درباره ما
امام رضا (ع)؛ عالم آل محمد و غريب الغربا
يادداشت شفاهي به مناسبت ميلاد امام رضا (ع)
ائمه معصومين عليهمالصلاتوالسلام به حكم اينكه انسان كاملند، يعني داراي قرب فرائضند؛ هم آنها چشم و گوش خداي متعال هستند هم خداي متعال چشم و گوش آنهاست؛ کمالات قرب فرائض و نوافل در آنها جمع شده است، تمام كمالات وجود را اولاً در عاليترين حد، ثانياً به نحو اعتدال دارا هستند، بدينگونه كه هيچ كمالي از كمالات آنها مانع از ظهور كمال ديگر نيست. بر اين اساس همهي اين خاندان تمام كمالات وجود را كه كليات آنها در برخي از ادعيه 99، 101، 1001 گفته شده است و جزئيات آنها نامتناهي است؛ تمام اين كمالات يا صفات و در مقام جمعي، اسماء خداي متعال يا اسماء وجود را به گونهای که گفته شد دارند، بدون اندك افزايشي از ناحيه يكي بر ديگري يا كاهش یکی نسبت به ديگري.
به همين خاطر در عصر امام رضا عليهالصلاتوالسلام چون جهان اسلام و مسلمانها با عالم غير اسلام مانند يونان قديم و غرب ارتباط برقرار كرده بودند و آثار و نوشتههاي آنها را ترجمه و منتقل ميكردند و به گمان مسلمانها علم در جاي ديگر يافت شده بود، با توجه به اين شرايط مسلمانها يا مخاطبهاي آن عصر و زمان، علم خاندان پیامبر عليهمالصلاتوالسلام را در وجود امام رضا عليهالصلاتوالسلام به بهترين وجه مشاهده كردند و آن حضرت به عنوان عالم آل محمد عليهمالصلاتوالسلام شناخته شد و الا آن حضرت همانگونه كه عالم است، صادق است، همانگونه باقر است، همانگونه عابد است، همانگونه جواد و كريم است و بقيه صفات ديگر ... از اين جهت تفاوت ندارند ولي مخاطبان عصر و زمان این کمال را یافته و اين تأثير را پذیرفتهاند.
بنابراين عالم بودن اختصاصي به آن حضرت ندارد، همهي خاندان پيامبر و همه اولياي كامل كه صاحب قرب فرائض هستند، اين علم را به نحو اعلي و اتم دارند، تفاوت در اين است كه در برخي از شرايط زمينهي ظهور فراهم ميشود و ميبينند و در برخي نميبينند. چنان که همه خاندان پیامبر علیهمالصلاتوالسلام حامد و محمود و حمیدند، اگرچه این وصف برای مردم در وجود مبارک پیامبر صلیاللهعلیهوالهوسلم ظهور یافته است.
غريب الغربا
گمان بنده اين است كه غريب الغربا بودن امام رضا عليهالصلاتوالسلام مانند زيارت عاشورا است. يعني زيارت سياسي است، عنوان سياسي به اين معنا است كه براي آمیخته نشدن خطوط اعتقادي و ايماني حق با باطل اظهار شده است. در برخي از موارد هم ممكن است براي بيان واقع نباشد. محتوای زيارت عاشورا این است که مبادا شيعه تاریخ گذشته خود را که تبلور ایمان به حق است، فراموش كند؛ یعنی انسانهاي ملعون و معاند و مضاد با خاندان پيامبر را فراموش نكنند و با آنها رفيق و دوست نشوند و تحت تأثير آنها قرار نگيرند.
بنابراين وقتي كه زيارت عاشورا ميگويد بني اميه و آل مروان و ابن زياد و ... را لعن كنيم، يعني خط ما با آنها نبايد مخلوط بشود. اين ضرورتي ندارد كه حتماً پشت بلندگو باشد، به همهي عالم هم اعلام كنيم، مثلاً به راديو و تلويزيون كشيده شود، هر كسي بايد مراقب باشد كه خط و خطوط مخلوط نشود. حالا اگر يك جمعي به اين چيزها توجه ندارند، ميشود كه يك نفر براي جمعي بخواند كه به آنها تنبه بدهد كه خط ما با آنها متفاوت است.
