باب رجوع به قرآن و سنت

باب الرد الى الكتاب و السنة و انه ليس شى‏ء من الحلال و الحرام، و جميع ما يحتاج الناس إليه الا و قد جاء فيه كتاب او سنة

باب رجوع به قرآن و سنت و این‌كه همه حلال و حرام و احتیاجات مردم در قرآن یا سنت موجود است

و هو الباب العشرون من كتاب العقل و العلم و فيه عشرة احاديث‏


الحديث الاول و هو التاسع و السبعون و المائة

عَنْ أَبِي‌عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِي الْقُرْآنِ تِبْيَانَ كُلِّ شَئ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْعِبَادُ حَتَّى لا يَسْتَطِيعَ عَبْدٌ يَقُولُ لَوْ كَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِي الْقُرْآنِ إِلا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِيهِ

ترجمه: امام صادق علیه السلام فرمود: خداى تبارك و تعالى در قرآن بیان هر چیز را فرو فرستاده تا آنجا كه بخدا سوگند چیزى را از احتیاجات بندگان فروگذار نفرموده: و تا آنجا كه هیچ بنده‌اى نتواند بگوید ایكاش این در قرآن آمده بود جز آن‌كه خدا آن را در قرآن فرو فرستاده است.

شرح


مقصود از تبیان بودن قرآن

1- همه علوم اولین و آخرین درباره هر چیزی به‌تفصیل در آن باشد.

2- همه علوم اولین و آخرین درباره هدایت به‌تفصیل در آن باشد.

3- همه علوم اولین و آخرین درباره هر چیزی به‌اجمال در آن باشد.

4- همه علوم اولین و آخرین درباره هدایت به‌اجمال در آن باشد.

5- همه آن‌چه که انسان‌ها در حوزه‌های مختلف بدان نیازمندند و از راه‌های دیگر بدان دست نمی‌یابند به‌تفصیل در آن باشد.

6- همه آن‌چه که انسان‌ها در حوزه‌ه هدایت بدان نیازمندند و از راه‌های دیگر بدان دست نمی‌یابند به‌تفصیل در آن باشد.

7- همه آن‌چه که انسان‌ها در حوزه‌های مختلف بدان نیازمندند و از راه‌های دیگر بدان دست نمی‌یابند به‌اجمال در آن باشد.

8- همه آن‌چه که انسان‌ها در حوزه‌ه هدایت بدان نیازمندند و از راه‌های دیگر بدان دست نمی‌یابند به‌اجمال در آن باشد.

9- همه آن‌چه که انسان‌ها در حوزه‌های مختلف بدان نیازمندند و دست‌نیافتن بدان سبب اخلال در زندگی می‌شود به‌تفصیل در آن باشد. (کف نیازهای انسان‌ها در همه حوزه‌های زندگی به‌طور تفصیلی)

10- همه آن‌چه که انسان‌ها در حوزه هدایت بدان نیازمندند و و دست‌نیافتن بدان سبب اخلال در هدایت آن‌ها می‌شود به‌تفصیل در آن باشد. (کف نیازهای انسان‌ها در حوزه ‌هدایت به‌طور تفصیلی)

11- همه آن‌چه که انسان‌ها در حوزه‌های مختلف بدان نیازمندند و دست‌نیافتن بدان سبب اخلال در زندگی می‌شود به‌اجمال در آن باشد. (کف نیازهای انسان‌ها در همه حوزه‌های زندگی به‌طور اجمالی)

12- همه آن‌چه که انسان‌ها در حوزه‌ هدایت بدان نیازمندند و و دست‌نیافتن بدان سبب اخلال در هدایت آن‌ها می‌شود به‌اجمال در آن باشد. (کف نیازهای انسان‌ها در حوزه ‌هدایت به‌طور اجمالی)

13- اصل و ریشه همه علوم مربوط به همه حوزه‌های زندگی در آن باشد.

