باب تهی نبودن زمین از حجت
بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ
باب تهی نبودن زمین از حجت (باب پنجم از کتاب حجت که 13 حدیث دارد)
و هو الباب الخامس من كتاب الحجة و فيه ثلاثة عشر حديثا
18- الحديث الاول و هو الرابع و الاربعون و اربع مائة
عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِيالْعَلاءِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع): تَكُونُ الْأَرْضُ لَيْسَ فِيهَا إِمَامٌ؟ قَالَ: لا. قُلْتُ: يَكُونُ إِمَامَانِ؟ قَالَ: لا إِلا وَ أَحَدُهُمَا صَامِتٌ
ترجمه: حسین بن ابىالعلاء گوید: به امام صادق عرض كردم: ممكن است زمین باشد و امامى در آن نباشد؟ فرمود: نه، گفتم: دو امام در یك زمان مىشود؟ فرمود: نه مگر اینكه یكى از آنها خاموش باشد (و به وظائف امامت قیام نكند مانند امام حسین در زمان امام حسن علیهماالسلام).
شرحبا توجه به اینکه در بسیاری از دورههای فترت نه پیامبری وجود داشته و نه امام به معنی وصی معصوم پیامبر و نیز با توجه به پیامبر نداشتن بسیاری از ملتها در دورههای متعددی از تاریخ مکتوب، حدیث شریف درباره ضرورت امام در دوره نبوت پیامبر اسلام (ص) است نه همه دورههای حیات بشری.
بر این اساس، حدیث شریف دلیلی بر درستی اعتقاد شیعه است.
و همانگونه که قرآن، کتاب آسمانی همیشگی خواهد بود، امامت نیز وصایت همیشگی پیامبر خواهد بود.
مگر آنکه منظور از امام، امام مصطلح نزد شیعه نباشد بلکه مطلق حجت باشد یا مطلق امام خواه شناخته شده باشد و خواه شناخته نشده باشد.
در این صورت ممکن است همیشه خدای متعال راهنمایی در میان خلق داشته باشد هر چند ناشناخته باشد. ولی فهم چنین چیزی از احادیث این باب بعید است.
البته حدیث شریف تنها دلالت بر ضرورت وجود امام پس از پیامبر دارد اما نصبی بودن امام یا انتخابی بودن او از این حدیث بهدست نمیآید.
19- الحديث الثانى و هو الخامس و الاربعون و اربع مائة
عَنْ أَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الْأَرْضَ لا تَخْلُو إِلا وَ فِيهَا إِمَامٌ كَيْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَيْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ
ترجمه: امام صادق مىفرمود: همانا زمین در هیچ حالى از امام خالى نگردد براى آنكه اگر مؤمنین چیزى (در اصول یا فروع دین) افزودند آنها را برگرداند و اگر چیزى كم كردند براى آنها تكمیل كند.
شرح
1- با توجه به آنچه در شرح حدیث پیشین گفته شد، این حدیث نیز مربوط به دوره نبوت پیامبر اسلام (ص) است نه همه دورهها.
2- احتمال قوی این است که وجود امام از عوامل حفظ قرآن از تحریف لفظی خواه بهزیاده و خواه به نقصان است.
اما پیشگیری از تحریف معنوی و ارائه تفاسیر نادرست از دین نمیتواند مقصود باشد، زیرا اولا پیشگیری از تحریف معنوی ممکن نیست مگر آنکه فهم همه مردم و عالمان بهگونه واحد باشد که خلاف ضرورت است.
ثانیاً چنین تحریفی بهوفور رخ داده است و اگر چنین نبود فرقههای متعدد در میان مسلمانان وجود نداشت.
3- همچنین مقصود از بازداشتن از ایجاد زیاده و نقصان در دین نمیتواند کم و زیاد کردن فرائض، نوافل، واجبات و محرمات باشد، زیرا چنین چیزی رخ داده است و رخداد آن خلاف محتوای این حدیث شریف است.
20- الحديث الثالث و هو السادس و الاربعون و اربع مائة
عَنْ أَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلا وَ لِلَّهِ فِيهَا الْحُجَّةُ يُعَرِّفُ الْحَلالَ وَ الْحَرَامَ وَ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى سَبِيلِ اللَّهِ
ترجمه: امام صادق علیهالسلام فرمود: زمین از حالى به حالى نگردد جز آنكه براى خدا در آن حجتى باشد كه حلال و حرام را به مردم بفهماند و ایشان را به راه خدا خواند.
