باب محدَّث بودن ائمه علیهم‌السلام

بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُونَ

و هو الباب الثانی و الخمسون من كتاب الحجة و فيه خمسة احادیث

278- الحديث الاول و هو الرابع و سبعة مائة

عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: أَرْسَلَ أَبُوجَعْفَرٍ(ع) إِلَى زُرَارَةَ أَنْ يُعْلِمَ الْحَكَمَ بْنَ عُتَيْبَةَ أَنَّ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ مُحَدَّثُونَ.

ترجمه: عبيدة بن زراره گويد: امام باقر عليه‌السلام نزد زراره فرستاد تا بحكم بن عتيبه گويد كه: اوصياء محمد عليه و عليهم السلام محدثند.

شرح

حكم بن عتیبه، پیش از شیعه شدنش، زیدى مذهب و استاد زراره، حمران و طيار بود. مقصود امام از سفارش به او این است كه بداند زید امام نیست، زیرا خود حكم بن عتیبه مى‏دانست كه زید با عالم غیب ارتباط ندارد.

با توجه به این‌که تفاوت میان وحی و تحدیث، مشاهده ملک وحی در اولی و عدم مشاهده او در دومی است، تحدیث اهمیت بسیار دارد که مهم‌ترین جهت آن گستره علوم مُحَدَّث و صدق آن است. اگر چه امام علیه‌السلام فرع وجود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است ولی تفاوت در اصالت و فرعیت مستلزم تفاوت در گستره یا مراتب صدق آن نیست چنان‌که پیش‌تر توضیح داده شد.

279- الحديث الثانی و هو الخامس و سبعة مائة

عَنِ الْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) يَوْماً فَقَالَ: يَا حَكَمُ! هَلْ تَدْرِي الْآيَةَ الَّتِي كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي‌طَالِبٍ(ع) يَعْرِفُ قَاتِلَهُ بِهَا وَ يَعْرِفُ بِهَا الْأُمُورَ الْعِظَامَ الَّتِي كَانَ يُحَدِّثُ بِهَا النَّاسَ؟ قَالَ الْحَكَمُ: فَقُلْتُ فِي نَفْسِي: قَدْ وَقَعْتُ عَلَى عِلْمٍ مِنْ عِلْمِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، أَعْلَمُ بِذَلِكَ تِلْكَ الْأُمُورَ الْعِظَامَ. قَالَ: فَقُلْتُ: لا وَ اللَّهِ، لا أَعْلَمُ. قَالَ: ثُمَّ قُلْتُ: الْآيَةُ تُخْبِرُنِي بِهَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالَ: هُوَ وَ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ: وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ وَ لا مُحَدَّثٍ. وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي‌طَالِبٍ(ع) مُحَدَّثاً. فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ، يُقَالُ لَهُ عَبْدُاللَّهِ بْنُ زَيْدٍ، كَانَ أَخَا عَلِيٍّ لِأُمِّهِ: سُبْحَانَ اللَّهِ! مُحَدَّثاً؟ كَأَنَّهُ يُنْكِرُ ذَلِكَ، فَأَقْبَلَ عَلَيْنَا أَبُوجَعْفَرٍ(ع) فَقَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّ ابْنَ أُمِّكَ بَعْدُ قَدْ كَانَ يَعْرِفُ ذَلِكَ. قَالَ: فَلَمَّا قَالَ ذَلِكَ، سَكَتَ الرَّجُلُ، فَقَالَ: هِيَ الَّتِي هَلَكَ فِيهَا أَبُوالْخَطَّابِ فَلَمْ يَدْرِ مَا تَأْوِيلُ الْمُحَدَّثِ وَ النَّبِيِّ.

