آداب حبيب
پرسش (77):
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
با تشکر از راهنماییها و پاسخهای مفید و کامل شما.
آداب محب را در کتاب شریفتان آوردید، لطفاً آداب دو حبیب نسبت بههم را بفرمایید. چون در بسیاری از ازدواجهای این روزگار به نظر میآید که زوجها کفو و حبیب همند، اما گویا به خاطر عدم رعایت آداب با هم تنش دارند.
به نظر میرسد اگه یک حبیب بخواهد مانند محبان عمل کنه، دیگه جنبه محبوبی نخواهد داشت، پس بهخاطر جنبه محبوبیاش باید گاهی محبوبیت هم نشان دهد، اما معمولاً بروز این جنبه باعث تنش میشود.
سؤالم این است کدام جنبه از محب یا محبوبی در مسأله حبیب باید بیشتر باشد؟ و برای رفع تنش و در عین حال حفظ محب المحبوب باید چه کرد؟ با تشکر
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
با تشکر از راهنماییها و پاسخهای مفید و کامل شما.
آداب محب را در کتاب شریفتان آوردید، لطفاً آداب دو حبیب نسبت بههم را بفرمایید. چون در بسیاری از ازدواجهای این روزگار به نظر میآید که زوجها کفو و حبیب همند، اما گویا به خاطر عدم رعایت آداب با هم تنش دارند.
به نظر میرسد اگه یک حبیب بخواهد مانند محبان عمل کنه، دیگه جنبه محبوبی نخواهد داشت، پس بهخاطر جنبه محبوبیاش باید گاهی محبوبیت هم نشان دهد، اما معمولاً بروز این جنبه باعث تنش میشود.
سؤالم این است کدام جنبه از محب یا محبوبی در مسأله حبیب باید بیشتر باشد؟ و برای رفع تنش و در عین حال حفظ محب المحبوب باید چه کرد؟ با تشکر
پاسخ:
بنده تا آنجا که در توان بود و دقت کردم، جز در میان انسانهای معصوم حبیب ندیدم و مدعیان محبت را غالباً اهل هوی و هوس یافتم. هم کفو بودن زوجها به معنی حبیب بودن آنها نیست، چون اولین نشان حبیب، داشتن محبت حقیقی است نه غرایز حیوانی. اغلب افرادی که همدیگر را دوست دارند، به خاطر نیازهای غریزیشان است، نه سنخیتهای ذاتی و روحی و فراتر از آن. پس پرسش یادشده پرسش حقیقی نیست؛ بسا خود به تقویت نفس و هواهای آن بیانجامد.
و این مایهي تأسف است و تأسفبارتر از آن این است که هر کسی ادعای حبیب بودن داشته باشد، در پی آداب آن باشد. وظیفهي همگان این است که مؤمن باشند و متقی و به آن پایبند باشند. قصهي حبیب را به اهلش واگذارند.
بنده تا آنجا که در توان بود و دقت کردم، جز در میان انسانهای معصوم حبیب ندیدم و مدعیان محبت را غالباً اهل هوی و هوس یافتم. هم کفو بودن زوجها به معنی حبیب بودن آنها نیست، چون اولین نشان حبیب، داشتن محبت حقیقی است نه غرایز حیوانی. اغلب افرادی که همدیگر را دوست دارند، به خاطر نیازهای غریزیشان است، نه سنخیتهای ذاتی و روحی و فراتر از آن. پس پرسش یادشده پرسش حقیقی نیست؛ بسا خود به تقویت نفس و هواهای آن بیانجامد.
و این مایهي تأسف است و تأسفبارتر از آن این است که هر کسی ادعای حبیب بودن داشته باشد، در پی آداب آن باشد. وظیفهي همگان این است که مؤمن باشند و متقی و به آن پایبند باشند. قصهي حبیب را به اهلش واگذارند.