درباره ما
يادداشت شفاهي به بهانهي مختارنامه
با نام خدا
در اينكه مختار كار بزرگي انجام داده، ترديدي نيست؛ اينكه تمام كساني كه بهطور مستقيم در نهضت كربلا عليه خاندان پيامبر (عليهم السلام) وارد شدند و دست خبیث آنها به خون خاندان پيامبر (عليهم السلام) آغشته بود را از ميان برداشت، اين كاري بود كارستان، نه براي آن زمان، بلكه براي طول تاريخ.
کار مختار، نه به سبب تشفی خاطر خاندان پيامبر (عليهم السلام) (که آنها از اینگونه توصیفات مبرا و منزهاند) بلکه به سبب تأیید عینی و عملی معارف قرآن و خاندان پيامبر (عليهم السلام) ارزش ماندگار یافته است. در نقلهای مکرر (به هر معنا و زبان که باشد) گفته شده كه وقتي سر مبارک و قدسی امام حسين صلواتاللهوسلامهعلیه بر نيزه رفت و مكرر و مكرر ـ بر حسب نقل ـ ميفرمود: «و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون» (شعراء، 227). اين اتفاق به دست مختار تحقق عینی یافت و اين معجزهاي بزرگ بود. بههر حال در عظمت كارش اصلاً ترديد نيست.
در اينكه مختار كار بزرگي انجام داده، ترديدي نيست؛ اينكه تمام كساني كه بهطور مستقيم در نهضت كربلا عليه خاندان پيامبر (عليهم السلام) وارد شدند و دست خبیث آنها به خون خاندان پيامبر (عليهم السلام) آغشته بود را از ميان برداشت، اين كاري بود كارستان، نه براي آن زمان، بلكه براي طول تاريخ.
کار مختار، نه به سبب تشفی خاطر خاندان پيامبر (عليهم السلام) (که آنها از اینگونه توصیفات مبرا و منزهاند) بلکه به سبب تأیید عینی و عملی معارف قرآن و خاندان پيامبر (عليهم السلام) ارزش ماندگار یافته است. در نقلهای مکرر (به هر معنا و زبان که باشد) گفته شده كه وقتي سر مبارک و قدسی امام حسين صلواتاللهوسلامهعلیه بر نيزه رفت و مكرر و مكرر ـ بر حسب نقل ـ ميفرمود: «و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون» (شعراء، 227). اين اتفاق به دست مختار تحقق عینی یافت و اين معجزهاي بزرگ بود. بههر حال در عظمت كارش اصلاً ترديد نيست.
در اينكه بهخاطر همين كار بسيار بزرگي كه انجام داده، تبليغات عليه او فراوان و زياد بود، ـ در اين فيلم هم نشان ميدهد ـ از آن روزهاي اول پيوسته او را كذاب، بددين و ساحر ميخوانند، اين تعبيرات نشاندهندهي اين است كه تبليغات عليه ايشان از تبليغات عليه يك حاكم يا انقلابي يا سردمدار يك نهضت، خيلي بيشتر است؛ بهگونهاي كه در ذهن مردم نهفقط جا گرفته، بلكه در تاريخ جا افتاده.
من بعيد نميبينم كه بخش قابل توجهي از ابهامهايي كه در تاريخ وجود دارد، مربوط به تبليغاتي است كه در آن عصر بر ضد او انجام شده است. او بالاخره ميانه دو حكومت ظالم و باطل قرار گرفته و همزمان هر دو را نفی کرد، از اینرو هر دو عليه او تبليغات منفی سنگین به راه انداختند. اين هم خودش مؤثر بوده كه اينگونه معرفي بشود.
