باب بیان صحیفه و جفر و جامعه مصحف فاطمه علیهاالسلام
بَابٌ فِيهِ ذِكْرُ الصَّحِيفَةِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَةِ وَ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ(ع)
باب بیان صحیفه و جفر و جامعه مصحف فاطمه علیهاالسلام
و هو الباب الاربعون من كتاب الحجة و فيه ثمانیة احادیث
204- الحديث الاول و هو الواحد و الثلاثون و ستة مائة
أَبِيبَصِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَسْأَلُكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ هَاهُنَا أَحَدٌ يَسْمَعُ كَلامِي، قَالَ: فَرَفَعَ أَبوعَبْدِاللَّهِ(ع) سِتْراً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ بَيْتٍ آخَرَ فَاطَّلَعَ فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: يَا أَبَامُحَمَّدٍ سَلْ عَمَّا بَدَا لَكَ! قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنَّ شِيعَتَكَ يَتَحَدَّثُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَلَّمَ عَلِيّاً(ع) بَاباً يُفْتَحُ لَهُ مِنْهُ أَلْفُ بَابٍ. قَالَ: فَقَالَ: يَا أَبَامُحَمَّدٍ عَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلِيّاً(ع) أَلْفَ بَابٍ، يُفْتَحُ مِنْ كُلِّ بَابٍ أَلْفُ بَابٍ. قَالَ: قُلْتُ: هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ. قَالَ: فَنَكَتَ سَاعَةً فِي الْأَرْضِ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاكَ. قَالَ: ثُمَّ قَالَ: يَا ابامحمد وَإِنَّ عِنْدَنَا الْجَامِعَةَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَامِعَةُ. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْجَامِعَةُ؟قَالَ: صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ إِمْلائِهِ مِنْ فَلْقِ فِيهِ وَ خَطِّ عَلِيٍّ بِيَمِينِهِ فِيهَا كُلُّ حَلالٍ وَ حَرَامٍ وَ كُلُّ شَئ يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ حَتَّى الْأَرْشُ فِي الْخَدْشِ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَيَّ فَقَالَ: تَأْذَنُ لِي يَا ابامحمد قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّمَا أَنَا لَكَ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ قَالَ: فَغَمَزَنِي بِيَدِهِ وَ قَالَ: حَتَّى أَرْشُ هَذَا، كَأَنَّهُ مُغْضَبٌ قَالَ: قُلْتُ: هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ قَالَ: إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ. ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ: وَ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَفْرَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَفْرُ. قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا الجَفْرُ؟ قَالَ: وِعَاءٌ مِنْ أَدَمٍ فِيهِ عِلْمُ النَّبِيِّينَ وَ الْوَصِيِّينَ وَ عِلْمُ الْعُلَمَاءِ الَّذِينَ مَضَوْا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ. قَالَ: قُلْتُ: إِنَّ هَذَا هُوَ الْعِلْمُ. قَالَ: إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ. ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ: وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَةَ(ع) وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ(ع). قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ(ع)؟ قَالَ: مُصْحَفٌ فِيهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلاثَ مَرَّاتٍ، وَ اللَّهِ مَا فِيهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ. قَالَ: قُلْتُ: هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ. قَالَ: إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاكَ. ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ: إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْعِلْمُ. قَالَ: إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَيُّ شَئ الْعِلْمُ؟ قَالَ: مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِ الْأَمْرِ وَ الشَّيْءُ بَعْدَ الشَّيْءِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
ترجمه: ابوبصیر گوید: خدمت امام صادق علیهالسلام رسیدم و عرض كردم: قربانت گردم، از شما پرسشى دارم، آیا در اینجا كسى (نامحرم) هست كه سخن مرا بشنود؟ امام صادق علیهالسلام پردهاى را كه در میان آنجا و اطاق دیگر بود، بالا زد و آنجا سر كشید، سپس فرمود: اى ابامحمد هر چه خواهى بپرس، عرض كردم: قربانت گردم. شیعیان حدیث مىكنند كه پیامبر (ص) به على(ع) بابى از علم آموخت كه از آن هزار باب علم گشوده شد، فرمود: اى محمد! پیامبر صلىاللهعلیهوآله به على هزار باب از علم آموخت كه از هر باب آن هزار باب گشوده مىشد. عرض كردم: بهخدا كه علم كامل و حقیقى این است. امام علیهالسلام ساعتى (براى اظهار تفكر) به زمین اشاره كرد و سپس فرمود: آن علم است ولى علم كامل نیست.