ترجمه: حكم بن عتیبه گوید: روزى خدمت على بن الحسین علیه‌السّلام رفتم. حضرت فرمود: اى حكم آیا آن آیه‌اى را كه على بن ابی‌طالب علیه‌السلام قاتل خود را بدان مى‏شناخت و امور بزرگ (غیبى) را به مردم خبر مى‏داد، می‌دانى؟

حكم گوید: با خود گفتم: رشته‏اى از علم على بن الحسین به دستم آمد كه من هم به‌وسیله آن امور بزرگ را بدانم. به حضرت عرض كردم: نه به‌خدا، نمى‏دانم. گفتم: ای فرزند پیامبر! ممكن است آن آیه را به من بفرمائید؟ فرمود: به‌خدا آن آیه قول خداى عز ذكره است كه مى‏فرماید: «پیش از تو هیچ رسول و پیامبر و محدثى نفرستادیم. (در قرآن كلمه محدث نیست به حدیث 436 رجوع شود) و على بن ابی‌طالب علیه‌السّلام محدث بود. مردی كه نامش عبدالله بن زید و برادر مادرى على بن الحسین علیه‌السلام بود، (برادر رضاعی آن حضرت بود، زیرا امام چهارم از مادر او شیر خورده بود) مثل این‌كه انكار كند، گفت: سبحان الله! او محدث بود؟

امام باقر علیه‌السّلام (كه در آن مجلس حاضر بود) به ما رو كرد و فرمود: هان به‌خدا، پسر مادر تو این را مى‏داند، چون چنین فرمود: آن مرد خاموش شد. امام علیه‌السلام فرمود: همین است آن‌چه ابوالخطاب نسبت به آن هلاك و گمراه شد و معنى محدث و نبى را نفهمید.

شرح

ابوالخطاب، كنیه محمد بن مقلاص است كه عقیده داشت: ائمه علیهم‌السلام پیامبرند، زیرا شنیده بود كه ایشان محدثند و خیال مى‏كرد هر محدثى پیامبر است (فرق میان آن‌ها در حدیث 436 گذشت) ابوالخطاب سپس غلو بیش‌ترى كرد و گفت: ائمه معبودند.

يَا حَكَمُ! هَلْ تَدْرِي الْآيَةَ الَّتِي كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي‌طَالِبٍ(ع) يَعْرِفُ قَاتِلَهُ بِهَا وَ يَعْرِفُ بِهَا الْأُمُورَ الْعِظَامَ الَّتِي كَانَ يُحَدِّثُ بِهَا النَّاسَ؟

پرسش امام سجاد علیه‌السلام به این معنی است که منبع علم امامان علیهم‌السلام در قرآن آمده است. از این حدیث شریف می‌توان دریافت که حكم بن عتیبه دو چیز را می‌دانست:

1- این‌که امیرالمومنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه قاتل خود را از پیش می‌شناخت. 2- حقایق بسیاری از گذشته و آینده می‌دانست و برای مردم بازگو می‌کرد.

تردیدی در این دو نکته نیست و دست‌کم حكم بن عتیبه در آن تردید نداشت. آن‌چه را بن عتیبه نمی‌دانست این بود که آن حضرت این حقایق را که بسیاری از آن‌ها از اخبار غیبی است، از کجا می‌داند.

قَالَ الْحَكَمُ: فَقُلْتُ فِي نَفْسِي: قَدْ وَقَعْتُ عَلَى عِلْمٍ مِنْ عِلْمِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، أَعْلَمُ بِذَلِكَ تِلْكَ الْأُمُورَ الْعِظَامَ.

تصور ابن عتیبه بر این است که همه علم امام علیه‌السلام در یکی از آیات قرآن است و اگر بدان علم پیدا کند مانند امیرالمومنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه به همه چیز علم خواهد داشت ولی تصور نادرست و آرزوی محالی است.

