باب زمان انتقال علم امام قبلی به امام بعدی
بَابُ وَقْتِ مَا يَعْلَمُ الْإِمَامُ جَمِيعَ عِلْمِ الْإِمَامِ الَّذِي كَانَ قَبْلَهُ(ع)
و هو الباب الخامس و الخمسون من كتاب الحجة و فيه ثلاثة احادیث
292- الحديث الاول و هو الثامن عشر و سبعة مائة
عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: قُلْتُ لِأَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع): مَتَى يَعْرِفُ الْأَخِيرُ مَا عِنْدَ الْأَوَّلِ؟ قَالَ: فِي آخِرِ دَقِيقَةٍ تَبْقَى مِنْ رُوحِهِ.
ترجمه: يكى از اصحاب گويد: به امام صادق عليهالسلام عرض كردم: چه زمانى امام پسين به آنچه نزد امام پيشين است آگاه مىشود؟ فرمود: در آخرين دقيقهای كه از روح او باقى مانده است.
اگر چه فراز مَتَى يَعْرِفُ الْأَخِيرُ مَا عِنْدَ الْأَوَّلِ؟ عام است و شامل علم و امامت و ملزومات آن هم میشود ولی با توجه به آنچه گفته شد، انتقال علم در آخرین لحظه حیات دنیوی از امام پیشین به امام بعدی تنها در امامت و ملزومات امامت قابل تصور است نه در مطلق علم.293- الحديث الثانی و هو التاسع عشر و سبعة مائة
عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ وَ جَمَاعَةٍ مَعَهُ قَالُوا: سَمِعْنَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ: يَعْرِفُ الَّذِي بَعْدَ الْإِمَامِ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ فِي آخِرِ دَقِيقَةٍ تَبْقَى مِنْ رُوحِهِ.
ترجمه: امام صادق علیهالسّلام مىفرمود: جانشین امام، به علم امام پیش از خود را در آخرین دقیقهاى كه از روح او باقى مانده آگاه مىشود.
شرح
این حدیث شریف نیز مانند حدیث قبلی است اگرچه دلالت آن بر انتقال یا انکشاف علم بیش از آن است ولی به همان صورت که درباره روایت قبلی گفته شد، دلالت بر علم خاصی دارد که از ملزومات امامت است نه مطلق علم.
294- الحديث الثالث و هو العشرون و سبعة مائة
عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ: الْإِمَامُ مَتَى يَعْرِفُ إِمَامَتَهُ وَ يَنْتَهِي الْأَمْرُ إِلَيْهِ؟ قَالَ: فِي آخِرِ دَقِيقَةٍ مِنْ حَيَاةِ الْأَوَّلِ.
ترجمه: یكى از اصحاب گوید: به امام صادق علیهالسّلام عرض كردم: چه زمانى امام، امامت و رسیدن امر را به خود مىفهمد؟ فرمود: در آخرین دقیقه زندگى امام پیشین.
این حدیث شریف بر آنچه گفته شد، صراحت دارد. دلالت این فراز: الْإِمَامُ مَتَى يَعْرِفُ إِمَامَتَهُ وَ يَنْتَهِي الْأَمْرُ إِلَيْهِ بر مطلوب کاملا روشن است. حاصل هر سه روایت این است که انتقال امامت و ملزومات آن که ممکن است یکی از مصادیق آن علم خاصی باشد از امام پیشین به امام بعدی در آخرین لحظه حیات امام قبلی رخ میدهد آن هم بدین سبب که در هیچ زمانی بر حسب روایات دو امام وجود ندارد هر چند وجود دو امام معصوم عقلا محال نیست همانگونه که وجود دو پیامبر معصوم محال نیست.
به هر حال مقصود از انتقال در آخرین لحظه، مطلق علم حتی علوم مربوط به دین و شریعت نیست و چنین چیزی (انتقال علم در آخرین لحظه) با اخبار متعدد بلکه متواتر که برخی از آنها در کتاب شریف کافی آمده است سازگار نیست. از سویی ظاهر احادیث شریف این باب دلالت بر مساوات امامان معصوم علیهمالسلام در علم و شجاعت و طاعت دارد. از دیگر سو احادیث دیگری هم وجود دارد که به اشاره یا صراحت برتری برخی از ائمه علیهمالسلام مانند امیرالمومنین صلواتاللهوسلامهعلیه را نشان میدهد.
البته تساوی در شجاعت و طاعت جای تردید نیست و هیچ حدیثی به صراحت یا اشارت خلاف آن نیامده است. این تساوی معقول نیز هست، بدین سبب که اطاعت مورد نظر مربوط به شریعت است و اطاعت از هر کسی که اولین مراتبت عصمت (نفسانی) را داشته باشد، مطلق است. بنابراین اطاعت از همه امامان و پیامبران علیهمالسلام مطلق است و از این جهت اطاعت هیچ یک از آنها با اطاعت دیگری تفاوت ندارد.
شجاعت نیز مربوط به انقیاد قوه غضبیه نسبت به قوه عاقله است و چنین چیزی نیز در هر کسی که اولین مرتبه عصمت را داشته باشد، حتمی و تردیدناپذیر است. اما علم و عبودیت ممکن است تفاوت داشته باشد و این به عنوان یک احتمال مطرح است نه امر مدلل و موجه.
با توجه به تعدد مراتب علم اگر علم امامان علیهمالسلام همانگونه که از احادیث این باب و سایر احادیث در ابواب دیگر استفاده میشود، با هم برابر باشد، احادیث یادشده مطلق و عام است و هیچگونه تقیید و تخصیصی ندارد و احادیث دیگری که ممکن است بر احتمال پیشگفته وجود داشته باشد، به دلیل عدم تصریح به آن، توان تخصیص احادیث این باب و موارد مشابه را ندارد ولی بر فرض تفاوت آنها اولا تنها در علم با هم تفاوت خواهند داشت نه در صفات نفسانی مانند شجاعت و عفت و نه در اطاعت در حوزه رفتار و ثانیا تفاوت آنها در برخی از مراتب علم خواهد بود که نه فهم آن برای اغلب عالمان ربانی ممکن است و نه شرح آن.