سپس فرمود؛ اى ابامحمد همانا جامعه نزد ماست، اما مردم چه میدانند جامعه چیست؟ عرض كردم: قربانت گردم جامعه چیست؟ فرمود: طوماریست به طول هفتاد ذراع پیامبر صلىاللهعلیهوآله به املاء زبانى آن حضرت و دستخط على، تمام حلال و حرام و همه احتیاجات دینى مردم، حتى جریمه خراش در آن موجود است، سپس با دست به بدن من زد و فرمود: به من اجازه میدهى اى ابامحمد؟ عرض كردم من از آن شمایم هر چه خواهى بنما آنگاه با دست مبارك مرا نشگون گرفت و فرمود: حتى جریمه این نشگون در جامعه هست و حضرت خشمگین بهنظر مىرسید (مانند حالتى كه طبعاً براى نشگون گیرنده پیدا مىشود) من عرض كردم بهخدا كه علم كامل این است، فرمود: این علم است ولى باز هم كامل نیست، آنگاه ساعتى سكوت نمود.
سپس فرمود: همانا جفر نزد ماست، مردم چه میدانند جفر چیست؟ عرض كردم: جفر چیست فرمود: مخزنى است از چرم كه علم انبیاء و اوصیاء و علم دانشمندان گذشته بنى اسرائیل در آن است عرض كردم همانا علم كامل این است، فرمود: این علم است ولى علم كامل نیست، باز ساعتى سكوت كرد. سپس فرمود: همانا مصحف فاطمه علیهاالسلام نزد ماست، مردم چه مىدانند مصحف فاطمه چیست! عرض كردم مصحف فاطمه علیهاالسلام چیست؟ فرمود مصحفى است سه برابر قرآنی كه در دست شماست بهخدا حتى یك حرف قرآن هم در آن نیست (یعنى مطالبى كه شما از ظاهر قرآن و تفسیر آن مىفهمید، در مصحف فاطمه نیست ولى از نظر تأویل و معناى باطنى قرآن كه ما آن را مىفهمیم مصحف تفصیل قرآن است. مرآت) عرض كردم: بهخدا علم كامل این است. فرمود: این هم علم است ولى علم كامل نیست. آنگاه ساعتى سكونت نمود.
سپس فرمود: علم گذشته و آینده تا روز قیامت نزد ماست عرض كردم: بهخدا علم كامل همین است، فرمود: این هم علم است ولى علم كامل نیست عرض كردم: قربانت گردم. پس علم كامل چیست؟ فرمود علمى است كه در هر شب و هر روز درباره موضوعى پس از موضوع دیگر و چیزى پس از چیز دیگر تا روز قیامت پدید آید. (به حدیث 595 رجوع شود).
شرح
فَغَمَزَنِي بِيَدِهِ: با دست فشرد
مراتب علم خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به تعداد مراتب وجود علمی و عینی است چنانکه اقتضاء وجود انسان کامل و وجود منبسط در سیر نزول و صعود همین است.
آنچه در این حدیث شریف آمده است، بیان برخی از مراتب علمی آن خاندان مطهر است که عبارت است از: 1- تعلم مستقیم و غیر مستقیم از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم. 2- جامعه 3- جفر 4- مصحف حضرت فاطمه صلواتاللهوسلامهعلیها 5- علم ماکان و ما هو کائن تا روز قیامت 6- علم به تفاصیل وجود تا روز قیامت
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَلَّمَ عَلِيّاً(ع) بَاباً يُفْتَحُ لَهُ مِنْهُ أَلْفُ بَابٍ. قَالَ: فَقَالَ: يَا أَبَامُحَمَّدٍ عَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلِيّاً(ع) أَلْفَ بَابٍ، يُفْتَحُ مِنْ كُلِّ بَابٍ أَلْفُ بَابٍ.
راوی پرسید که شیعیان نقل میکنند که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بابی از علم را به حضرت علی علیهالسلام تعلیم داد که از آن باب، هزار باب دیگر گشوده شد. امام علیهالسلام در پاسخ فرمود: پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نه یک باب بلکه هزار باب به آن حضرت تعلیم داد که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده شد.
اگرچه ظاهر این کلام نورانی این است که ابوابی که حضرت ختمی مرتبت صلیاللهعلیهوآلهوسلم به حضرت خاتم اولیاء تعلیم داد، یک میلیون باب است ولی چنین اعدادی در چنین روایاتی، به معنی کثرت غیرقابل شمارش است و نتیجه آن این است که علم امیرالمومنین صلواتاللهسلامهعلیه و فرزندان و ذریه معصوم آن حضرت نه تنها بالاتر از عدد است بلکه نامتناهی است.
هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ
راوی پس از شنیدن هر نوع یا مرتبهای از علم اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با تعجب میگوید: حقیقتا این علم است به این معنی که اگر این علم است سایر علوم دیگر علماء علم بهحساب نمیآید.
قَالَ: فَنَكَتَ سَاعَةً فِي الْأَرْضِ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاكَ
حضرت هر بار در پاسخ به شگفتی راوی از چنین علمی، میفرماید: آری این علم است ولی علم نیست، یعنی حقیقتا علم است ولی نسبت به مرتبه بعدی علم آن حضرات، علم بهحساب نمیآید و مرتبه کامل علم نیست. آن علمی که از هزار بابی از علم که از هر کدام هزار باب گشوده میشود، بیشتر و گستردهتر است، چیست؟
ثُمَّ قَالَ: يَا ابامحمد وَإِنَّ عِنْدَنَا الْجَامِعَةَ
حضرت فرمود: علم جامعه که طوماری است بهطول هفتاد ذراع پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم که آن حضرت املاء فرمود و حضرت علی علیهالسلام نوشت. در این طومار علم به حلال، حرام و همه حدود شرعی و همه آنچه که مورد نیاز مردم است حتی حکم فشردن دست دیگری ثبت شده است.