14- اصل و ریشه همه علوم مربوط به هدایت در آن باشد.

15- همه احتمالات یادشده در ظاهر قرآن باشد و همه عالمان توان فهم و استنباط آن را داشته باشند.

16- همه احتمالات یادشده در ظاهر قرآن باشد و تنها «من خوطب به» توان دریافت آن را داشته باشد.

17- همه احتمالات یادشده در باطن قرآن باشد و همه اهل باطن توان درک آن را داشته باشند.

18- همه احتمالات یادشده در باطن قرآن باشد و تنها «من خوطب به» توان دریافت آن را داشته باشد.

19- همه احتمالات یادشده مربوط به نیازهای زندگی یا هدایت انسان‌ها در عصر نزول باشد.

20- همه احتمالات یادشده مربوط به نیازهای زندگی یا هدایت انسان‌ها در همه عصرها باشد.

بر اسا این دو احتمال اخیر، فرض‌های یادشده دو برابر می‌شود، یعنی 36 احتمال.

21- همه احتمالات یادشده مربوط به حکم واقعی الهی باشد.

22- همه احتمالات یادشده مربوط به حکم ظاهری الهی و حجت باشد.

بر اساس این دو احتمال نیز احتمالات پیش‌گفته دوبرابر خواهد شد یعنی 72 احتمال.

پیش‌فرض: وحی و نبوت همانند همه راه‌های علم، مربوط به حوزه‌هایی است که جایگزین نداشته باشد و اگر جایگزین داشته باشد، مؤید خواهد بود. به تعبیر دیگر، هر یک از مجاری علمی در حوزه‌ای اصل و مؤسس است و در حوزه‌های دیگر که جایگزین اشرف از آن وجود داشته باشد، مؤید آن جایگزین خواهد بود.

قرآن کتاب هدایت است. آموزه‌های آن مانند هر علم دیگر، بر دو قسم است: 

1ـ بینات، بدیهیات، محکمات، اصول و مسلمات 

2ـ مبینات، نظریات، متشابعات، فروع و مستنبطات.


نظریه: 

1- در این‌که «من خوطب به» می‌توانند تمام آموزه‌های ناظر به هدایت را از قرآن دریافت کنند شکی نیست.

2- در این‌که دیگران به اندازه شباهت و سنخیت با آنان از این توان برخوردارند آن‌هم شکی نیست.

ولی با توجه به این‌که «من خوطب به» عقل کل و کل عقل هستند، آموزه‌های قرآنی برای آن‌ها مؤید ادراکات عقلی آن‌هاست نه بالعکس.

دلیل آن‌هم این است که حجیت عقل ذاتی است و هیچ مقید و مخصصی ندارد.

بنابراین بر فرض محال اگر قرآن مخالف عقل «من خوطب به» باشد، تأویل خواهد شد.

3- با توجه به اینکه قرآن وجود علمی جمعی خدای متعال است، هر که قرآن را آن‌گونه که هست بشناسد، به همه مراتب عوالم هستی که تجلیات علم خدای متعال است، عالم خواهد بود.

4- با توجه به اینکه از سویی علم به سبب علم به مسببات است، از دیگر سو، همه عوالم هستی مسبب ذات و صفات و اسماء خدای متعال است و ذات و صفات او اسباب عوالم هستی است، هر که به ذات و صفات خدای متعال عالم باشد، به همه مراتب عوالم هستی عالم خواهد بود. از سویی همه صفات و اسماء خدای متعال در قرآن به بهترین وجه ممکن بیان شده است.

پس علم به قرآن مستلزم علم به صفات و اسماء خدای متعال است.

صفات و اسماء خدای متعال، اسباب عوالم هستی است.

علم به اسباب مستلزم علم به مسببات است.

پس علم به قرآن مستلزم علم به همه مراتب و موجودات عالم هستی است.

علم حقیقی همین نوع از علم است که با شناخت خدای متعال آغاز و به شناخت جزئیات عوالم ختم شود.