شرح
1- وجود حجت الهی در زمین در همه دورهها ضرورت دارد و تحقق نیز یافته است
حجت اعم است از امامِ معصومِ منصوص.
2- مقصود از حلال و حرام میتواند اعم از حلال و حرام دینی باشد. در این صورت خداوند در همه عصرها حجت دارد.
3- اگر مقصود از امام، جانشین پیامبر (ص) باشد، این حدیث شریف نیز مانند احادیث پیشین میتواند دلالت بر عقیده شیعه داشته باشد.
21- الحديث الرابع و هو السابع و الاربعون و اربع مائة
عَنْ أَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قُلْتُ لَهُ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟ قَالَ: لا
ترجمه: حسین بن ابىالعلاء گوید: به امام صادق عرض كردم زمین بدون امام باقى مىماند؟ فرمود: نه.
22- الحديث الخامس و هو الثامن و الاربعون و اربع مائة
عَنْ أَبِيبَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا(ع) قَالَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَدَعِ الْأَرْضَ بِغَيْرِ عَالِمٍ وَ لَوْ لا ذَلِكَ لَمْ يُعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ
ترجمه: یكى از دو امام باقر یا صادق علیهماالسلام فرمود: خدا زمین را بدون عالم وانگذارد و اگر چنین نمىكرد حق از باطل تشخیص داده نمىشد.
شرح
1- مقصود از عالِم میتواند مطلق حجت باشد و شامل عالمانی هم که منبع علم آنها عقل و نقل باشد، بشود.
2- چنانکه میتواند مقصود، عالمانی باشد که علمشان از طریق وحی و الهام مستقیم یا غیرمستقیم بهدست آمده یاشد، خواه شناخته شده باشند خواه ناشناخته.
3- ممکن است مقصود، جانشینان پیامبر خاتم (ص) باشد.
4- مقصود از لَوْ لا ذَلِكَ لَمْ يُعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ: بنابر نکته اول، میتواند معتبر و غیر معتبر باشد.
بنابر نکته دوم میتواند صدق و کذب باشد.
23- الحديث السادس و هو التاسع و الاربعون و اربع مائة
عَنْ أَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَتْرُكَ الْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ عَادِلٍ
ترجمه: امام صادق علیهالسلام فرمود: خدا برتر و بزرگتر از آن است كه زمین را بدون امام عادل واگذارد.
شرح
1- مقصود وجود امام عادل به هر معنایی که باشد در همه عصرها و مصرها نیست، زیرا در اغلب مناطق زمین در دورههای مختلف رهبران جاهل و ستمکار حاکم بودهاند.
2- مقصود از امام، جانشینان عادل پیامبران هم نیست به همان دلیل که گفته شد.
3- وجود رهبرانی که بهطور نسبی عادل باشند در برخی دورهها و برخی از مناطق جغرافیایی ممکن بلکه حتمی است.
4- حدیث شریف، شاهدی بر عقیده شیعه در باب امامت است.
24- الحديث السابع و هو الخمسون و اربع مائة
عَمَّنْ يَثِقُ بِهِ مِنْ أَصْحَابِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ(ع) أَنَّ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع) قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ لا تُخْلِي أَرْضَكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ
ترجمه: امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: خداوندا تو زمینت را از حجت خود بر خلقت خالى نگذارى.
شرح
اگر حدیث شریف خبری باشد مانند احادیث گذشته است و اگر انشائی و دعا باشد، در صورت اجابت مانند آنهاست و در صورت غیر اجابت، آن دلالت را نیز ندارد.
25- الحديث الثامن و هو الحادى و الخمسون و اربع مائة
عَنْ أَبِيجَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ(ع) إِلا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِهِ
ترجمه: امام باقر علیهالسلام فرمود: بهخدا سوگند از زمانى كه خدا آدم را قبض روح نمود زمینى را بدون امامى كه بهوسیله او به سوى خدا رهبرى شوند وانگذارد و او حجت خداست بر بندگانش و زمینى بدون امامى كه حجت خدا باشد بر بندگانش وجود ندارد.
شرح
1- مقصود از امام اعم از امام معصوم است، یعنی مقصود، حجت است آنهم نه حجت معصوم که پیامبر و جانشین او باشد، به دلایلی که ذیل احادیث پیشین گفته شد.