علم بالاتر و گستردهتر از جامعه، جفر است. جفر ظرفی از پوست است که علم همه انبیاء، اوصیاء و علمای پیشین از بنی اسرائیل در آن وجود دارد. قطعا مقصود از علوم پیامبران بنیاسرائبل، کتابهای آنها یا دستکم ظاهر کتابهای آنها نیست، زیرا علم به ظواهر چیزی نیست که از مختصات امام معصوم باشد و بسیاری از عالمان نه تنها از چنین علمی برخوردارند بلکه از بیش از آن نیز برخوردارند.
وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَةَ(ع) وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ(ع). قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ(ع)؟ قَالَ: مُصْحَفٌ فِيهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلاثَ مَرَّاتٍ، وَ اللَّهِ مَا فِيهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ.
علم بالاتر و گستردهتر از جفر، مصحف حضرت فاطمه صلواتاللهوسلامهعلیها است. این مصحف شریف سه برابر قرآن است ولی در عین حال هیچ نکتهای که در قرآن آمده است در این مصحف نیامده است.
إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ
بالاتر و گستردهتر از مصحف حضرت فاطمه صلواتاللهوسلامهعلیها علم گذشته و آینده تا روز قیامت است.
قَالَ: مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِ الْأَمْرِ وَ الشَّيْءُ بَعْدَ الشَّيْءِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
و بالاتر و گستردهتر از آن، حوادث و رخدادهای عوالم هستی بهگونه تفصیلی یا پس از ایجاد تا روز قیامت است.
شکی نیست که هیچیک از مراتب یادشده علم، به معنای عرفی نیست. مثلا طوماری به اندازه هفتاد ذراع نه عین و اثری از آن بوده و هست نه کسی دیده و نه کسی از آن چیزی نقل کرده است.
علاوه بر اینکه برای اندازهگیری یا از معیارهای متعارف استفاده میشود یا از ابزاری که دستکم با ابزارهای دیگر تفاوت داشته باشد و این تفاوت برای جمعی شناخته شده باشد در حالی که ذراع پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم متفاوت با سایر ذراعها نیست و اگر هم هست تفاوت قابل توجهی ندارد.
علاوه بر اینکه هفتاد ذراع به هر ذراعی که باشد، اندازه محدودی است که با توجه به عرض کاغذهای آن عصر و نیز درشتی حروف و کلمات مکتوب در آن عصر که نمونههایی از آن هنوز وجود دارد، چیزی بیشتر از یک سوره قرآن نمیشود چه رسد به اینکه بیشتر و گستردهتر باشد از علمی که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به حضرت علی علیهالسلام تعلیم داده است که هزار باب از علم بود که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده میشد.
وقتی علم ویژهای که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به امیرالمومنین صلواتاللهوسلامهعلیه تعلیم داده است و هزار هزار باب از علم است نسبت به جامعه، علم حساب نمیشود، پس جامعه باید هزار هزار برابر آن علم باشد که قطعا در یک طومار هفتاد ذراعی مادّی و متعارف نمیگنجد. همینگونه است مراتب دیگر علوم یادشده اعم از جفر، مصحف، علم ماکان و علم به تفاصیل رخدادهای عالم هستی از ازل تا ابد.
علاوه بر اینکه، مصحف حضرت فاطمه صلواتاللهوسلامهعلیها از علوم مختص به آن حضرت است که در عالم طبیعت و پیش و پس از آن بالتبع در اختیار امامان معصوم علیهمالسلام قرار گرفته است، قطعا با توجه به جایگاه خاص آن حضرت در مراتب پیش از وجود تفصیلی عینی که نسبت به همه عوالم هستی جایگاه فاعلیت و غاییت دارد، نمیتواند مجموعهای از اطلاعاتی باشد که در کتابی یا طوماری بگنجد.
علوم یادشده از سنخ علوم باطنی است که عالمان به آن میتوانند از آن، علوم ظاهری را دریابند چنانکه قرآن کریم همینگونه است. تعلیم مستقیم و غیر مستقیم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم، جامعه، جفر، مصحف حضرت فاطمه صلواتاللهوسلامهعلیها، علم ماکان و ما هو کائن تا روز قیامت و علم به تفاصیل وجود تا روز قیامت از مراتب علم فعلی خدای متعال است که برخی از بهترین خلق خدا که مخلَصین بالاصاله هستند، بدان مفتخر شدهاند.