راه علم صدیقین همین است.

5- تفسیر دیگر مشابه تفسیر قبلی این است که کلیات علوم در قرآن وجود دارد

از طریق کلیات می‌توان جزئیات را شناخت.

6- این روایت در بیش‌تر از این دلالت، حداکثر از متشابهات است و برای اثبات دلالت فراگیر آن نیاز به محکات دارد.


الحديث الثانى و هو الثمانون و المائة

عُمَرَ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي‌جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَدَعْ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْأُمَّةُ إِلا أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ وَ بَيَّنَهُ لِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَئ حَدّاً وَ جَعَلَ عَلَيْهِ دَلِيلًا يَدُلُّ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ عَلَى مَنْ تَعَدَّى ذَلِكَ الْحَدَّ حَدّاً

ترجمه:
امام باقر علیه السلام مى‌فرمود: خداى تبارك و تعالى چیزى از احتیاجات امت را وانگذاشت جز آن‌كه آن را در قرآنش فرو فرستاد و براى رسولش از آن مرز تجاوز كند كیفرى قرار داد

شرح‏


نکات

1ـ تمام آن‌چه امت بدان نیاز دارد در قرآن آمده است.

این حدیث شریف وارد بر حدیث پیشین است، زیرا حوزه دلالی آن بسیار محدودتر از حوزه دلالی حدیث پیشین است.

 در این حدیث نیازهای امت مطرح است نه نیازهای خلق.

تعلیل حکم بر وصف مشعر به علیت است.

مفاد حدیث شریف این است که امت از حیث امت بودن نیازهایی دارند که در قرآن آمده است.

نیازهای مسلمانان بر دو قسم است:

       1ـ نیازهایی که ناظر به مسلمانی و امت بودن آن‌هاست

       2ـ نیازهایی که مربوط به جهات دیگر آن‌هاست مانند نیازهای انسانی، زمانی، مکانی و مانند آن.

در واقع، حدیث شریف ناظر به نیازهای مربوط به هدایت و سعادت امت است.

البته از جهات دیگر، مانند اجمالی یا تفصیلی بودن آن‌ها، قابلیت درک برای همه و احتمالات دیگر پیش‌گفته، روشن نیست و از این جهت این حدیث شریف هم از متشابهات است.

2ـ تمام نیازهای امت، برای پیامبر تبیین شده است و چیزی بر آن حضرت پوشیده و پنهان نیست.

3ـ تمام آموزه‌های قرآنی بلکه تمام اشیاء قدر و اندازه‌ای دارند که از آن تجاوز نمی‌کنند.

4ـ حدود و اندازه‌ آموزه‌های قرآنی و اشیاء قابل فهم است یا از طریق برهان یا امور بدیهی. دلیل شامل هر دو می‌شود.

 

5ـ تجاوز از حدود آموزه‌های قرآنی و اشیاء پیامدهایی دارد سبب خروج انسان از انسانیت وی می‌شود. عسیان و تمرد همین‌جا معنی پیدا می‌کند.


الحديث الثالث و هو الواحد و الثمانون و المائة

عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ هَارُونَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ علیه السلام يَقُولُ مَا خَلَقَ اللَّهُ حَلالًا وَ لا حَرَاماً إِلا وَ لَهُ حَدٌّ كَحَدِّ الدَّارِ فَمَا كَانَ مِنَ الطَّرِيقِ فَهُوَ مِنَ الطَّرِيقِ وَ مَا كَانَ مِنَ الدَّارِ فَهُوَ مِنَ الدَّارِ حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ فَمَا سِوَاهُ وَ الْجَلْدَةِ وَ نِصْفِ الْجَلْدَةِ

ترجمه:
امام صادق علیه السلام فرمود: خدا حلال و حرامى نیافریده جز آن‌كه براى آن مرزى مانند مرز خانه هست آن‌چه از جاده است جزء جاده محسوب شود و آن‌چه از خانه است بخانه تعلق دارد تا آنجا كه جریمه خراش و غیر خراش و یك تازیانه و نصف تازیانه (در حلال و حرام خدا) معین شده است.