26- الحديث التاسع و هو الثانى و الخمسون و اربع مائة
قَالَ أَبُوالْحَسَنِ(ع) إِنَّ الْأَرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ وَ أَنَا وَ اللَّهِ ذَلِكَ الْحُجَّةُ
ترجمه: حضرت ابوالحسن امام دهم علیهالسلام فرمود: زمین از حجت خالى نماند، بهخدا آن حجت منم.
شرح
1- إِنَّ الْأَرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ مانند احادیث پیشین است.
2- وَ أَنَا وَ اللَّهِ ذَلِكَ الْحُجَّةُ: اگر مقصود این است که یکی از حجتهای الهی در زمین من هستم، مانند احادیث قبلی است.
ولی اگر مقصود این باشد که حجتی که زمین از آن خالی نیست، کسی چون من است، در این صورت مربوط به عصر نبوت خاتم است و موافق عقیده شیعه.
27- الحديث العاشر و هو الثالث و الخمسون و اربع مائة
عَنْ أَبِيحَمْزَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ
ترجمه: ابوحمزه گوید: به امام صادق علیهالسلام عرض كردم: زمین بدون امام مىماند؟ فرمود: اگر زمین بدون امام باشد فرو رود (و نظمش از هم بپاشد).
شرح
لَسَاخَتْ: حدیث شریف معانی محتمل متعدد دارد:
1- از آنجا که هدف از آفرینش زمین، تحقق غایت آن یعنی امام و حجت معصوم است، اگر در زمین امام معصوم وجود نداشته باشد، زمین ویرانشده است که به غایت خود نرسیده و چنین نتیجهای را ندارد.
2- مقصود از امام، انسانکامل و حیثیت تکوینی اوست که همه عالم طبیعت متقوم و وابسته به اوست. اگر انسان کامل نباشد، زمین باقی نخواهد ماند چون زمین تقوم به او دارد.
3- ممکن است مقصود از امام، حجت الهی باشد و در این صورت، اگر امام نباشد، انسانها از درجه انسانیت ساقط خواهند شد و گویی زمین انسانها را بلعیده است.
28- الحديث الحادى عشر و هو الرابع و الخمسون و اربع مائة
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِيالْحَسَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ قُلْتُ لَهُ أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟ قَالَ: لا. قُلْتُ: فَإِنَّا نُرَوَّى عَنْ أَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع): آنها لا تَبْقَى بِغَيْرِ إِمَامٍ إِلا أَنْ يَسْخَطَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَوْ عَلَى الْعِبَادِ؟ فَقَالَ: لا. لا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ.
ترجمه: محمد بن فضیل گوید: به امام رضا علیهالسلام عرض كردم: زمین بدون امام باقى ماند؟ فرمود: نه، گفتم: براى ما از حضرت صادق (علیهالسلام) راویت شده كه زمین بدون امام باقى نباشد مگر اینكه خداى تعالى بر اهل زمین یا بر بندگان خشم گیرد، فرمود: نه، باقى نماند، در آن صورت فرو رود.
شرح
پرسش راوی این است که زمین بدون امام نمیماند یا میماند ولی سخط خدا بر اهل زمین یا بندگان او نازل میشود؟
پاسخ حضرت این است زمین بدون امام نمیماند. مانند احادیث پیشین است.
29- الحديث الثانى عشر و هو الخامس و الخمسون و اربع مائة
عَنْ أَبِيجَعْفَرٍ(ع) قَالَ لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ
ترجمه: حضرت باقر علیهالسلام فرمود: چنانچه امام از زمین برگرفته شود زمین با اهلش مضطرب گردد همانند دریا.
شرح
1- این حدیث شریف میتواند مانند احادیث قبلی باشد اگر حرف «لو» امتناعیه باشد، یعنی بر فرض که امام در زمین نباشد، ناآرامی آن را فراخواهد گرفت ولی ممتنع است که زمین بدون امام باشد.
2- ولی اگر حرف لو امتناعیه نباشد، زمین بدون امام ممکن خواهد بود و این خلاف احادیث پیشگفته است.
30- الحديث الثالث عشر و هو السادس و الخمسون و اربع مائة
عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) هَلْ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لا قُلْتُ إِنَّا نُرَوَّى آنها لا تَبْقَى إِلا أَنْ يَسْخَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ لا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ
ترجمه: حسن وشاء گوید: از حضرت رضا (علیهالسلام) پرسیدم آیا زمین بدون امام باقى میماند؟ فرمود: نه. گفتم چنین روایت نمودهاند كه باقى نماند در حالیكه خدا بر بندگانش خشم گرفته باشد فرمود: خیر نمینماند در این صورت در هم فرو ریزد.