ضرورت نياز به استاد و راه شناخت آن

پرسش (218):
با سلام خدمت استاد گرامي
آدمي براي شناخت خداوند به استاد نياز دارد. (آيا اين عموميت دارد؟)
راه شناخت استاد و به او اعتماد کردن چيست؟
پاسخ:
شناخت خداي متعال و عمل به دستورات او، مراتب و درجاتي دارد که هر کدام از جهت نيازمندي به راهنما و استاد با هم تفاوت دارند. به عنوان نمونه، شناخت خداي متعال به عنوان منعم و عمل به دستورات او به عنوان شکر منعم، اقتضاي عقل عرفي است و هر کسي مي‌توان خدا را از جهت منعم بودن بشناسد و از همين جهت عبادت و شکر نمايد. اين مرتبه نياز به استاد و راهنما ندارد.
مرتبه‌ي ديگر شناخت و عبادت شايسته خداي متعال، شناخت او به عنوان صانع و آفريدگار جهان و انسان است. اين مرتبه براي همگان به‌تنهايي ممکن نيست، پس براي شناخت او از اين جهت بايد به عالمان شريعت و فقه و کلام مراجعه نمايد، چون نه آفريدگار بودن خداي متعال براي همگان شناخته شده است و نه نوع عبادت و پرستشي که بايد براي او انجام داد براي همگان قابل شناسايي است.
مرتبه‌ي پس از آن، شناخت خداي متعال به عنوان اصل و حقيقت وجود و پرستش او از اين جهت است. اين مرتبه پوشيده‌تر و دقيق‌تر از مراتب پيشين است، بنابراين نياز به عالمان ژرف‌انديش‌تر از مراتب پيش دارد. حکيمان الهي که تعقل و حکمت را از انبياء آموخته‌اند، راهنمايان اين مرتبه هستند.
مرتبه‌ي پس از اين، شناخت خداي متعال به‌عنوان تنها مصداق وجود و موجود که در مرتبه‌ي ذات متصف به هيچ اسم و رسم و وصفي نيست و عبادت و پرستش او از اين جهت، نيازمند به عالمان ربّاني است که علوم و معارف خود را نه از راه‌ها و با ابزارهاي متعارف کسب کرده باشند، بلکه يا از راه‌هاي متعارف ولي با ابزارهاي غيرمتعارف مانند تقوي به‌دست آورده باشند و يا مشمول عنايات ذاتي حق تعالي باشند و علوم آن‌ها وهبي و موهوب باشد نه اکتسابي.
آموزه‌هاي حضرات انبياء عليهم السلام به‌گونه‌اي است که داراي درجات و مراتب بسيار است و همه‌ي خلق خداي متعال مي‌توانند از مرتبه‌ي مناسب خود برخوردار باشند. مرتبه‌ي نخست آن را همه‌ي کساني که از کم‌ترين درجه‌ي عقل و علم برخوردار باشند، مي‌فهمند. درجه‌ي دوم آن را عالمان انديشمندي که تعاليم دين را براي عامه‌ي مردم تبيين مي‌کنند و عرفي مي‌انديشند و عرفي مي‌فهمند و عرفي هم بيان مي‌کنند. مرتبه‌ي سوم از آنِ حکيمان ژرف‌انديش الهي است که عامه‌ي مردم توان فهم مضمون تعقل آنان را ندارند و آنان نيز توان تبيين معارف الهي را براي همگان ندارند بلکه مخاطب آن‌ها خواص از بندگان خداست. مرتبه‌ي چهارم را تنها عالمان ربّاني و عارفان صمداني مي‌فهمند و مي‌يابند و راه بيان آن نيز سلوک اخلاقي، عملي و ذکر پيوسته است.
با توجه به مراتب معارف و آموزه‌هاي الهي، براي يافتن اينکه آيا کسي نياز به استاد و راهنما دارد يا ندارد و اگر دارد، استاد و راهنماي او کيست و چه ويژگي‌هايي بايد داشته باشد، بايد نخست به خود بنگرد و مرتبه‌ي وجودي خود و اندازه‌ي درک و خواسته‌ي خود را بشناسد و پس از آن به عالمان و راهنمايان همان مرتبه رجوع نمايد.
به هر حال، جز آن دسته از تعاليم و معارف الهي که اولين درجه‌ي عقل و علم براي فهم آن بسنده است، بايد به راهنما و معلم مراجعه نمود. همان کاري که همه‌ي مردم براي آموختن خط و زبان و خواندن و نوشتن و صنايع و حرفه‌ها انجام مي‌دهند. تنها تفاوتي که وجود دارد، نوع راهنما و ويژگي‌ها و تخصص آن‌هاست. ساده‌ترين علوم و مشاغل هم نياز به کارآموزي دارد.
اما نشان صدق راهنما، در عصر و زمان ما تنها يا به‌طور اغلب، با توجه به طريق شناخت استاد و راهنما آشکار مي‌شود. اگر کسي به آنچه که مي‌داند عمل کند، خداوند متعال او را به بهترين صورت و به بهترين فرد مناسبِ او راهنمايي خواهد کرد. عمل به شريعت، بي‌کم و کاست، عنايات بي‌حد و اندازه خداي متعال را در پي خواهد داشت.