205- الحديث الثانی و هو الثانی و الثلاثون و ستة مائة
عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ: تَظْهَرُ الزَّنَادِقَةُ فِي سَنَةِ ثَمَانٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَةٍ، وَ ذَلِكَ أَنِّي نَظَرْتُ فِي مُصْحَفِ فَاطِمَةَ(ع). قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ؟ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمَّا قَبَضَ نَبِيَّهُ(ص) دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ(ع) مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لايَعْلَمُهُ إِلا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، فَأَرْسَلَ اللَّهُ إِلَيْهَا مَلَكاً يُسَلِّي غَمَّهَا وَ يُحَدِّثُهَا، فَشَكَتْ ذَلِكَ إِلَى أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ(ع) فَقَالَ: إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِكِ وَ سَمِعْتِ الصَّوْتَ قُولِي لِي، فَأَعْلَمَتْهُ بِذَلِكَ، فَجَعَلَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(ع) يَكْتُبُ كُلَّ مَا سَمِعَ، حَتَّى أَثْبَتَ مِنْ ذَلِكَ مُصْحَفاً. قَالَ: ثُمَّ قَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ مِنَ الْحَلالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَكِنْ فِيهِ عِلْمُ مَا يَكُونُ.
ترجمه: حماد بن عیسى گوید: شنیدم از امام صادق علیهالسلام كه فرمود: زنادقه در سال صد و بیست هشت ظهور كنند من این مطلب را در مصحف فاطمه علیهاالسلام دیدم، عرض كردم: مصحف فاطمه علیهالسلام چیست؟ فرمود: چون خدای متعال پیامبرش صلىاللهعلیهوآله را قبض روح فرمود، فاطمه علیهالسلام را از وفات آن حضرت اندوهى گرفت كه جز خداى عزوجل مقدارش را نداند، بدانجهت خدا فرشتهاى برایش فرستاد كه او را دلدارى دهد و با او سخن گوید، فاطمه از این داستان به امیرالمؤمنین علیهالسلام شكایت كرد (یعنى گزارش داد و یا شكایتش از نظر ننوشتن سخنان فرشته بود) على علیهالسلام فرمود: چون آمدن فرشته را احساس كردى و صدایش را شنیدى، به من بگو، پس فاطمه به امیرالمؤمنین علیهالسلام خبر داد و آن حضرت هر چه مىشنید مىنوشت، تا آنكه از آن سخنان مصحفى ساخت، اما در آن مصحف چیزى از حلال و حرام نیست، بلكه در آن علم به پیش آمدهاى آینده است.
توضیح علامه مجلسى (ره) گوید: من فكر مىكنم كه مقصود از زنادقه امثال ابن ابىالعوجاء و ابن مقفع باشند كه با امام صادق علیهالسلام مجادله و مناظره مىكردند و سال 128 هجرى، بیست سال قبل از وفات امام صادق علیهالسلام است كه زمان طغیان و بسیارى از این طایفه بود و یا آن كه مراد از زنادقه، خلفاى بنى عباسند كه كتب زنادقه را در آن سال ترویج دادند.
شرح
لَكِنْ فِيهِ عِلْمُ مَا يَكُونُ
علم حلال و حرام و آموزههای مربوط به اداره دنیا از علوم ظاهری است که در وحی نبوی و تفسیر ولوی آمده است و در مصحف آن حضرت چیزی از آن نیامده است آنهم بدین جهت که حیثیت و شأن و جایگاه حضرت فاطمه صلواتاللهوسلامهعلیها تفسیر یا تعلیم علوم ظاهری نیست نه در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و نه در زمان امیرالمومنین صلواتاللهوسلامهعلیه. آنچه در مصحف آن حضرت آمده است و مقتضای وجه باطنی آن حضرت است، علوم باطنی است.
206- الحديث الثالث و هو الثالث و الثلاثون و ستة مائة
عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِيالْعَلاءِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ: إِنَّ عِنْدِي الْجَفْرَ الْأَبْيَضَ. قَالَ: قُلْتُ: فَأَيُّ شَئ فِيهِ؟ قَالَ: زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِيلُ عِيسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ(ع) وَ الْحَلالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ، مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِيهِ قُرْآناً، وَ فِيهِ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْنَا وَ لا نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ حَتَّى فِيهِ الْجَلْدَةُ وَ نِصْفُ الْجَلْدَةِ وَ رُبُعُ الْجَلْدَةِ وَ أَرْشُ الْخَدْشِ. وَ عِنْدِي الْجَفْرَ الْأَحْمَرَ، قَالَ: قُلْتُ: وَ أَيُّ شَئ فِي الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ؟ قَالَ: السِّلاحُ وَ ذَلِكَ إِنَّمَا يُفْتَحُ لِلدَّمِ يَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّيْفِ لِلْقَتْلِ. فَقَالَ لَهُ عَبْدُاللَّهِ بْنُ أَبِييَعْفُورٍ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ أَ يَعْرِفُ هَذَا بَنُو الْحَسَنِ؟ فَقَالَ: إِي وَ اللَّهِ كَمَا يَعْرِفُونَ اللَّيْلَ أَنَّهُ لَيْلٌ وَ النَّهَارَ أَنَّهُ نَهَارٌ وَ لَكِنَّهُمْ يَحْمِلُهُمُ الْحَسَدُ وَ طَلَبُ الدُّنْيَا عَلَى الْجُحُودِ وَ الْإِنْكَارِ وَ لَوْ طَلَبُوا الْحَقَّ بِالْحَقِّ لَكَانَ خَيْراً لَهُمْ.
