سرپرستي موجودات فراتر نسبت به فروتر از خود

پرسش (253):
به نام خدا، سلام عليکم. ضمن عرض ادب و احترام خدمت استاد عزيز و تشکر فراوان از پاسخ گويي به سؤالات و ايجاد اين سايت و همچنين تشکر از همه خواهران و برادراني که در اين سايت زحمت مي‌کشند و آرزوي قبولي طاعات و عبادات و تمناي دعاي خير از همه عزيزان.
مي‌خواستم خدمت استاد عزيز عرض کنم؛ من با همين فهم مختصري که از آموزه‌هاي ديني و قرآني و نظر به عالم دارم، اين‌گونه دريافته‌ام که:
1ـ هر چيزي در عالم تحت سرپرستي نيرو يا قدرتي بالاتر از خود مي‌باشد. حال اين سرپرستي به ظاهر خير باشد يا شر (به عنوان مثال گردش زمين و کرات ديگر دور خورشيد يا پيروي يک انسان از يکي از اولياء خدا، يا پيروي از يک هنر پيشه يا حتي هواي نفس) به هر حال همه‌ي عالم به همين شکل براي خود يک ولي دارد. حال سؤال اينکه آيا فهم اين حقير درست است؟ اگر اين فهم درست باشد، براي رشد و رسيدن به درجه انسانيت گريزي نيست جز اينکه تحت تعليم و مراقبت کسي باشيم که از مرتبه‌ي ما بالاتر باشد چنان‌که در امور دنيا نيز همين گونه صدق مي‌کند.
حال براي شناخت و انتخاب درست که چه کسي ولي انسان مي‌تواند باشد (در شرايطي که همه دعوي خداشناسي مي‌کنند) و اگر نشانه‌هايي را در کسي ديديم که ايشان شايد بتواند دست‌گيري کند، چه کنيم که ما را بپذيرد؟
توضيح اين‌که سعي کردم حرف دلم را در اين مختصر کلام گفته باشم. چنانچه اشکالاتي در نحوه‌ي بيانم هست از شما عذرخواهم و کمال تشکر را دارم. اگر صلاح ديديد جواب اين حقير را بفرمائيد. التماس دعا
پاسخ:
با نام خدا
سرپرستي از آنِ موجودي است که فعليت آن بيش از کسي باشد که تحت سرپرستي او قرار دارد. موجودات هم‌عرض سرپرست يک‌ديگر نيستند. پس نتيجه‌اي که گرفته‌ايد با افزايش کمي درست است. افزايش اين است که: مقصود از نيرو يا قدرت بالاتر، نيروي فراطبيعي است، اگرچه در قالب و صورت انسان يا مانند آن باشد. در واقع، هر کسي تحت ولايت ملکوت يا وجه ملکوتي موجود ديگري قرار دارد، نه تحت ولايت وجه طبيعي آن. از‌اين‌رو، هنرپيشه يا هواي نفس بر کسي ولايت ندارند بلکه وجه ملکوتي آن‌ها که يکي از وجوه ابليس است بر آن‌ها ولايت دارند.
براي رسيدن به غايت قصوا و کمال نهايي خود بايد تحت تعليم و تربيت و ولايت کسي باشيم که خود به آن غايت رسيده باشد بلکه خودش غايت باشد نه آن‌که تحت ولايت برتر از خودمان باشيم. تنها برتري کسي بر ما براي پذيرش ولايت او بسنده نيست. «أفمن يهدي إلي الحق أحقّ أن يتّبع أمّن لايهدّي ألاّ أن‌يهدي؟» اين هدايت، به مقصد رسيدن يا وصول به مطلوب است، نه اطلاعات افزون‌تر. پذيرش ولايت با فزوني اطلاعات ارتباط وثيقي ندارد.
اما را ه چاره:
أـ دعاي پيوسته از خداي متعال و جد و جهد هميشگي به منظور شناخت ولي خدا
ب‌ـ توسل منظم به پيامبر و خاندان مطهر وي به همين منظور
ج‌ـ انتخاب دوستاني که با حضور در جمع آنان از غفلت ما کاسته و بر اشتياق ما بر جستجوي ولي خدا افزوده گردد.
دـ گمشده داشتن و يا هم‌چون گمشده داشتن و از غفلت رهيدن و پيوسته در پي گمشده خود بودن
ه‌ـ به دقت نظر کردن و اهل تدبر بودن و در افکار و اخلاق و رفتار و لحن و نگاه عالمان مؤمن نيک نگريستن.
وـ هم‌نشيني با عالمان رباني و برخورداري از فيض وجود آن‌ها
زـ گسترش آگاهي‌هاي عقلاني و فراتر از آن
ح‌ـ اظهار صداقت در بندگي از طريق انجام واجبات و ترک محرمات.
محبت صادقانه به فرزندان صوري و معنوي خاندان مطهر پيامبر صلوات‌الله‌عليهم، پاسخِِ پرسش اخير شماست.