شناخت ولي خدا به وسيله خدا
پرسش (19):
با نام خدا، با سلام حضور استاد محترم، در کتاب توحید صدوق آمده که: حضرت امیر مؤمنان صلواتاللهعلیه در پاسخ به پرسش دانشمند نصرانی فرمود: «ما خداوند را به واسطه محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم نشناختیم، بلکه محمد صلیاللهعلیه را به وسیله خدا شناختیم» با توجه به این نکته و از سوی دیگر با نظر به اینکه ولایت ظاهر توحید است. معنی این سخن مولا چیست؟
با نام خدا، با سلام حضور استاد محترم، در کتاب توحید صدوق آمده که: حضرت امیر مؤمنان صلواتاللهعلیه در پاسخ به پرسش دانشمند نصرانی فرمود: «ما خداوند را به واسطه محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم نشناختیم، بلکه محمد صلیاللهعلیه را به وسیله خدا شناختیم» با توجه به این نکته و از سوی دیگر با نظر به اینکه ولایت ظاهر توحید است. معنی این سخن مولا چیست؟
پاسخ:
با نام خدا
عليت شناخت خدا براي شناخت خلق و مظاهر تفصيلي وي
شکي نيست که معلول و فرع پس از ثبوت معلوليت و فرعيت آن، نشاندهندهي علت و اصل خويش است، از اينرو، خود نياز به اثبات دارد. بنابراين، خلق را بايد با خدا شناخت نه برعکس.
از اينگذشته، اگرچه خلق ظهور تفصيلي حق است و ولايت ظاهر توحيد، ولي چنان که از نامش پيداست، بايد نخست حقي و توحيدي باشد تا خلق، ظهور تفصيلي آن و ولايت، ظاهر آن باشد.
علاوه بر اين، چيزي که در ثبوت و اثبات وابسته به ديگري است نميتواند علت ثبوت و اثبات آن باشد. حتي شناخت ظاهر هم در صورتي ممکن است که شناختي از باطن حاصل شده باشد وگرنه از کجا ميتوان فهميد که اين ظاهر، ظاهر کيست و چيست؟
در آيه کريمه 172 سوره مبارکه اعراف تأمل کنيد تا در حد توان به سّرِ آن پي ببريد. همچنين قرائت و تأمل در فراز نخست دعاي ابوحمزه ثمالي براي اين منظور سودمند است.
از همه اينها که بگذريم، حق تعالي در مظاهر تفصيلي خود نازل شده است، بنابراين، اينگونه مظاهر با همه عظمت و کبرياي خود بيانگر وجه نزولي خدا هستند و اين هم نقصي بر مظاهر تفصيلي حق تعالي نيست، زيرا غير از اين ممکن نيست.
با نام خدا
عليت شناخت خدا براي شناخت خلق و مظاهر تفصيلي وي
شکي نيست که معلول و فرع پس از ثبوت معلوليت و فرعيت آن، نشاندهندهي علت و اصل خويش است، از اينرو، خود نياز به اثبات دارد. بنابراين، خلق را بايد با خدا شناخت نه برعکس.
از اينگذشته، اگرچه خلق ظهور تفصيلي حق است و ولايت ظاهر توحيد، ولي چنان که از نامش پيداست، بايد نخست حقي و توحيدي باشد تا خلق، ظهور تفصيلي آن و ولايت، ظاهر آن باشد.
علاوه بر اين، چيزي که در ثبوت و اثبات وابسته به ديگري است نميتواند علت ثبوت و اثبات آن باشد. حتي شناخت ظاهر هم در صورتي ممکن است که شناختي از باطن حاصل شده باشد وگرنه از کجا ميتوان فهميد که اين ظاهر، ظاهر کيست و چيست؟
در آيه کريمه 172 سوره مبارکه اعراف تأمل کنيد تا در حد توان به سّرِ آن پي ببريد. همچنين قرائت و تأمل در فراز نخست دعاي ابوحمزه ثمالي براي اين منظور سودمند است.
از همه اينها که بگذريم، حق تعالي در مظاهر تفصيلي خود نازل شده است، بنابراين، اينگونه مظاهر با همه عظمت و کبرياي خود بيانگر وجه نزولي خدا هستند و اين هم نقصي بر مظاهر تفصيلي حق تعالي نيست، زيرا غير از اين ممکن نيست.