شرح‏

آموزه‌های دینی حدودی دارند که رعایت آن‌ها در دینی بودن آن‌ها ضروری است. فهم آن‌ها تابع روش‌هایی خاص است. عمل به آن‌ها نیز همین‌گونه است. وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها (بقرة، 189)


الحديث الرابع و هو الثانى و الثمانون و المائة

عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي‌عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَا مِنْ شَئ إِلا وَ فِيهِ كِتَابٌ أَوْ سُنَّةٌ

ترجمه:
و فرمود: چیزى نیست جز آن‌كه در باره‌اش آیه قرآن یا حدیثى هست


الحديث الخامس و هو الثالث و الثمانون و المائة

قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ علیه السلام إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَئ فَاسْأَلُونِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ فِي بَعْضِ حَدِيثِهِ إِنَّ رسول‌اللّه ص نَهَى عَنِ الْقِيلِ وَ الْقَالِ وَ فَسَادِ الْمَالِ وَ كَثْرَةِ السُّؤَالِ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رسول‌اللّه أَيْنَ هَذَا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ (نساء، 114) وَ قَالَ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً (نساء، 5) وَ قَالَ لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ‏ (مائدة، 101).

ترجمه:
ابوجارود گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: چون بشما از چیزى خبر دهم از من بپرسید كجاى قرآنست آنگاه حضرت ضمن گفتارش فرمود: پیامبر (ص) از قیل و قال و تباه ساختن مال و زیادى سؤال نهى فرموده است، بحضرت عرض شد، پسر پیامبر! همینكه فرمودید در كجاى قرآنست؟ فرمود: خداى عزوجل مى‌فرماید: (114 سوره 4) در بسیارى از سر گوشیهاى مردم خیرى نیست جز آن‌كه بصدقه یا نیكى یا اصلاح میان مردم دستور دهد. و فرمود (5 سوره 4) اموالتان را كه خدا اقوام كار شما قرار داده بكم خردان می‌دهد، و فرموده (101 سوره 5) از چیزهائیكه اگر بر شما عیان شود غمگینتان كند سؤال نكنید.


شرح

قيل و قال: مناظره و ممارات و جدال در بحث، کثرت سوال از افراد عوام و نیز موضوعات پیچیده و نیز امور لغو روا نیست.

به‌ویژه آن‌که شیطان تخیل عالم بودن را در ذهن او ایجاد می‌کند و این سبب غرور و کفر می‌شود.

و لذلك روى انه قال رسول‌اللّه صلى اللّه عليه و آله: ذرونى ما تركتكم فانما هلك‏ من قبلكم بسؤالهم و اختلافهم على انبيائهم، ما نهيتكم عنه فاجتنبوه و ما امرتكم به- فأتوا منه ما استطعتم.

ترجمه: از آن‌چه برایتان نگفتم، نپرسید، زیرا آنان که پیش از شما هلاک شدند، به سبب پرسش و اختلاف با پیامبرانشان بود. آن‌چه از آن نهیتان کردم، پرهیز کنید و بدان‌چه بدان امرتان کردم در حد توانتان پای‌بند باشید.

و عن انس: انه سأل رسول‌اللّه صلى اللّه عليه و آله حتى اكثروا عليه و اغضبوه فصعد المنبر فقال: سلونى، فلا تسألونى عن شى‏ء الا انبأتكم به.

فقام إليه رجل فقال: يا رسول‌اللّه أ في الجنة انا او فى النار؟ قال: بل فى النار

و قام إليه شابان اخوان فقالا: يا رسول‌اللّه من ابونا؟ فقال: ابوكما الّذي تدعيان إليه.