اما از اينكه در دورههايي كه ميتوانست در متن تحولات دینی و انقلابی حضور داشته باشد ولی حضور نیافته است، مانند توان حضور در همراهی و تبعیت از امام حسن عليهالصلاةوالسلام چنان که شاهد معتبری وجود ندارد كه ايشان محدوديت داشته و نمیتوانسته در نهضت صلح امام حسن صلواتاللهوسلامهعلیه شركت نماید. ـ البته در كربلا نميتوانست حضور داشته باشد ـ اين همان نكتهاي را تداعي ميكند كه در فيلم بدان اشاره شد كه ايشان در جنگي كه بداند سرنوشت آن باختن است، شركت نميكند. اگر چنين چيزي درست باشد، ابهامهای تاریخی موجه خواهد بود. ما نميدانيم چرا، ولي بهنظر میرسد كه در صلح امام حسن (عليه السلام) و در نهضت وی هرچند كوتاه بود، ميتوانست شركت كند و در فيلم هم اشاره ميكند كه نامه برايش نوشتند يا حداقل سفارش كردند كه اگر ميخواهي كاری كني، وقتش است، ولي اقدام نکرد. خوب اينهم بر آن ابهام ميافزايد.
بنابراين اينكه شخصيت مختار ابهام داشته باشد، امری محتمل است؛ اينكه تبليغات دشمن خيلي سنگين بوده، اين احتمالش بيشتر است. يعني در محيطي كه بهراحتي توانستند امام اميرالمؤمنين عليهالصلاةوالسلام را به عنوان تارك الصلاة معرفي كنند، متهم ساختن امثال مختار کار دشواری نخواهد بود. حتی اگر باقيمانده خاندان پيامبر (عليهم السلام) يعني زنها و بچهها نبودند، امام حسين عليهالصلاةوالسلام هم همينگونه معرفي ميشدند؛ بسا به عنوان كسي كه مثلاً اين ده روز نماز نخوانده معرفي ميشد. ولي كاري كه فرزندانش انجام دادند، كاري بيمانند بلکه معجزهي انکار ناپذیر بود.
وقتي در مورد خاندان پيامبر (عليهمالسلام) كه مهبط وحياند، هويت و حقيقت قبلهاند، بتوانند چنين تبليغاتي بكنند، در مورد مختار حتماً ميتوانند چنين كاري انجام بدهند. من در گذشته كه تاريخ ميخواندم ـ يعني خيلي سال قبل، حدود سال 54-55 تاريخ مختار را ميخواندم ـ آنجا ديدم كه تاريخ نشان ميدهد كه اين آدم مجهول است، يك جاهايي غلبه پيدا ميكند كه مشكوك است، يك جاهايي هم مجهول است، نميتوان بهراحتی او را شناخت. تاریخ نتیجه فهم عرف متأثر از تبلیغات قدرتمندان بهویژه حاکمان جور است.
بنابراين با توجه به اينها ما به آن كاري كه مختار انجام داده توجه ميكنيم و بالاخره كسي كه شادی و سرور را به قلب امام سجاد و خاندان پیامبر صلواتاللهعلیهماجمعین وارد كرده و بعد هم كاري نكرده كه اين سرور از بين برود، در واقع دنيا و آخرتش تكميل شده است و در ردهي انسانها و مردان بزرگ قرار ميگيرد. صريح روايات است كه كسي كه خاندان پيامبر (عليهم السلام) را شاد و راضی نماید، پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلم) را شاد و راضی نموده و كسي كه پيامبر را شاد كند، خودِ خدا را راضی كرده. بالاتر از رضایت خداي متعال چيزي نيست.
بنابراين من به خاطر اين كاري كه انجام داده، حقيقتاً به ايشان علاقه دارم ـ حالا جنبههاي ابهام هم ممكن است ابهامهاي واقعي باشد، ممكن است ابهامهاي جعلي باشد و دشمن ايجاد كرده باشد ـ و وقتي هم كه كربلا مشرف شديد كه ان شاء الله مكرر مشرف بشويد، حتماً به زیارتش مشرف بشويد و حقش است كه زيارت بشود. نقش او از حضرت مسلم (عليه السلام) كمتر نيست. حالا چون حضرت مسلم عليه الصلاةوالسلام سفير مورد تأييد و منصوص امام حسين عليه الصلاةوالسلام بوده، نميتوانيم دربارهي قدر و مقامش چيزي بگوييم، ولي جايگاه مختار كمتر از او نيست.
