باب ویژگیهای هفتگانه همه اشیاء زمینی و آسمانی
بَابٌ فِي أَنَّهُ لا يَكُونُ شَيْءٌ فِي السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِلا بِسَبْعَةٍ
باب ویژگیهای هفتگانه همه اشیاء زمینی و آسمانی(اینكه چیزى در آسمان و زمین نباشد جز با هفت خصلت)
و هو الباب الرابع و العشرون من كتاب التوحيد و فيه حديثان:
168- الحديث الاول و هو الثامن و السبعون و ثلاث مائة
عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ وَ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ جَمِيعاً عَنْ أَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) أَنَّهُ قَالَ لا يَكُونُ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّمَاءِ إِلا بِهَذِهِ الْخِصَالِ السَّبْعِ بِمَشِيئَةٍ وَ إِرَادَةٍ وَ قَدَرٍ وَ قَضَاءٍ وَ إِذْنٍ وَ كِتَابٍ وَ أَجَلٍ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَقْدِرُ عَلَى نَقْضِ وَاحِدَةٍ فَقَدْ كَفَرَ
ترجمه: امام صادق علیه السلام فرمود: چیزى نه در آسمان و نه در زمین باشد جز با این هفت خصلت: با مشیت و اراده و قدر و قضاء و اذن و كتاب و اجل، هر كه گمان كند كه او میتواند یكى از اینها را نقض كند كافر است.
شرحترتیب یادشده، مقصود نیست.
مشیت، اراده، قدر و قضاء در باب پیشین توضیح داده شد.
اذن: بهگفته برخی از حکیمان بزرگ، همان قضاء مورد بحث در حدیث پیشین است که مقدم بر قدر بود.
بهگمان نویسنده، اذن همان اراده است ولی بالاصاله و تفاوت آن با اراده اصالت و تبعیت است.
مقصود از كتاب، محل تقدير است که عبارت است از جوهر نفسانى عِلوى که مانند خيال در انسان است که صور اشیاء کلی بهگونه جزئی تفصیلی در آن نقش میبندد.
توضیح: همه صورتهای اشیاء خارجی طبیعی و ماوراء طبیعی، اولا در قلوب ملائكه مقربين بهگونه كلى وجود دارد، آنگاه در صدور ملائكه آسمانی بهگونه جزئى مقدر است. از باب تشبیه معقول به محسوس، مانند صورت و طرح مصنوعات بشری که پیش از تحقق در عالم خارج، در ذهن مهندس و طراح آن وجود دارد. حق تعالی تمام صورتهای مربوط به عالم هستی را از آغاز تا انجام در کتاب تقدیر، مقدر نموده است، آنگاه آنها را مطابق تقدیر و تقدیر هم موافق با علم و مشیت در عالم عین فراطبیعی و سپس در عالم طبیعت با ویژگیهای خاص آنها محقق میشازد.
اجل: عبارت است از پایان یا زمان ویژه هر موجود زمانمندی، خواه فرد باشد، خواه نوع و خواه کل عالم.
همچنین زمان تقرر و بقاء هر موجودی در هر عالمی مناسب با زمان آن عالم، اجل است.
پس هر موجودی در هر عالمی اجل خاص خود دارد و نیز کل یک عالم نیز در هر مرتبه از مراتب عوالم، زمان خاص خود دارد و نیز کل عوالم متعین وجود نیز بقاء ویژه خود دارد که از آن به اجل تعبیر میشود.
فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَقْدِرُ عَلَى نَقْضِ وَاحِدَةٍ فَقَدْ كَفَرَ:
در احادیث شریفی که پیشتر توضیح داده شد، دستکم تغییر قدر مطرح و بدان تصریح شده بود.
همانجا گفته شد که تقدیر یا هر یک از مراتب علم حق تعالی نسبت به مخاطبان و ناظران فروتر از آن تغییر میکند نه بهطور مطلق و در واقع، زیرا هر یک از مراتب هفتگانه یادشده از مراتب علم حق تعالی است و علم حق تعالی در نهایت به ذات او برمیگردد خواه در مرتبه ذات تعین داشته باشد چنانکه فیلسوفان میگویند و خواه نداشته باشد چنانکه عرفا گفتهاند.