ترجمه: حسین بن ابىالعلا گوید شنیدم امام صادق علیهالسلام میفرمود: همانا جفر سفید، نزد من است، عرض كردم: در آن چیست؟ فرمود: زبور داود و تورات موسى و انجیل عیسى و صحف ابراهیم و حلال و حرام و صحف فاطمه و معتقد نیستم كه در مصحف چیزى از قرآن باشد: در آن است آنچه مردم به ما احتیاج دارند و ما به كسى احتیاج نداریم حتى مجازات یك تازیانه و نصف تازیانه و14 تازیانه و جریمه خراش در آن هست و جفر سرخ هم نزد من است، عرض كردم: در جفر سرخ چیست؟ فرمود: اسلحه است و آن تنها براى خونخواهى گشوده میشود و صاحب شمشیر (امام قائم علیهالسلام) آن را براى كشتن باز میكند.
ابن ابىیعفور به حضرتش عرض كرد: اصلحك الله. پسران حسن او را میشناسند؟ فرمود: آرى بهخدا میشناسند، چنانكه روز و شب را میشناسند و تشخیص میدهند كه این روز است و این شب ولى حسد و دنیاطلبى ایشان را بر سرپیچى و انكار وامیدارد و اگر ایشان حق را از راه حق جویند، بر ایشان بهتر است (اكنون كه براى خونخواهى سیدالشهداء و رفع منكرات با بنىعباس مىجنگند، هدفشان حق است و مقدس ولى چون این مبارزه به اذن امام علیهالسلام نیست، براى ایشان خیرى ندارد و حقى را از راه باطل به دست مىآورند و گناه انكار و سرپیچى از ما بر گردنشان مىماند).
شرح
إِنَّ عِنْدِي الْجَفْرَ الْأَبْيَضَ. قَالَ: قُلْتُ: فَأَيُّ شَئ فِيهِ؟ قَالَ: زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِيلُ عِيسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ(ع) وَ الْحَلالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ، مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِيهِ قُرْآناً.
در این حدیث شریف، جفر بر دو نوع تقسیم شده است: جفر سفید و جفر سرخ.
مقصود از جفر سفید همان علوم انبیاء و علماء پیشین از بنیاسرائیل است که در حدیث اول از همین باب مطرح شد.
آنچه در این حدیث افزوده شده است این است که علم حلال و حرام که همان جامعه است و مصحف حضرت فاطمه صلواتاللهوسلامهعلیها نیز در جفر موجود است.
از این نکته میتوان دریافت که علوم یادشده دارای مراتب طولی است، بدینگونه که تعلیم مستقیم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بخشی از جامعه است و جامعه، بخشی از جفر و همینطور تا اعلی درجه علم.
چنانکه گفته شد، مقصود از کتابهای پیامبران پیشین و نیز حلال و حرام، ظواهر آنها نیست.
وَ فِيهِ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْنَا وَ لا نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ حَتَّى فِيهِ الْجَلْدَةُ وَ نِصْفُ الْجَلْدَةِ وَ رُبُعُ الْجَلْدَةِ وَ أَرْشُ الْخَدْشِ.
در جفر سفید همه علومی که اهل بیت علیهمالسلام بدان نیاز دارند، وجود دارد. اگر چه تکراری است ولی باید متذکر شد که مقصود ظواهر احکام نیست، زیرا دسترسی به ظواهر از طریق عمومات و کلیات و اصول هم ممکن است حتی برای مجتهد چه رسد به امام معصوم علیهالسلام.
وَ لا نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ
عبارت ناظر به سلب مطلق است، یعنی با وجود جفر سفید، امام علیهالسلام به احدی نیازمند نیست نه به انبیاء نه اولیاء نه غیر آنها.
با توجه به نفی هرگونه نیازمندی به علوم خلق با وجود جفر سفیذ معلوم میشود این کتاب از سنخ کتابهای متعارف نیست بلکه اشاره به منبع علوم حقیقی و مطلق دارد.
وَ عِنْدِي الْجَفْرَ الْأَحْمَرَ، قَالَ: قُلْتُ: وَ أَيُّ شَئ فِي الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ؟ قَالَ: السِّلاحُ وَ ذَلِكَ إِنَّمَا يُفْتَحُ لِلدَّمِ يَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّيْفِ لِلْقَتْلِ.
مقصود از جفر سرخ در این حدیث شریف، سلاح دانسته شده است و هر دو نزد اهل بیت معصوم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم موجود است.
