درس سحر
پرسش (186):
سلام بر شما. فرمودهايد كه درس سحر را، اهل سحر پرسند آنان كه از دو عالم يكي را طلبيدند «اهل سحر، درس سحر را در ره ميخانه نهادند / محصول دعا در ره جانانه نهادند.» همواره اين سؤال برايم بوده و هست كه آيا تجافي ممكن است؟ يعني ميشود بدون اينكه درس سحري خواند و شنيد، ره به ميخانه عشق او برد؟ يا نه، درس سحر مقدمه ديدن چيزي و گذشتن از سحر و رسيدن به آن چيز است؟ ممنون ميشوم اگر پاسخي روشن دهيد تا كوردلان هم كورسويي، ره ميخانه را نشانشان دهد. الهي كه همواره صحت و سلامتي نصيبتان باد.
سلام بر شما. فرمودهايد كه درس سحر را، اهل سحر پرسند آنان كه از دو عالم يكي را طلبيدند «اهل سحر، درس سحر را در ره ميخانه نهادند / محصول دعا در ره جانانه نهادند.» همواره اين سؤال برايم بوده و هست كه آيا تجافي ممكن است؟ يعني ميشود بدون اينكه درس سحري خواند و شنيد، ره به ميخانه عشق او برد؟ يا نه، درس سحر مقدمه ديدن چيزي و گذشتن از سحر و رسيدن به آن چيز است؟ ممنون ميشوم اگر پاسخي روشن دهيد تا كوردلان هم كورسويي، ره ميخانه را نشانشان دهد. الهي كه همواره صحت و سلامتي نصيبتان باد.
پاسخ:
با نام خدا
اهل سحر کساني هستند که نه دنيا ميخواهند و نه آخرت.
تجافي ممکن نيست. هر که مسيري را طي ميکند، ناگزير اجزاء و قطعات آن را نيز طي خواهد کرد. ممکن نيست بدون گذر از برزخ به آخرت رسيد، ولي طي مراتب به سرعتي که در گمان کسي نميگنجد و سرعت نور نسبت به آن لنگان لنگان رفتن است، نهتنها ممکن است، بلکه تنها راه رسيدن به مقصد است. مگر ممکن است با سرعت نور و مانند آن آسمانها بلکه ملکوت و جبروت بلکه همه چيز را پشت سر گذاشت؟
جهان طبيعت که نسبت به ملکوت همچون ذرهاي ناچيز است، فاصلههايي دارد که تنها با اعداد نجومي ميتوان آن را تصور کرد و به همين سبب به جاي کيلومتر و مايل و مانند آن بايد از واحد اندازه گيري سال نوري استفاده کرد. در همين جهاني که نسبت به جهان محيط بر آن همانند ذرهي غباري بيش نيست، مسافتها ميلياردها سال نوري است؛ اينک خود بينديش که بيرون از اين جهان چه مسافتهايي ممکن است وجود داشته باشد؟
تجافي ممکن نيست و تنها راه طي مراتب به سرعت رفتن است و راه اين طي طريق سريع را پيامبران عليهمالسلام نشان دادهاند.
خود را کم ندانيد و کوردل مپنداريد. مگر ممکن است دل کسي به محبت زيباترين تعين هستي و خاندان پيامبر عليهمالسلام آميخته باشد و باز هم کور باشد. چنين چيزي ممکن نيست. تا سنخيت نباشد، محبت نيست و سنخيت با خاندان پيامبر عليهم السلام کمالي است بيمانند که براي همگان قابلتصور نيست.
هميشه سربلند باشي و تندتر از نور در حرکت.
با نام خدا
اهل سحر کساني هستند که نه دنيا ميخواهند و نه آخرت.
تجافي ممکن نيست. هر که مسيري را طي ميکند، ناگزير اجزاء و قطعات آن را نيز طي خواهد کرد. ممکن نيست بدون گذر از برزخ به آخرت رسيد، ولي طي مراتب به سرعتي که در گمان کسي نميگنجد و سرعت نور نسبت به آن لنگان لنگان رفتن است، نهتنها ممکن است، بلکه تنها راه رسيدن به مقصد است. مگر ممکن است با سرعت نور و مانند آن آسمانها بلکه ملکوت و جبروت بلکه همه چيز را پشت سر گذاشت؟
جهان طبيعت که نسبت به ملکوت همچون ذرهاي ناچيز است، فاصلههايي دارد که تنها با اعداد نجومي ميتوان آن را تصور کرد و به همين سبب به جاي کيلومتر و مايل و مانند آن بايد از واحد اندازه گيري سال نوري استفاده کرد. در همين جهاني که نسبت به جهان محيط بر آن همانند ذرهي غباري بيش نيست، مسافتها ميلياردها سال نوري است؛ اينک خود بينديش که بيرون از اين جهان چه مسافتهايي ممکن است وجود داشته باشد؟
تجافي ممکن نيست و تنها راه طي مراتب به سرعت رفتن است و راه اين طي طريق سريع را پيامبران عليهمالسلام نشان دادهاند.
خود را کم ندانيد و کوردل مپنداريد. مگر ممکن است دل کسي به محبت زيباترين تعين هستي و خاندان پيامبر عليهمالسلام آميخته باشد و باز هم کور باشد. چنين چيزي ممکن نيست. تا سنخيت نباشد، محبت نيست و سنخيت با خاندان پيامبر عليهم السلام کمالي است بيمانند که براي همگان قابلتصور نيست.
هميشه سربلند باشي و تندتر از نور در حرکت.