علم حق تعالی به دلیلی بازگشت آن به ذات او تغییرناپذیر است خواه قضاء باشد خواه قدر.
و نیز تغییر علم حق تعالی که عین وجود اشیاء در هر مرتبهای است، قابل تصور نیست تا چه رسد به تحقق.
تغییراتی که بهنظر میرسد مربود به احاطه وجودی عالم چنانکه در قصه حضرت مسیح (ع) بدان اشاره شده است.
تغییرناپذیری این مراتب هفتگانه علم و عین، امری عقلی است که نقل آن را تایید میکند.
نهتنها این مراتب علمی تغییر نمیکند بلکه مراتب عینی موجودات نیز تغییرناپذیر است و آنچه به نام تغییر به نظر میرسد، در واقع تغییر نیست بلکه ظهور و بطون یا تفصیل و اجمال است که از نگاه ناظر محدود، تغییر بهحساب میآید و از از نظر ناظر محیط، تغییری نیست.
وجه کافر بودن منکر چنین حقیقتی این است که انکار هر حقیقتی که برهانی باشد و مخاطب آن را بشناسد، پوشاندن آن است و پوشاندن حقیقت همان کفر است خواه آن حقیقت ذات خدای متعال باشد، خواه صفات و خواه افعال او.
169- الحديث الثانى و هو التاسع و السبعون و ثلاث مائة
عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ عِمْرَانَ عَنْ أَبِيالْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: لا يَكُونُ شَيْءٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِلا بِسَبْعٍ: بِقَضَاءٍ وَ قَدَرٍ وَ إِرَادَةٍ وَ مَشِيئَةٍ وَ كِتَابٍ وَ أَجَلٍ وَ إِذْنٍ؛ فَمَنْ زَعَمَ غَيْرَ هَذَا فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ أَوْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
ترجمه: موسى بن جعفر علیه السلام فرمود: چیزى نه در آسمانها و نه در زمین باشد مگر به سبب هفت چیز با قضاء و قدر و اراده و مشیت و كتاب و اجل و اذن. هر كه غیر این گمان كند بر خدا دروغ بسته است یا فرمود بر خداى عزوجل رد كرده است.
شرح مترجم: پیداست كه در این دو روایت مقدمات وجود و پیدایش هر چیزى را هفت مرتبه دانسته است اما ترتیب آنها محقق نیست، زیرا كه همین دو روایت در ذكر ترتیب مختلف است. شارحان دانشمند براى هر یك از این هفت مرتبه معانى مختلفى گفتهاند، ولى در باب آینده مشیت و اراده و قضاء و قدر از قول امام هفتم علیه السلام توضیح داده میشود و نسبت به بقیه مرحوم مجلسى (ره) فرماید مقصود از اذن خدا علم او و یا امر او و یا رفع موانع است و مراد از كتاب، نوشتن در لوحهاى آسمانى و یا واجب ساختن است چنانکه خدا فرماید «كتب علیكم الصیام» یعنى روزه بر شما واجب شد و مقصود از اجل مدت معین و وقت مقدری است كه نزد خود او است، مرحوم ملاصدرا گوید «این مراتب هفتگانه نسبت به امور تشریعى است و در امور تكوینى هرگاه خدا چیزى را خواهد، گوید «باش، او میباشد» ولى به نظر ما ظاهر روایات عموم و شمول است.
شرح
با توجه به اینکه قضاء در این حدیث شریف بر باقی مراتب علم تقدم یافته است ممکن است مقصود از آن قضاء ازلى سابق بر قدر باشد.
قضاء (و نیز علم، مشيت و اراده) بر دو قسم است: 1- اجمالى و کلی 2- تفصيلى و جزئى.
مقصود از اجمالی، عدم تمایز وجودی و عینی است نه اجمالی متعارف در مورد انسانهای عالم.
قضاء اجمالی و کلی و ازلی عبارت است از حكم ايجابى که مقتضي وجود عقلي و سرمدي چیزی باشد.
قضاء تفصيلى و جزئى عبارت است از حكم ايجابى که پس از قدر تفصیلی مقتضي وجود جزئی و زمانی چیزی باشد.
أَوْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: تردید در اینکه انکار یکی از امور هفتگانه به تکذیب خدای متعال میانجامد یا به ردّ بر او، تردید راوی است.