رابطه هنر و عرفان اسلامي

پرسش (16):
با سلام خدمت استاد عزيز. لطفاً بفرمائيد چه رابطه‌اي بين هنر اسلامي و عرفان اسلامي به‌ويژه معماري اسلامي وجود دارد؟ و از آنجا كه بازگشت عارف به خلق، بازگشتي غير مؤثر نيست و اگر بخواهد در عرصه‌هاي زندگي اجتماعي حضور يافته و جاري گردد، به يقين آن عرصه‌ها را توحيدي خواهد كرد. لطفاً پاسخ بفرمایید. ممنون
پاسخ:
با نام خدا
سلام خدا بر شما باد
نخست بايد يادآور شوم که بسياري از علوم و فنوني که پسوند اسلامي يافته‌اند، به معني حقيقي کلمه اسلامي نيستند. به‌طور کلي علم و فن، نه اسلامي است، نه مسيحي و نه يهودي. اسلامي بودن نشان‌دهنده ارزش است در حالي‌که علم و فن نشان‌دهنده دانش است. اگرچه اين‌جانب ميان دانش و ارزش رابطه‌ي مستقيم قائل است، ولي اين به معني تحول دانش به ارزش نيست.
مقصود از اسلامي بودن برخي از علوم يا فنون، ارتباط آن‌ها به مسلمانان و يا خاستگاه اسلامي آنان است. در واقع انتساب آن‌ها به مسلمانان درست است، نه به اسلام.
هنر اسلامي يا شعر اسلامي يا معماري اسلامي به همين معني است؛ يعني هنر مسلمانان يا شعر و معماري مسلمانان. حتي موافقت و سازگاري آن‌ها با اسلام هم ويژگي آشکار آن‌ها نيست بلکه سازگاري آن‌ها با آداب و رسوم مسلمانان که از هر نقطه‌اي تا نقطه‌ ديگر ممکن است متفاوت باشد، نشان بارز آن‌هاست.
رابطه‌ي هنر و معماري با عرفان در دو ساحت قابل بررسي است:
1ـ رابطه هنر و معماري با مباني و مبادي نظري و عملي عرفان
2ـ رابطه هنر و معماري با مشاهدات و مکاشفات عارف واصل پس از بازگشت از سفر در عالم ربوبي
از ديدگاه نخست، اسلامي بودن هنر و معماري به ميزان تناسب و همگوني آن با مظاهر اسماء و صفات جمالي خداي متعال بستگي دارد و چون انسان داراي مراتب هفت‌گانه است، زيبايي هر يک از آن‌ها با تناسب آن با يکي از مراتب هفت‌گانه بستگي دارد. البته هرچه تناسب با مراتب باطن‌تر انسان باشد، از زيبايي بيشتر برخوردار است. ولي در عين حال، کميت کساني که آن را فهم مي‌کنند کمتر خواهد بود، يعني هرچه زيبايي ژرف‌تر يا با مراتب فرازين انسان تناسب داشته باشد، تعداد کساني که آن را ادراک مي‌کنند کمتر خواهد بود و هرچه زيبايي آن کمتر يا با مراتب فرودين انسان ارتباط داشته باشد، تعداد کساني که آن را مي‌فهمند، بيشتر خواهد بود.
از ديدگاه دوم، مجموعه‌ي جهان به هر صورت و ترکيبي که باشد، از عالي‌ترين زيبايي ممکن برخوردار خواهد بود، چون عارف واصل وجود حقيقت جمال در مصاديق جلال را با همه‌ي وجود مي‌يابد.
توحيدي شدن معماري به اصطلاح اسلامي به دو چيز است:
1ـ تناسب آن با مراتب وجود انسان به گونه‌اي که بيننده را به اصل خود رهنمون سازد و يا نتيجه آن آرامش براي او باشد. رسيدن به اين امر متوقف بر شناسايي جنبه‌هاي متعدد وجود انسان از جمله روان اوست.
2ـ کاستن از موانع سلوک و سير معنوي بلکه افزودن بر اشتياق به آن.