در شخصيت هاني [بن عروه] هيچ ترديدي نيست، حتماً مختار كمتر از هاني نيست. اما نسبت به بقيه مثل سليمان [بن صرد خزاعي] كه اصلاً قابل مقايسه نيست و اصلاً تاريخ بهگونهاي رقم خورده كه پيوسته آدم افسوس ميخورد كه آن شجاعت و بزرگمردي را كه هاني در عين مريضي داشته، اگر سليمان داشت، اصلاً تاريخ تغيير پيدا ميكرد. منتهي ديگر اراده خدا بوده است. اينها همه شرطيههاي امتناعيه است. ميخواهيم به گردن او بيندازيم، ولي در عين حال قضاي الهي است و الا كشتن عبيدالله اصلاً كاري نداشت، نه اينكه تنها در خانه ميتوانستند او را بكشند كه بسا چنین کاری خوب نبود، جاي ديگر هم ميشد او را كشت. ولي براي تضمين و ضمانت سعادت بشر بهويژه در آخر الزمان، نهضت كربلا لازم بوده، بايد اتفاق ميافتاد ولو به اراده و خواست مردم و با مسؤوليت خود مردم.
آقاي ميرباقري اين كارش از كارهاي قبلياش خيلي بهتر بود. در كار امير المؤمنين (عليهالسلام) [امام علي] كار خوبي انجام داده بود، اگرچه كمي حواشي پررنگتري هم داشت، ولي در اين كار سنگ تمام گذاشت. چهرهپردازي مختار را چهرهپردازي يك مرد الهي انجام داد، نه آدم معمولي.
خداوند کارهای بندگانش را به بهترین وجه بپذیرد و عاقبت همگان را خیر و سعادت قرار دهد.
من بعيد نميبينم كه بخش قابل توجهي از ابهامهايي كه در تاريخ وجود دارد، مربوط به تبليغاتي است كه در آن عصر بر ضد او انجام شده است. او بالاخره ميانه دو حكومت ظالم و باطل قرار گرفته و همزمان هر دو را نفی کرد، از اینرو هر دو عليه او تبليغات منفی سنگین به راه انداختند. اين هم خودش مؤثر بوده كه اينگونه معرفي بشود.
اما از اينكه در دورههايي كه ميتوانست در متن تحولات دینی و انقلابی حضور داشته باشد ولی حضور نیافته است، مانند توان حضور در همراهی و تبعیت از امام حسن عليهالصلاةوالسلام چنان که شاهد معتبری وجود ندارد كه ايشان محدوديت داشته و نمیتوانسته در نهضت صلح امام حسن صلواتاللهوسلامهعلیه شركت نماید. ـ البته در كربلا نميتوانست حضور داشته باشد ـ اين همان نكتهاي را تداعي ميكند كه در فيلم بدان اشاره شد كه ايشان در جنگي كه بداند سرنوشت آن باختن است، شركت نميكند. اگر چنين چيزي درست باشد، ابهامهای تاریخی موجه خواهد بود. ما نميدانيم چرا، ولي بهنظر میرسد كه در صلح امام حسن (عليه السلام) و در نهضت وی هرچند كوتاه بود، ميتوانست شركت كند و در فيلم هم اشاره ميكند كه نامه برايش نوشتند يا حداقل سفارش كردند كه اگر ميخواهي كاری كني، وقتش است، ولي اقدام نکرد. خوب اينهم بر آن ابهام ميافزايد.
بنابراين اينكه شخصيت مختار ابهام داشته باشد، امری محتمل است؛ اينكه تبليغات دشمن خيلي سنگين بوده، اين احتمالش بيشتر است. يعني در محيطي كه بهراحتي توانستند امام اميرالمؤمنين عليهالصلاةوالسلام را به عنوان تارك الصلاة معرفي كنند، متهم ساختن امثال مختار کار دشواری نخواهد بود. حتی اگر باقيمانده خاندان پيامبر (عليهم السلام) يعني زنها و بچهها نبودند، امام حسين عليهالصلاةوالسلام هم همينگونه معرفي ميشدند؛ بسا به عنوان كسي كه مثلاً اين ده روز نماز نخوانده معرفي ميشد. ولي كاري كه فرزندانش انجام دادند، كاري بيمانند بلکه معجزهي انکار ناپذیر بود.