بنوحسن از وجود جفر سفید و سرخ نزد امامان معصوم علیهالسلام آگاه هستند ولی به خاطر حسادت با آنها مخالفت میکنند و دعاوی ناحق اظهار میکنند.
جفر سرخ نیز اشاره به منبع قدرت مطلق ولی کامل دارد نه شمشیر و مانند ان و شمشیر برای چنین قدرتی نماد بهحساب میآید.
207- الحديث الرابع و هو الرابع و الثلاثون و ستة مائة
عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: قَالَ أَبوعَبْدِاللَّهِ(ع): إِنَّ فِي الْجَفْرِ الَّذِي يَذْكُرُونَهُ لَمَا يَسُوؤُهُمْ، لِأَنَّهُمْ لايَقُولُونَ الْحَقَّ وَ الْحَقُّ فِيهِ فَلْيُخْرِجُوا قَضَايَا عَلِيٍّ وَ فَرَائِضَهُ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ، وَ سَلُوهُمْ عَنِ الْخَالاتِ وَ الْعَمَّاتِ، وَ لْيُخْرِجُوا مُصْحَفَ فَاطِمَةَ(ع)، فَإِنَّ فِيهِ وَصِيَّةَ فَاطِمَةَ(ع) وَ مَعَهُ سِلاحُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)، إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ.
ترجمه: امام صادق علیهالسلام فرمود: همانا در جفرى كه (پیشوایان زیدیه) یاد میكنند (و مدعى هستند كه نزد آنهاست) چیزهائى است كه ایشان را ناپسند آید، زیرا آنها به حق قائل نیستند، در صورتی كه حق در آن جفر است (در آن نوشته است كه از ایشان كسى به امامت نمىرسد و اجازه خروج و جنگیدن ندارد) و باز اگر راست مىگویند، قضاوتهاى على علیهالسلام و احكام میراثى را كه فرموده است (و در جفر نوشته است) بیرون آورند، درباره میراث خالهها و عمهها از ایشان بپرسید (اگر توانستند جواب گویند و باز اگر راست مىگویند) مصحف فاطمه علیهاالسلام ایشان را تكذیب میكند و سلاح پبغمبر صلىاللهعلیهوآله نیز همراه آن است، بیرون آوردند (وصیت فاطمه علیهاالسلام ایشان را تكذیب میكند و سلاح پیامبر صلىاللهعلیهوآله نزد ماست نه نزد ایشان). خداى عزوجل میفرماید(3سوره 46) «اگر راست میگوئید، كتابى پیش از این قرآن یا اثرى از علم براى من بیاورید».
توضیح: آیه شریفه در سیاق احتجاج بر كفار است و در قرآن كلمه «ایتونى است» كه امام علیهالسلام نقل به معنى نموده و «فأتوا» فرموده است، خدای متعال میفرماید: «كافران از آنچه بیمشان دادهاند روى گردانند، بگو اگر راست گوئید، آنچه را جز خدا مىخوانید، از زمین چه آفریدهاند یا مگر در آفرینش آسمانها شركت داشتهاند، اگر راست گوئید، از كتابهاى آسمانى پیش از قرآن یكى را بیاورید یا اثرى از علم (كه حجت باشد) بیاورید.
استشهاد امام علیهالسلام به آیه شریفه از این نظر است كه پیشوایان طایفه زیدیه براى اثبات ادعاى خود یا باید دلیلى از كتاب آسمانى بیاورند و یا اثرى از علم مانند گفتار انبیا و اوصیا و یا برهانى عقلى بیاورند و ایشان هیچیك را ندارند.
شرح
إِنَّ فِي الْجَفْرِ الَّذِي يَذْكُرُونَهُ لَمَا يَسُوؤُهُمْ، لِأَنَّهُمْ لايَقُولُونَ الْحَقَّ وَ الْحَقُّ فِيهِ فَلْيُخْرِجُوا قَضَايَا عَلِيٍّ وَ فَرَائِضَهُ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ
در همه مراتب علم فعلی، همه حقایق موجودات، اوصاف، احوال، افعال، آثار و نتایچ آنها در عوالم مربوط به سیر بازگشت به خدای متعال بهگونهای اجمالی یا تفصیلی و مراتب اجمال و تفصیل نهفته است. برخی از این مراتب در صورت ظهور برای همگان عیان و آشکال است برخی دیگر برای همه آشکار نیست بلکه برای کسانی آشکار است که خود و سرنوشت خودساخته خود را در آن مییابند. در واقع برخی از افراد وقتی به برخی از مراتب علم فعلی مراجعه میکنند با توجه به اینکه بر آنچه خود داشته و انجام دادهاند احاطه دارند و بر اوصاف و افعال خود بصیرند، آن مرتبه از علم را بهوضوح مییابند.
