حدیث 12 تا 14

الحديث الثانى عشر و هو الخامس و الثلاثون و المائة

عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ فَقَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَكُفُّوا عَمَّا لا يَعْلَمُونَ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اللَّهِ حَقَّهُ

ترجمه: هشام گوید: به امام صادق علیه السلام عرض كردم: حق خدا بر مردمان چیست! فرمود این‌كه آن‌چه دانند بگویند و از آنچه ندانند باز ایستند، چون چنین كنند حق خدا را به او پرداخته‌اند. (از علم خود مضایقه نكنند و ندانسته چیزى نگویند)

شرح‏

شاید اشاره به کریمه أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّيثَاقُ الْكِتَابِ أَن لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلا الْحَقَّ(اعراف، 169) داشته باشد.

الحديث الثالث عشر و هو السادس و الثلاثون و المائة

عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ اعْرِفُوا مَنَازِلَ النَّاسِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا

ترجمه: امام صادق علیه السلام فرمود: منزلت مردم را به اندازه روایتى كه از ما مى‌كنند بشناسید. (هر كه بیشتر و بهتر روایت كند مقامش بالاتر است

شرح

مقصود از قدر روایت: 1- میزان نقل روایات 2- میزان فهم روایات 3- مخاطب بودن نسبت به نوع روایات.

الحديث الرابع عشر و هو السابع و الثلاثون و المائة

قال أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي بَعْضِ خُطَبِهِ أَيُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ بِعَاقِلٍ مَنِ‏ انْزَعَجَ مِنْ قَوْلِ الزُّورِ فِيهِ وَ لا بِحَكِيمٍ مَنْ رَضِيَ بِثَنَاءِ الْجَاهِلِ عَلَيْهِ، النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا يُحْسِنُونَ وَ قَدْرُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُ فَتَكَلَّمُوا فِي الْعِلْمِ تَبَيَّنْ أَقْدَارُكُمْ

ترجمه: امیرالمؤمنین علیه السلام در بعضى از سخنرانی‌هایش مى‌فرمود: بدانید كسی‌كه از سخن ناحقی كه به او گویند از جا كنده شود عاقل نیست، و آن‌كه به ستایش نادان خرسند گردد حكیم نیست، مردم فرزند كارهاى نیكشانند و ارزش هر كس به اندازه كاریست كه به‌خوبى انجام دهد، سخن علمى ‌گوئید تا ارزشتان هویدا شود.

شرح‏

ازعج: آرامش از کف دادن، محزون شدن

زور: كذب و باطل

عاقل از سخن دروغ و باطلی که درباره‌اش گفته می‌شود، اختیار از دست نمی‌دهد.