قَالَ: هُوَ وَ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ: وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ وَ لا مُحَدَّثٍ

امام سجاد علیه‌السلام آیه‌ای را که به منبع علم امیرالمومنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه و امامان معصوم از فرزندان او اشاره یا تصریح دارد، تلاوت نمود که به چند نکته اشاره یا تصریح دارد: 1- منبع علم امام علیه‌السلام همان منبع علم رسول و نبی علیهما‌السلام است. 2- منبع علم رسول و نبی، همان وجه رسالت و نبوت آن‌هاست. 3- مُحَدَّث اگرچه در قرآن به‌صراحت نیامده است ولی از جهت منبع علم، تفاوت اساسی با رسول و نبی ندارد. 4- منبع علم مُحَدَّث، همان وجه تحدیث اوست. 5- هر که محدث باشد از علوم غیبی و آسمانی برخوردار است پس حكم بن عتیبه و هر کس دیگری اگر می‌خواهد به علوم غیبی و آسمانی آگاه شود، باید مُحَدَّث باشد نه آن‌که آیه‌ای از آیات قرآن را حفظ کند یا بفهمد تا به چنین علوم فراطبیعی دست یابد.

وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي‌طَالِبٍ(ع) مُحَدَّثاً

 6- امیرالمومنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه مُحَدَّث بود و همین محدث بودن سبب شده است که از علوم غیبی و آسمانی برخوردار باشد.

تفاوت میان رسول، نبی و محدث در احادیث باب: بَابُ الْفَرْقِ بَيْنَ الرَّسُولِ وَ النَّبِيِّ وَ الْمُحَدَّثِ (الباب الثالث من كتاب الحجة) آمده است.

280- الحديث الثالث و هو السادس و سبعة مائة

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ(ع) يَقُولُ: الْأَئِمَّةُ عُلَمَاءُ صَادِقُونَ مُفَهَّمُونَ مُحَدَّثُونَ.

ترجمه: محمد بن اسماعیل گوید: شنیدم: حضرت ابوالحسن (امام رضا) علیه‌السّلام مى‏فرمود: ائمه دانشمندان، راستگویان، فهمیدگان، محدثانند.

شرح
عالم بودن ائمه علیهم‌السلام با توجه به روایاتی که تا کنون مطرح شد و نیز با توجه به تاریخ حیات آن خاندان مطهر علیهم‌السلام روشن است. نه‌تنها صادق بودن آن‌ها بلکه ملاک صدق بودن آن‌ها نیز پیش‌تر بیان شد. محدث بودن آن‌ها و ارتباط آن‌ها با عالم غیب نیز هم مستفاد از ابواب مربوط به علم آن‌هاست و روایات تحدیث بر آن دلالت می‌کند.

مقصود از مُفَهَّم این است که خدای متعال، ملائک مقرب علیهم‌السلام و پیامبر صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم آن‌چه قابل انتقال و تفهیم به بنده‌ای از بندگان خدا و ولیی از اولیاء او بوده، به امامان علیهم‌السلام تفهیم و منتقل نموده است.

281- الحديث الرابع و هو السابع و سبعة مائة

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: ذُكِرَ الْمُحَدَّثُ عِنْدَ أَبِي‌عَبْدِاللَّهِ(ع)، فَقَالَ: إِنَّهُ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لا يَرَى الشَّخْصَ، فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، كَيْفَ يَعْلَمُ أَنَّهُ كَلامُ الْمَلَكِ؟ قَالَ: إِنَّهُ يُعْطَى السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّهُ كَلامُ مَلَكٍ.

ترجمه: محمد بن مسلم گوید: كلمه ْمُحَدَّث نزد امام صادق علیه‌السّلام ذكر شد، حضرت فرمود: ْمُحَدَّث كسى است كه صدا(ی آورنده پیام الهی) را بشنود و شخص (پیام‌آور) را نبیند. عرض كردم: قربانت گردم، امام از كجا می‌فهمد كه آن كلام فرشته است؟ فرمود: آرامش و اطمینانی به او عطا مى‏شود كه می‌فهمد آن كلام از فرشته است.

شرح

تفاوت میان ْمُحَدَّث، نبی و مرسل در باب مربوط به آن مطرح شد.