در این صورت یا بدین سبب که دیدن این مرتبه از علم مانند جفر برایشان ناخوشایند است که همه احوال و آثار و افعال خود را میبینند و قصور و تقصیر خود را مشاهده میکنند و در نتیجه نتایج افکار و اعمال اختیاری خود را ناپسند مییابند و یا بدین سبب که میدانند یا گمان میکنند این مرتبه از علم برای همگان آشکار است و همگان بر اوصاف و اعمال آنها آگاه میشوند و درنتیجه یا از پستی آنها و دوریشان از رحمت خدا آگاه میشوند و یا مانع ادامه راه و کارشان میشوند و آنها از وصول بیشتر به متاع دنیا فرومیمانند و هر دو سبب ناخوشایندی آنها میشود.
مخالفان اهل بیت علیهمالسلام با آمیختن حق و باطل سبب شدند که مسلمانان یا بسیاری از آنها از درک و فهم حقیقت فرومانند و نتوانند حقانیت آن خاندان مطهر را دریابند. اگر برخی از مراتب یادشده علم فعلی عیان و آشکار شود، کسی را یارای درآمیحتن حق و باطل نخواهد بود و آنان که از فهم حق و باطل ناتوان بودند و به همین سبب پیروی دشمنان اهل بیت علیهمالسلام را پیشه کرده بودند، حق را خواهند یافت و پیروی باطل رها خواهند کرد و در نتیچه پرچمداران باطل از دستیابی به متاع اندک دنیا بازخواهند ماند و ذلت و خواری آنها در دنیا و آخرت بر همگان آشکار خواهد شد.
وَ سَلُوهُمْ عَنِ الْخَالاتِ وَ الْعَمَّاتِ
اشاره به جامعیت علم جفر و نیز صحیفه حضرت فاطمه صلواتاللهوسلامهعلیها و سایر مراتب علم فعلی دارد.
وَ لْيُخْرِجُوا مُصْحَفَ فَاطِمَةَ(ع)، فَإِنَّ فِيهِ وَصِيَّةَ فَاطِمَةَ(ع)
جایگاه حضرت فاطمه صلواتاللهوسلامهعلیها نزد خدای متعال و حضرت خاتم انبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای همه مسلمانان آشکار است و برابری رضای آن حضرت با رضای خدای متعال و رضای حضرت ختمی مرتبت بر کسی پوشیده نبوده و نیست، از اینرو، گفتهها، نوشتهها و امالی آن حضرت که یکی از مصادیق آن وصیت آن حضرت است، برای همه مومنان اهمیت ویژه دارد. ازاینرو اگر مصحف یا وصیت آن حضرت بر مومنان آشکار شود، زمینه دوام باطل از بین خواهد رفت و از بین رفتنی بودن اهل باطل بر آنها و دیگران آشکار خواهد شد.
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ.
اشاره به یکی از مصادیق آیه کریمه دارد و اینکه مصحف آن حضرت یکی از مصادیق علمی است که اگر عیان شود، پرده از باطل برداشته خواهد شد.
وَ مَعَهُ سِلاحُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)
اشاره به همراهی مصحف و سلاح حضرت خاتم پیامبران صلیاللهعلیهوآلهوسلم دارد.
208- الحديث الخامس و هو الخامس و الثلاثون و ستة مائة
عَنْ أَبِيعُبَيْدَةَ قَالَ: سَأَلَ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ الْجَفْرِ فَقَالَ: هُوَ جِلْدُ ثَوْرٍ مَمْلُوءٌ عِلْماً. قَالَ لَهُ: فَالْجَامِعَةُ؟ قَالَ تِلْكَ صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِي عَرْضِ الْأَدِيمِ مِثْلُ فَخِذِ الْفَالِجِ، فِيهَا كُلُّ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ؛ وَ لَيْسَ مِنْ قَضِيَّةٍ إِلا وَ هِيَ فِيهَا حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ. قَالَ: فَمُصْحَفُ فَاطِمَةَ(ع)؟ قَالَ: فَسَكَتَ طَوِيلًا، ثُمَّ قَالَ: إِنَّكُمْ لَتَبْحَثُونَ عَمَّا تُرِيدُونَ وَ عَمَّا لا تُرِيدُونَ. إِنَّ فَاطِمَةَ مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً، وَ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِيدٌ عَلَى أَبِيهَا، وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ(ع) يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفْسَهَا وَ يُخْبِرُهَا عَنْ أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ، وَ يُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ(ع) يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ(ع).
ترجمه :ابوعبیده گوید: یكى از شیعیان از حضرت صادق علیهالسلام درباره جفر پرسید، حضرت فرمود: جفر پوست گاویست پر از علم، عرض كرد: جامعه چیست؟ فرمود: طوماریست به طول هفتاد ذراع و عرض یك پوست مانند پوست ران شتر فربه كه تمام احتیاجات مردم در آن نوشته است، (یعنى نوشتهها در آن است نه آنكه روى خود آن پوست نوشته باشد. مرآت) همه قضایا حتى جریمه خراش در آنجا هست، عرض كرد:
مصحف فاطمه چیست؟ حضرت مدتى سكوت كرد و سپس فرمود: شما از آنچه میخواهید و نمیخواهید بحث میكنید (یعنى بعضى از پرسشهایت به قصد فهمیدن نیست یا به دردت نمیخورد) همانا فاطمه بعد از پیامبر صلىاللهعلیهوآله هفتاد و پنج روز در دنیا بود و از فراق پدر اندوه بسیارى داشت و جبرئیل علیهالسلام میآمد و او را در مرگ پدر تسلیت میداد و خوشدل میساخت و از احوال و مقام پدرش خبر میداد و سرگذشت اولادش را پس از او برایش میگفت و على علیهالسلام اینها را مىنوشت و آن نوشتهها مصحف فاطمه علیهاالسلام است.
