باب هدایت قرآن به سوی امام

باب هدایت قرآن به سوی امام

بَابُ أَنَّ الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلإِمَامِ

قرآن به سوى امام هدایت مى‌كند (باب بیست و ششم از کتاب حجت که 2 حدیث دارد)

و هو الباب السادس و العشرون من كتاب الحجة و فيه حدیثان

139- الحديث الاول و هو الخامس و الستون و خمس مائة

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضَا(ع) عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ، قَالَ: إِنَّمَا عَنَى بِذَلِكَ الْأَئِمَّةَ(ع)، بِهِمْ عَقَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْمَانَكُمْ.

ترجمه: حسن بن محبوب گوید: از حضرت رضا(علیه‌السلام) درباره سخن خداى عزوجل پرسیدم (آیه 33- سوره 4) «همه را در تركه پدران و مادران خویشان، بستگانى قرار داده‌ایم و كسانى را كه با آن‌ها دست (بیعت یا پیمان) داده‌اید،» (به همه آن‌ها را بدهید) حضرت فرمود: مقصود ائمه علیه‌السلام هستند كه خداى عزوجل پیمان شما را با ایشان بسته است.

شرح: ظاهر آیه شریفه و تفسیر آن، درباره ارث بردن اولاد از پدر و مادر و خویشان و بستگان از یك‌دیگر است كه در آخر آیه شریفه ذكر شد و آن به معنى رابطه همسرى یا ضامن جریرة و یا امامت است كه فقهاء در كتاب ارث تفصیل داده‌اند و ارث بردن امام در صورتى است كه براى میت هیچ‌گونه وارثى نباشد و اما تأویل و باطن آیه شریفه را كه حضرت بیان مى‌فرماید، تطبیق نمودن عقد ایمان است با حق معنوى امامت یعنى نظر به این‌كه بین امام و مأموم رابطه ولایت و دست بیعت و پیمان فرمان‌بردارى هست، خدای تعالى مى‌فرماید: این حق امام را ادا كنید یعنى از او اطاعت و پیروى كنید.

شرح

إِنَّمَا عَنَى بِذَلِكَ: مقصود الذین عقدت ایمانکم است و ذلک بدان برمی‌گردد.

140- الحديث الثانی و هو السادس و الستون و خمس مائة

عَنِ الْعَلاءِ بْنِ سَيَابَةَ عَنْ أَبِي‌عَبْدِاللَّهِ(ع) فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ قَالَ يَهْدِي إِلَى الْإِمَامِ

ترجمه: امام صادق علیه‌السلام درباره سخن خدای متعال (9 سوره 17) «همانا این قرآن بدان‌چه استوارتر است، راهنمائى كند» فرمود: به سوى امام راهنمائى مى‌كند. (مانند آیاتى كه در ابواب گذشته و آینده به وجود امام علیه‌السلام تأویل شده است و نیز از نظر آیات مشكل و متشابه قرآن كه وجود مفسر و شارح بصیرى را طلب مى‌كند و آن غیر از امام نتواند بود).

ترجمه بسنده است.