معناي تعليم اسماء و مصداق آن

پرسش (219):
به نام بي نام او
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامي و همه زحمت کشان سايت، از محضر استاد گرامي سؤالي داشتم:
با توجه به آيات قرآن کريم و احاديث معصومين عليهم السلام برداشت اين حقير چنين است که خداوند اسماء را به آدم آموخت يعني قابليت به فعل در آمدن اسماء را در آدم ايجاد کرد و انسان کامل که همانا پيامبر اسلام صلي‌الله‌عليه‌و‌آله و اميرالمومنين عليه السلام و 11 فرزند آن حضرت عليهم السلام به آن مقام رسيدند و تجلي کامل اسماء و صفات شدند.
حال اگر تا اينجا را درست عرض کرده باشم، چند سؤال عرض مي‌کنم:
1ـ آيا به غير از 14 معصوم عليهم السلام کسي از انبياء و اوليا به اين مقام رسيده؟
2ـ اگر فهم اين حقير درست باشد آيا اسم الله را هم شامل مي‌شود؟
3ـ البته با توجه به انا لله و انا اليه راجعون، شايد جواب روشن باشد، اما مي‌خواستم براي فهم بهتر توضيحات بيشتري از حضرتعالي بشنوم.
4ـ آيا اين اتفاق به‌طور کامل در اين دنيا است يا در مراتب بالاتر به‌صورت کامل تحقق پيدا مي‌کند؟
پاسخ:
سلام علیکم
پرسش‌های یادشده ناشی از پیش‌فرضی است که باید به‌گونه‌ای دقیق‌تر تبیین شود و آن این‌که اسماء خدای متعال، همان کمالات ذاتی اوست و به تعبیر دیگر، هر کمالی با لحاظ ذات نامتناهی خدای متعال، اسمی از اسماء است. مثلاً، ذات خدای متعال با لحاظ علم بی‌نهایت او، اسم «علیم» است و با لحاظ قدرت بی‌نهایت او، اسم «قدیر».
این اسماء، حقایق عینی و واقعی است، نه لفظی و نه مفهومی. به عنوان نمونه، اگر اسم علیم تنزل کند و در مرتبه‌ي فروتر ظاهر و آشکار شود، حضرت جبرئيل و بسا حقایق وجود بسیار بلکه نامتناهی خواهد شد که ما نام لفظی و مفهوم آن‌ها را نیز نمی‌شناسیم.
تعلیم اسماء خدای متعال در هر مرتبه‌ای مناسب همان مرتبه است و چون مرتبه‌ي تعلیم به حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام مرتبه‌ي تجلی دوم یا عوالم فوق طبیعت است، قوه در آنجا فاقد معنی و مصداق است. به همین سبب، تعلیم به آن حضرت، تعلیم بالفعل است نه بالقوه. تعلیم بالقوه مربوط به جهان طبیعت و فرزندان و ذریه‌ي حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام است.
همچنین به‌حسب ظاهر کریمه‌ي «و علّم آدم الاسماء کلها» و نیز دلایل عقلي که در علوم خاص خود آمده است، همه‌ي اسماء به حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام تعلیم داده شده است.
تفاوت حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام با حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم و اهل بیت مطهر وی صلوات‌الله‌علیهم‌‌اجمعین در یکی از این جهات سه گانه است:
ممکن است مقصود از آدم علیه‌الصلاةوالسلام آدم اکبر باشد و ممکن است مقصود از او آدم کبیر باشد. آدم اکبر، حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم و اهل بیت مطهر وی هستند و آدم کبیر حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام است. پس ممکن است مقصود از حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام که اسماء الهی به او تعلیم داده شده است، حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم و اهل بیت مطهر وی صلوات‌الله‌علیهم‌‌اجمعین باشد.
ممکن است تفاوت حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام با حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم و اهل بیت مطهر وی صلوات‌الله‌علیهم‌‌اجمعین در اجمال و تفصيل تعلیم اسمائی باشد، نه در قوه و فعل آن. بدین معنی که اسماء خدای متعال به‌صورت اجمالی به حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام تعلیم داده شد، ولی به حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم و اهل بیت مطهر وی صلوات‌الله‌علیهم‌‌اجمعین به‌صورت اجمالی.
احتمال سوم که دقیق‌ترین نظریه است و البته با احتمالات یادشده سازگار است، این است که حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم و اهل بیت مطهر وی صلوات‌الله‌علیهم‌‌اجمعین اسماء حسنای الهی هستند و کمال حضرت آدم علیه‌الصلاةوالسلام آشنایی با آنان و شناخت جمال و جلال آنان است.
جایگاه انبیاء و اولیاء صلوات‌الله‌علیهم‌‌اجمعین در اندازه‌ي شناخت اسماء خدای متعال به جایگاه آنان در توحید بستگي دارد. همان‌گونه که مقام‌شان در توحید متفاوت است، شناخت‌شان از اسماء نیز متفاوت است. به‌عنوان نمونه، در میان انبیاء ظاهر به‌نظر می‌رسد حضرت ابراهیم صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه به مرتبه‌ي جامعیت اسمائی رسیده باشد و در میان انبیاء باطن یا اولیاء، حضرت خضر صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه این‌گونه است.
اسم «الله» به‌طور مطلق و اسم رحمن از جهت جمعی و اطلاق، جامع همه‌ي اسماء حسنای نامتناهی خدای متعال هستند و مرتبه‌ي اولین تعین ذات غیبی خدای متعال و مرتبه حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است. برای شرح بیشتر به منابع اصیل عرفانی می‌توانید مراجعه نمایید.