شرح
چنانکه پیشتر گفته شد این مصحف شریف یکی از مراتب علم فعلی اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است مانند جفر، جامعه و مانند آن.
تبیین آن در قالبهای زبانی مانند پوست یا طومار و مانند آن تنها برای فهمپذیری آن برای مخاطف عام است نه بیان حقیقت آن، زیرا علم آن خاندان مطهر به کتاب که قابل مقایسه با علم انبیاء و اوصیاء نیست، توصیف آنها به داشتن طوماری هفتاد ذراعی بیانگر کمال شایسته آنها نیست. شاید داشتن یک کتاب یا چند برگ از یک کتاب برای افراد عادی کمال باشد و آثار بسیار دنیوی و اخروی برایشان داشته باشد اما برای کسانی که معدن علم خدای متعال، خزانه و خزانهدار علم مطلق هستند، داشتن یا نداشتن کتاب یا طوماری عرفی برایشان کمال به حساب نمیآید. بهویژه آنکه یک پوست گاو با ابزارهای نوشتن آن عصر، چندان بزرگ هم بهحساب نمیآید.
اخبار حضرت جبرئیل علیهالسلام و املاء حضرت فاطمه سلاماللهعلیها و کتابت حضرت علی علیهالسلام نیز هم اشاره به یکی از مراتب کشف علم آن حضرت دارد و هم برای تفهیم به مخاطب متعارف است نه بیان تمام حقیقت.
209- الحديث السادس و هو السادس و الثلاثون و ستة مائة
عَنْ بَكْرِ بْنِ كَرِبٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ: إِنَّ عِنْدَنَا مَا لانَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَى النَّاسِ وَ إِنَّ النَّاسَ لَيَحْتَاجُونَ إِلَيْنَا، وَ إِنَّ عِنْدَنَا كِتَاباً إِمْلاءُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ خَطُّ عَلِيٍّ(ع)، صَحِيفَةً فِيهَا كُلُّ حَلالٍ وَ حَرَامٍ، وَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَّا بِالْأَمْرِ فَنَعْرِفُ إِذَا أَخَذْتُمْ بِهِ وَ نَعْرِفُ إِذَا تَرَكْتُمُوهُ
ترجمه: امام صادق علیهالسلام مىفرمود: همانا نزد ما نوشتجاتى است كه با وجود آنها نیازى به مردم نداریم (كه از آنها چیزى بپرسیم) ولى مردم به ما احتیاج دارند، نزد ما كتابیست با املاء پیامبر صلىاللهعلیهوآله و خط على علیهالسلام، دفتریست كه هر حلال و حرامى در آن است، شما درباره كارى نزد ما میآیید (و كسب تكلیف میكنید) سپس ما میفهمیم كه شما به آن عمل میكنید یا عمل نمىكنید.
شرح
إِنَّ عِنْدَنَا مَا لانَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَى النَّاسِ وَ إِنَّ النَّاسَ لَيَحْتَاجُونَ إِلَيْنَا
مقصود از نیازمندی مردم به اهل بیت علیهمالسلام و بینیازی اهل بیت علیهمالسلام از آنها، نیازمندی و بینیازی در همه کمالات وجود است. همانگونه که علم خدای متعال نزد آن خاندان مطهر است، قدرت و حیات و دیگر کمالات وجود حق تعالی نیز نزد آنهاست و همانگونه که آن خاندان مطهر، خزانه و خزانهدار علم حق تعالی هستند، خزانه و خزانهدار قدرت او نیز هستند. همچنین است سایر کمالات ذاتی و فعلی خدای متعال. آنها خزانه و خزانهدار محبت، رزق، مغفرت، خلق، اراده، رضایت و دیگر کمالات و صفات ذاتی و فعلی او هستند.
پس اولا بینیازی آنها از مردم تنها در علم نیست که مثلا با داشتن کتابی طبیعی آن بینیازی را بتوان تبیین نمود و ثانیا نیازمندی خلق به آنها نیز تنها در علم نیست که بتوان با نداشتن آن کتاب از جانب خلق آن را تبیین نمود.
درواقع، تفاوت اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با سایر خلق در داشتن کتابی طبیعی که طومار بلندی باشد یا پوست کامل یک گاو باشد، نیست بلکه در همه کمالات است. همه خلق در همه کما