و قام إليه رجل فقال: من ابى؟ فقال: ابوك حذافة و كان يدعى لغيره، فلما رأى الناس غضب رسول‌اللّه صلى اللّه عليه و آله امسكوا فنزلت الآية: لا تسألوا عن اشياء ان تبدلكم تسؤكم.

ترجمه: روزى مردم از پيامبر (صلی‌الله عليه و آله) (در امور غیرلازم) بسیار پرسيدند چندان زیاده‌روی کردند كه آن حضرت در خشم شد و بر منبر رفت و فرمود: بپرسيد مرا ولی نپرسيد از چيزى جز آن‌که شما را از آن خبر دهم.

مردی برخاست و پرسید: من در بهشتم یا در دوزخ؟ حضرت فرمود: در دوزخی

دو جوان برخاستند و پرسیدند: پدر ما کیست؟ حضرت فرمود: پدر شما همان کسی است که بدان خوانده شده‌اید.

داستان حضرت موسى و خضر تذکری است بر منع از پرسش بی‌موقع چنان‌که فرمود:

فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلا تَسْئَلْنِي عَنْ شَئ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً (كهف، 70)، و چون موس علیه‌السلام درباره کشتی پرسید خضر علیه‌السلام بر او عتاب فرمود تا آن‌که موسی عذرخواهی کرد و گفت: لا تُؤاخِذْنِي بِما نَسِيتُ وَ لا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْراً (كهف، 73)، و چون این پرسش و عتاب و اعتذار سه بار تکرار شد، فرمود: هذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ (كهف، 78).


الحديث السادس و هو الرابع و الثمانون و المائة

قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ

ترجمه:
امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ امرى نیست كه دو نفر در آن اختلاف نظر داشته باشند جز آن‌كه براى آن در كتاب ریشه و بنیادى است ولى عقلهاى مردم به آن نمی‌رسد.


شرح‏

مشابه حدیث اول همین باب است.


الحديث السابع و هو الخامس و الثمانون و المائة

قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَ إِلَيْكُمُ الرَّسُولَ ص وَ أَنْزَلَ إِلَيْهِ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَ أَنْتُمْ أُمِّيُّونَ عَنِ الْكِتَابِ وَ مَنْ أَنْزَلَهُ وَ عَنِ الرَّسُولِ وَ مَنْ أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ (خواب شب) مِنَ الْأُمَمِ وَ انْبِسَاطٍ مِنَ الْجَهْلِ وَ اعْتِرَاضٍ مِنَ الْفِتْنَةِ وَ انْتِقَاضٍ مِنَ الْمُبْرَمِ وَ عَمى‌عَنِ الْحَقِّ وَ اعْتِسَافٍ مِنَ الْجَوْرِ وَ امْتِحَاقٍ مِنَ الدِّينِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ رِيَاضِ جَنَّاتِ الدُّنْيَا وَ يُبْسٍ مِنْ أَغْصَانِهَا وَ انْتِثَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ يَأْسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا، قَدْ دَرَسَتْ أَعْلامُ الْهُدَى فَظَهَرَتْ أَعْلامُ الرَّدَى فَالدُّنْيَا مُتَهَجِّمَةٌ فِي وُجُوهِ أَهْلِهَا مُكْفَهِرَّةٌ (رو ترش کرده) مُدْبِرَةٌ غَيْرُ مُقْبِلَةٍ، ثَمَرَتُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ، مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ وَ قَدْ أَعْمَتْ عُيُونَ أَهْلِهَا وَ أَظْلَمَتْ عَلَيْهَا أَيَّامُهَا قَدْ قَطَّعُوا أَرْحَامَهُمْ وَ سَفَكُوا دِمَاءَهُمْ وَ دَفَنُوا فِي التُّرَابِ الْمَوْءُودَةَ بَيْنَهُمْ مِنْ أَوْلادِهِمْ، يَجْتَازُ دُونَهُمْ (ای يزول عنهم) طِيبُ الْعَيْشِ وَ رَفَاهِيَةُ خُفُوضِ الدُّنْيَا لا يَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ثَوَاباً وَ لا يَخَافُونَ وَ اللَّهِ مِنْهُ عِقَاباً حَيُّهُمْ أَعْمى‌نَجِسٌ وَ مَيِّتُهُمْ فِي النَّارِ مُبْلَسٌ فَجَاءَهُمْ بِنُسْخَةِ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى وَ تَصْدِيقِ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلِ الْحَلالِ مِنْ رَيْبِ الْحَرَامِ ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ لَكُمْ، أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا يَأْتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حُكْمَ مَا بَيْنَكُمْ وَ بَيَانَ مَا أَصْبَحْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ فَلَوْ سَأَلْتُمُونِي عَنْهُ لَعَلَّمْتُكُمْ

