صبح و ظهر بياورد.
با توجه به آنچه گفته شد، اگر يكي از پيامبران (مهم نيست كه كداميك از آنها باشد) مدعي ختم نبوت شود، سخن او قطعي و يقيني است و بايد آن را پذيرفت. راه ديگري نيز وجود ندارد، چنانكه در بسياري از احكام و موضوعات ديني همينگونه است.
از آنجا كه هيچ پيامبري نگفته است كه خاتم پيامبران است و بر فرض هم كه گفته باشد، امكان اثبات آن با نقل قطعي وجود ندارد و تنها پيامبري كه هم خود به خاتم بودن خويش تصريح كرده است و هم در متن اعجازآور او به صراحت آمده است، حضرت محمد صلياللهعليهوآله است، پس ترديدي نميتوان در آن روا داشت.
اگر كسي در آن ترديد داشته باشد، هيچ دليل عقلي نميتواند بر اثبات آن ارائه نمايد، پس ميتواند منتظر پيامبر بعدي باشد و البته تا زماني كه پيامبر بعدي مبعوث نشده است، اگر اهل ايمان است، بايد به آخرين پيامبر يعني حضرت محمد صلياللهعليهوآله ايمان داشته باشد و از او پيروي كند تا زماني كه پيامبر جديد مبعوث گردد و اگر كسي به آخرين پيامبر ايمان داشته باشد، سخنان او را حق بداند، به اين سخن او نيز كه خاتم پيامبران است، ايمان خواهد داشت.
فرمودهايد كه اين سؤال کلي است و ميتوان آنرا براي «تمامي ادياني» که داعيهي خاتميت دارند، مطرح نمود.
پاسخ: آيا شما ديني را سراغ داريد كه چنين ادعايي داشته باشد؟ و بتوان ادعاي آن را با نقل قطعي اثبات نمود؟
تاكنون هيچ ديني و هيچ پيامبري ادعاي ختم نبوت نداشته و چنانكه گفتم بر فرض هم كه چنين ادعايي داشته، نقل قطعي كه گواه آن باشد، وجود ندارد.