وصف غريب بودن امام رضا صلواتاللهوسلامهعليه هم براي اين است كه در تاريخ تشيع اين احتمال كه مباد شیعیان امام رضا عليهالصلاتوالسلام را همراه و همفكر بني عباس بپندارد، چنانكه معاندان و جاهلان بسيار كوشيدند ولی با تدابیر امامان معصوم بهویژه خود امام رضا صلواتاللهوسلامهعليه این نقشه نقش بر آب شد. اصل ولايتعهدي هم براي همين بود، براي اينكه بگويند ما با پسرعموهايمان اختلاف نداريم، ميبينيد كه ما پسر عمويمان را آورديم يا خليفه شده يا ولي عهد. اگرچه وليعهدي را حضرت در آن شرايط تحمیلی پذيرفت. آن حضرت و خاندان پيامبر براي اينكه بهطور كلي پيشاپيش و بعد از آن نشان بدهند كه خط ما خط بني عباس نيست، امام رضا عليهالصلاتوالسلام را عليرغم اينكه آمده و بدون جنگ و نزاع و محترمانه هم در طوس آمده، ـ پشت پرده چه خبر بوده، مردم نميدانند ـ محترمانه هم ولايتعهدي را پذيرفته، براي اينكه يك وقتي احساس نكنند ائمه معصومين مؤيد بني عباسند، بنابراين بايد حضرت را غريب بدانند، به اين معنا كه آن حضرت از قوم و خويش و خاندان و پيروانش به زور جدا شده و به اينجا آمده. شبيه به زيارت عاشورا كه در آنجا براي اينكه نشان بدهند خاندان پيامبر صلوات اللهوسلامهعليهم با خاندان بني اميه نيستند و اينجا براي اينكه نشان بدهند با بني عباس نيستند؛ يعني با كسي كه در مسير و صراط خداي متعال نيست، آن خاندان همراه نيستند. معناي غريب بودن اين است.
البته اگر غربت را به معناي بودن در جهان طبيعت بدانيم و تماميت امامت را هم بدانيم، معناي ديگر هم دارد، ولي آن معنا نیاز به دقت در فهم دارد. بدين صورت كه در جهان طبيعت همه غريبند. هرچه انسان به قرب خداي متعال نزديكتر باشد و سهم بيشتري از آن داشته باشد، بر غربتش افزوده ميشود، يعني در اينجا غريبتر است. بنابراين مؤمن در اين جهان مثل زنداني ميماند.
حال اگر در اين انسان جامعيت همهي صفات به منصه ظهور برسد، يعني امام بدون اختلاف باشد، يعني امامي باشد كه امامت را در اينجا ختم كرده، امامي باشد كه پيروان و شيعيانش اتم شيعيان باشند، وقتي اتم شيعيان بودند يعني خود امام در اين جهان طبيعت بهخاطر شرايط و موقعيتها كمالاتش بيشترين ظهور رابرای مخاطب داشته، وقتي بيشترين ظهور را داشته، بيشترين قرب را دارد، بنابراين غربت بيشتري خواهد داشت.
در اينكه شيعيانش تامترند ترديد نيست، براي همين است كه در رواياتي وارد شده است كه كساني كه امام رضا صلواتاللهوسلامه عليه را زيارت كنند، از كساني كه زيارت امام حسين صلواتاللهوسلامهعليه را انجام بدهند افضلند. اين نه به معناي تفاوت زيارت امام حسين و امام رضا صلواتاللهوسلامهعليهما است، بلكه به خاطر زائران هست، نه مزور. زائران امام رضا صلواتاللهوسلامهعليه كساني هستند كه به تمام امامهاي دوازدهگانه اعتقاد و ايمان دارند ولي زائران امام حسين صلواتاللهوسلامهعليه اينگونه نيستند. اولاً كه همه شيعه نيستند بلكه ممكن است مسلمان هم نباشند، ظهور آزادگي امام حسين صلواتاللهوسلامهعليه آنها را جذب كرده. وقتي كه پيروان امامي، اتم پيروان و شيعيان و هواداران بودند، مرادشان هم اتم خواهد بود. اتميت آن هم به اين است كه شرايط ظهور تحقق پيدا كرده. هرچه شرايط ظهور كمالات بيشتر باشد، قرب بيشتر است و در نتيجه غربت هم بيشتر خواهد بود.