كَيْفَ يَعْلَمُ أَنَّهُ كَلامُ الْمَلَكِ؟ قَالَ: إِنَّهُ يُعْطَى السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّهُ كَلامُ مَلَكٍ

به‌طور کلی در علم به علم یا معرفت‌شناسی این از پرسش‌های مهم است که مُدرِک و عالم از هر راهی که به علم برسد، از کجا می‌فهمد که او حقیقتا به علم دست ‌یافته است و علم او صادق است و صرفا توهم و مانند آن نیست؟

راه‌هایی برای تبیین صدق علم و اطمینان به آن مطرح شده است مانند: بداهت، قابلیت تجربه مجدد، قابلیت بررسی و نقد، پذیرش از روی ناچاری، حجیت و نه صدق و مانند آن.

یکی از پیشنهادات مربوط به تبیین صدق علم عبارت است از علم حضوری. با این علم می‌توان به درستی هر علمی که از هر مجرایی حتی علوم حسی به انسان می‌رسد، اطمینان و یقین پیدا نمود. مقصود از آرامش و اطمینانی که در این حدیث شریف آمده است، همین است.

282- الحديث الخامس و هو الثامن و سبعة مائة

عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ(ع): إِنَّ عَلِيّاً(ع) كَانَ مُحَدَّثاً، فَخَرَجْتُ إِلَى أَصْحَابِي فَقُلْتُ: جِئْتُكُمْ بِعَجِيبَةٍ. فَقَالُوا: وَ مَا هِيَ؟ فَقُلْتُ: سَمِعْتُ أَبَاجَعْفَرٍ(ع) يَقُولُ: كَانَ عَلِيٌّ(ع) مُحَدَّثاً، فَقَالُوا: مَا صَنَعْتَ شَيْئاً إِلا سَأَلْتَهُ مَنْ كَانَ يُحَدِّثُهُ؟ فَرَجَعْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ: إِنِّي حَدَّثْتُ أَصْحَابِي بِمَا حَدَّثْتَنِي، فَقَالُوا: مَا صَنَعْتَ شَيْئاً إِلا سَأَلْتَهُ مَنْ كَانَ يُحَدِّثُهُ؟ فَقَالَ لِي: يُحَدِّثُهُ مَلَكٌ. قُلْتُ: تَقُولُ إِنَّهُ نَبِيٌّ؟ قَالَ: فَحَرَّكَ يَدَهُ هَكَذَا، أَوْ كَصَاحِبِ سُلَيْمَانَ أَوْ كَصَاحِبِ مُوسَى أَوْ كَذِي‌الْقَرْنَيْنِ أَ وَ مَا بَلَغَكُمْ أَنَّهُ قَالَ: وَ فِيكُمْ مِثْلُهُ؟

ترجمه: حمران بن اعین گوید: امام باقر علیه‌السّلام فرمود: همانا على علیه‌السّلام محدث بود، حمران گوید: من نزد رفقایم رفتم و گفتم: خبر شگفتى براى شما آورده‏ام. گفتند: چه خبر؟ گفتم از امام باقر علیه‌السّلام شنیدم كه مى‏فرمود، همانا على علیه‌السّلام محدث بود. گفتند: تا از او نپرسى چه‌کسی به او حدیث مى‏گوید، كارى نكرده‏اى. خدمت امام علیه‌السلام برگشتم و آن‌چه اصحاب گفته بودند را عرض ‌کردم. به من فرمود: فرشته‏اى با او حدیث مى‏گوید. عرض كردم: مى‏فرمائید: على، پیامبر است؟ امام با دست این چنین اشاره كرد (یعنى نه) و فرمود: بلكه مانند یار سلیمان یا یار موسى یا ذوالقرنین است. مگر به شما خبر نرسیده كه خودش فرمود: در میان شما هم مانند او هست؟

شرح

برای شرح رجوع شود به روایات بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ به من يُشْبِهُونَ مِمَّنْ مَضَى وَ كَرَاهِيَةِ الْقَوْلِ فِيهِمْ بِالنُّبُوَّةِ؛ و هو الباب الواحد و الخمسون من كتاب الحجة.