ترجمه:
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: اى مردم خداى تبارك و تعالى پیامبر را به سوى شما فرستاد و قرآن حق را بر او نازل فرمود در حالى كه شما از قرآن و فرستنده قرآن بى‌خبر بودید و هم از پیامبر و فرستنده او، در زمان تعطیلى پیامبران و خواب دراز ملتها و گسترش نادانى و سركشى فتنه و گسیختن اساس محكم و كورى از حقیقت و سرپیچى ستم و كاهش دین و شعله ورى آتش جنگ، همزمان با زردى گلستان باغ جهان و خشكیدن شاخه‌ها و پراكندگى برگها و نومیدى از میوه و فرو رفتن آبهاى آن، پرچمهاى هدایت فرسوده و پرچمهاى هلاكت افراشته بود، دنیا برخسار مردم عبوس و روى درهم كشیده بود، به آن‌ها پشت گردانیده روى خوش نشان نمى‌داد: میوه دنیا آشوب و خوراكیش مردار بود نهانش ترس و آشكارش شمشیر بود: بند از بند شما جدا گشته و پراكنده بودید، دیدگان مردم جهان نابینا و روزگارشان تاریك بود پیوند خویشى خود را بریده و خون یكدیگر را مى‌ریختند، دختران خود را در جوار خود زنده بگور كردند، زندگى خوش و رفاه و آسایش از ایشان دور گشته بود، نه از خدا امید پاداشى و نه از او بیم كیفرى داشتند، زنده ایشان كورى بود پلید و مرده آن‌ها در آتش و نومید. در آن هنگام پیامبر اكرم نسخه‌اى از كتب آسمانى نخستین بر ایشان آورد كه كتب جلوترش را تصدیق داشت و حلال را از حرام مشكوك جدا ساخت، این نسخه همان قرآنست، از او بخواهید تا با شما سخن گوید، او هرگز سخن نگوید، ولى. من از او بشما خبر مى‌دهم، در قرآنست علم گذشته و علم آینده تا روز قیامت میان شما حكم مى‌دهد و اختلافات شما را بیان مى‌كند، اگر از من قرآن را بپرسید به شما مى‌آموزم.


شرح‏

امى: منسوب به مرکز، منسوب به امت عرب، منسوب به عرب اصیل، منسوب به افرادی که چون از مادر متولد شده هستند و تحت تاثیر فرهنگ‌های بیگانه نیستند؛ کسانی که با کتاب و خواندن و نوشتن آشنا نیستند.

کریمه: بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ (جمعة، 2)، ممکن است به همه معانی یادشده باشد.

فترة: زمان بين دو پیامبر که رسالت وجود ندارد؛ انتقاض: انهدام و ویران ساختن، قطع کردن، پاره کردن، شکستن؛ مبرم: محکم؛ اعتساف: ظلم؛ امتحاق: محو و ابطال؛ تلظی: شعله‌ور کردن؛ مكفهرة: عبس؛ ممزق: دریدن و پاره کردن، (وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ (سباء، 19)؛ موؤدة: زنده‌به‌گور شده؛ مبلِس: مأیوس از رحمت خدا.

