تفاوت وحي و مکاشفه
پرسش (285):
سلام بر استاد گرامي.
1ـ تفاوت وحي و مکاشفه چيست؟
2ـ آيا سقف مکاشفه تا مقام توحيد صفاتي است؟
3ـ در اسفار اربعه عرفا جايگاه مکاشفه کجاست؟ آيا تا پايان سفر دوم رخ ميدهد؟
4ـ در تفاوت وحي و مکاشفه ميتوان گفت که هر دو از جنس علم حضورياند اما در فصل متفاوتند؛ فصل وحي، تنزيل و صعود نفس نبي است که لازمهي آن خطاناپذير بودن است اما فصل مکاشفه، صعود است که ميتواند خطا در آن راه پيدا کند، يعني اشتراک جنسي دارند و اختلاف نوعي؟
5ـ حال اگر مکاشفه علم حضوري است پس چرا در آن خطا رخ ميدهد؟ متشکرم
سلام بر استاد گرامي.
1ـ تفاوت وحي و مکاشفه چيست؟
2ـ آيا سقف مکاشفه تا مقام توحيد صفاتي است؟
3ـ در اسفار اربعه عرفا جايگاه مکاشفه کجاست؟ آيا تا پايان سفر دوم رخ ميدهد؟
4ـ در تفاوت وحي و مکاشفه ميتوان گفت که هر دو از جنس علم حضورياند اما در فصل متفاوتند؛ فصل وحي، تنزيل و صعود نفس نبي است که لازمهي آن خطاناپذير بودن است اما فصل مکاشفه، صعود است که ميتواند خطا در آن راه پيدا کند، يعني اشتراک جنسي دارند و اختلاف نوعي؟
5ـ حال اگر مکاشفه علم حضوري است پس چرا در آن خطا رخ ميدهد؟ متشکرم
پاسخ:
با نام خدا
1ـ همانگونه که بر اساس تشکيک وجود، مراتب وجود در عين اشتراک در صدق مفهوم وجود با هم تفاوتهاي گسترده و همهجانبه دارند و موجودات نيز بر حسب وجودشان، داراي ماهيتهاي متفاوت ميشوند و با هم تفاوت ماهوي دارند، وحي و مکاشفه نيز همينگونه هستند. همانگونه که وجود مادي و مجرد در عين اشتراک در مفهوم وجود، دو ماهيت متفاوت و دو سنخ از وجود هستند، وحي و مکاشفه نيز همينگونه هستند.
از اين گذشته، ميان دو گزاره يا دو دسته از مصاديق علم که يکي بالضروره صادق است و کذب يا احتمال کذب آن، به تناقض ميانجامد و ديگري، حداکثر محتمل الصدق است (بنابر اينکه اطلاق و تقييد مراحل علم حضوري و اينکه هر مرحلهاي از علم حضوري نسبت به مرتبهي فراتر از خود از جهتي (نفس عالم) مقيد و از جهتي (تنزل) مطلق و نسبت به مرتبهي فروتر از خود نيز همينگونه است و اين جايي براي صدق همه جانبه مرتبهي فروتر باقي نميگذارد) و بنابراين، فاقد صدق ذاتي است، فرض اشتراک ذات و انتساب تفاوت آنها به فصلشان، نه بيّن است و نه مبيّن.
2ـ مکاشفه مربوط به مرتبهي نفس است و بنابراين، به توحيد مربوط به مرتبهي نفس ارتباط دارد. اگر توحيد صفاتي از مراتب توحيد نفس باشد، سقف مکاشفه، همان توحيد است و اگر غير از اين باشد، توحيد مربوط به مکاشفهي غير از توحيد صفاتي خواهد بود.
3ـ برخي از انواع کشف، تا پايان سفر دوم وجود دارد و برخي ديگر به سفر اول اختصاص دارد.
4ـ با تسامح ميتوان گفت ولي پاسخ دقيق همان است که در پاسخ به پرسش نخست گفته شد.
5ـ خطا در کشف يا علم حضوري رخ نميدهد بلکه در گزارش آن رخ ميدهد و شکي نيست که علم چيزي است و گزارش آن چيزي ديگر.
با نام خدا
1ـ همانگونه که بر اساس تشکيک وجود، مراتب وجود در عين اشتراک در صدق مفهوم وجود با هم تفاوتهاي گسترده و همهجانبه دارند و موجودات نيز بر حسب وجودشان، داراي ماهيتهاي متفاوت ميشوند و با هم تفاوت ماهوي دارند، وحي و مکاشفه نيز همينگونه هستند. همانگونه که وجود مادي و مجرد در عين اشتراک در مفهوم وجود، دو ماهيت متفاوت و دو سنخ از وجود هستند، وحي و مکاشفه نيز همينگونه هستند.
از اين گذشته، ميان دو گزاره يا دو دسته از مصاديق علم که يکي بالضروره صادق است و کذب يا احتمال کذب آن، به تناقض ميانجامد و ديگري، حداکثر محتمل الصدق است (بنابر اينکه اطلاق و تقييد مراحل علم حضوري و اينکه هر مرحلهاي از علم حضوري نسبت به مرتبهي فراتر از خود از جهتي (نفس عالم) مقيد و از جهتي (تنزل) مطلق و نسبت به مرتبهي فروتر از خود نيز همينگونه است و اين جايي براي صدق همه جانبه مرتبهي فروتر باقي نميگذارد) و بنابراين، فاقد صدق ذاتي است، فرض اشتراک ذات و انتساب تفاوت آنها به فصلشان، نه بيّن است و نه مبيّن.
2ـ مکاشفه مربوط به مرتبهي نفس است و بنابراين، به توحيد مربوط به مرتبهي نفس ارتباط دارد. اگر توحيد صفاتي از مراتب توحيد نفس باشد، سقف مکاشفه، همان توحيد است و اگر غير از اين باشد، توحيد مربوط به مکاشفهي غير از توحيد صفاتي خواهد بود.
3ـ برخي از انواع کشف، تا پايان سفر دوم وجود دارد و برخي ديگر به سفر اول اختصاص دارد.
4ـ با تسامح ميتوان گفت ولي پاسخ دقيق همان است که در پاسخ به پرسش نخست گفته شد.
5ـ خطا در کشف يا علم حضوري رخ نميدهد بلکه در گزارش آن رخ ميدهد و شکي نيست که علم چيزي است و گزارش آن چيزي ديگر.