وقتي در مورد خاندان پيامبر (عليهمالسلام) كه مهبط وحياند، هويت و حقيقت قبلهاند، بتوانند چنين تبليغاتي بكنند، در مورد مختار حتماً ميتوانند چنين كاري انجام بدهند. من در گذشته كه تاريخ ميخواندم ـ يعني خيلي سال قبل، حدود سال 54-55 تاريخ مختار را ميخواندم ـ آنجا ديدم كه تاريخ نشان ميدهد كه اين آدم مجهول است، يك جاهايي غلبه پيدا ميكند كه مشكوك است، يك جاهايي هم مجهول است، نميتوان بهراحتی او را شناخت. تاریخ نتیجه فهم عرف متأثر از تبلیغات قدرتمندان بهویژه حاکمان جور است.
بنابراين با توجه به اينها ما به آن كاري كه مختار انجام داده توجه ميكنيم و بالاخره كسي كه شادی و سرور را به قلب امام سجاد و خاندان پیامبر صلواتاللهعلیهماجمعین وارد كرده و بعد هم كاري نكرده كه اين سرور از بين برود، در واقع دنيا و آخرتش تكميل شده است و در ردهي انسانها و مردان بزرگ قرار ميگيرد. صريح روايات است كه كسي كه خاندان پيامبر (عليهم السلام) را شاد و راضی نماید، پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلم) را شاد و راضی نموده و كسي كه پيامبر را شاد كند، خودِ خدا را راضی كرده. بالاتر از رضایت خداي متعال چيزي نيست.
بنابراين من به خاطر اين كاري كه انجام داده، حقيقتاً به ايشان علاقه دارم ـ حالا جنبههاي ابهام هم ممكن است ابهامهاي واقعي باشد، ممكن است ابهامهاي جعلي باشد و دشمن ايجاد كرده باشد ـ و وقتي هم كه كربلا مشرف شديد كه ان شاء الله مكرر مشرف بشويد، حتماً به زیارتش مشرف بشويد و حقش است كه زيارت بشود. نقش او از حضرت مسلم (عليه السلام) كمتر نيست. حالا چون حضرت مسلم عليه الصلاةوالسلام سفير مورد تأييد و منصوص امام حسين عليه الصلاةوالسلام بوده، نميتوانيم دربارهي قدر و مقامش چيزي بگوييم، ولي جايگاه مختار كمتر از او نيست.
در شخصيت هاني [بن عروه] هيچ ترديدي نيست، حتماً مختار كمتر از هاني نيست. اما نسبت به بقيه مثل سليمان [بن صرد خزاعي] كه اصلاً قابل مقايسه نيست و اصلاً تاريخ بهگونهاي رقم خورده كه پيوسته آدم افسوس ميخورد كه آن شجاعت و بزرگمردي را كه هاني در عين مريضي داشته، اگر سليمان داشت، اصلاً تاريخ تغيير پيدا ميكرد. منتهي ديگر اراده خدا بوده است. اينها همه شرطيههاي امتناعيه است. ميخواهيم به گردن او بيندازيم، ولي در عين حال قضاي الهي است و الا كشتن عبيدالله اصلاً كاري نداشت، نه اينكه تنها در خانه ميتوانستند او را بكشند كه بسا چنین کاری خوب نبود، جاي ديگر هم ميشد او را كشت. ولي براي تضمين و ضمانت سعادت بشر بهويژه در آخر الزمان، نهضت كربلا لازم بوده، بايد اتفاق ميافتاد ولو به اراده و خواست مردم و با مسؤوليت خود مردم.
آقاي ميرباقري اين كارش از كارهاي قبلياش خيلي بهتر بود. در كار امير المؤمنين (عليهالسلام) [امام علي] كار خوبي انجام داده بود، اگرچه كمي حواشي پررنگتري هم داشت، ولي در اين كار سنگ تمام گذاشت. چهرهپردازي مختار را چهرهپردازي يك مرد الهي انجام داد، نه آدم معمولي.
خداوند کارهای بندگانش را به بهترین وجه بپذیرد و عاقبت همگان را خیر و سعادت قرار دهد.