این خطبه شریف در پی بیان نیاز انسان به دین است.


الحديث الثامن و هو السادس و الثمانون و المائة

عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ علیه السلام يَقُولُ قَدْ وَلَدَنِي رسول‌اللّه ص وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ أَعْلَمُ ذَلِكَ كَمَا أَنْظُرُ إِلَى كَفِّي إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَئ

ترجمه:
عبدالاعلى گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام مى‌فرمود: من زاده رسول‌خدایم و به قرآن دانایم، در قرآنست آغاز خلقت و آن‌چه تا روز قیامت رخ دهد و خبر آسمان و زمین و خبر بهشت و دوزخ و خبر گذشته و خبر آینده تمام این‌ها را می‌دانم چنآن‌چه بكف دست خود می‌نگرم، همانا خدا مى‌فرماید: در قرآنست بیان آشكار هر چیز.


شرح‏

ولادت بر دو قسم است: 1- صوری 2- معنوی.

ولادت معنوی عبارت است حصول و ظهور علم و نشئه اخروی در بدن دنیوی.

نسبت ائمه (ع) به پیامبر هم صوری است و هم معنوی.

از آن‌جا که هر یک از ائمه از فرزندان صوری و معنوی پیامبر هستند، از حیث صورت ویژگی‌های او را به ارث برده‌اند و از حیث معنی، ویژگی‌های علمی و معنوی آن حضرت را. بنابراین اعلم به کتاب الله هستند.


الحديث التاسع و هو السابع و الثمانون و المائة

عَنْ أَبِي‌عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ فَصْلُ مَا بَيْنَكُمْ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ

ترجمه:
و فرمود: قرآنست كه هر خبرى كه پیش از شما برده و هر خبرى كه بعد از شما باشد در آنست و داور میان شما است و ما آن را می‌دانیم.


شرح‏

استکمال انسان به علم است.

علم بر دو قسم است:

1- علمی که خودش سبب استکمال نفس می‌شود: علم به مبدأ و معاد

2- علمی که عمل به آن سبب استکمال نفس می‌شود: علم به افعال و احوال


الحديث العاشر و هو الثامن و الثمانون و المائة

عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي‌الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ أَ كُلُّ شَئ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص أَوْ تَقُولُونَ فِيهِ قَالَ بَلْ كُلُّ شَئ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلی الله علیه و آله

ترجمه:
سماعة به امام كاظم(ع) عرض كرد: همه چیز در كتاب خدا و سنت پیامبرش موجود است یا شما هم در آن گفتارى دارید؟ فرمود: همه چیز در كتاب خدا و سنت پیامبرش مى‌باشد.


شرح‏

1- از این‌که سماعه می‌پرسد آیا همه چیز در قرآن و سنت وجود دارد، معلوم می‌شود این امر برای همه آشکار نیست.

2- از این‌که دوبار می‌پرسد معلوم می‌شود این امری شگفت است و پیچیده که نه تنها همگان آن را درک نمی‌کنند بلکه اصحاب ائمه که سالیان درازی از محضر آن‌ها کسب علم کرده‌اند، نیز آن را درک نمی‌کنند.

3- از این‌که در پرسش و پاسخ سنت نیز قرین قرآن قرار گرفته است، نشان می‌دهد که نه تنها وجود همه چیز در قرآن برای اصحاب ائمه ناشناخته و شگفت‌آور بوده بلکه وجود همه چیز در قرآن و سنت پیامبر نیز همین‌گونه است.

4- پرسش سماعه از این موضوع استفهام انکاری یا شبه آن است.

5- تاکید امام علیه السلام نشان می‌دهد که وجود همه چیز در قرآن قطعیت دارد.

6- احتمالاتی که در حدیث شریف اول گفته شد این‌جا هم قابل طرح است.

آمار بازدید

Today280
Total8,287,708

جستجو