عوامل دین پژوهی در مغرب زمین
اگرچه عوامل بسياري را مي توان براي تبيين پيدايش و رشد پژوهشهاي كلامي جديد مطرح كرد، ولي پرداختن به همه آنها ما را از بررسي مسايل كلامي جديد باز خواهد داشت. از اينرو به مهمترين آنها بهطور مختصر ميپردازيم.
1ـ آشنايي مغرب زمين با مشرق زمين
به دلايلي كه در تاريخ سياسي گفته ميشود، در قرن هجدهم و نوزدهم، اروپا به كشورگشايي همهجانبه و گسترش نفوذ استعماري خود در مشرق زمين پرداخت. بيشتر فتوحات استعماري كشورهاي اروپايي مانند انگلستان، ايتاليا و فرانسه در قرن نوزدهم انجام شده است و پيشتر از آنها نيز كشورهايي مانند هلند و پرتغال به چنين نتايجي دست يافته بودند. اگرچه كشورگشايي بهظاهر با گسترش پژوهشهاي ديني ارتباطي ندارد، ولي از آنجا كه يكي از مهمترين راههاي تسخير ممالك ديگر و سلطه بر آنها و نيز تحكيم و استمرار آن، نفوذ در انديشههاي ديني و فرهنگي آنهاست، اين فتوحات، پيامدها و نتايج مهمي را به دنبال داشت كه نمونه هايي از آنها از اين قرار است:
كــلام چيست؟
كلام در مغرب زمين همان «تئولوژي» است كه مركب از دو كلمه «تئو» و «لوژي» است. تئو كلمهاي يوناني و به معني «خداست» و لوژي به معني «شناخت» است و معادل آن عناويني مانند: علم الربوبيات، معرفه الربوبيات و الهيات است.
وظايف علم كلام
1- تفسير و تبيين خردپذير دين مورد نظر
نخستين وظيفه اين علم كه يكي از مهمترين شاخههاي علوم عقلي به معني عام آن است، اين بوده كه با تبيين و نفسير خردپذير دين مورد نظر، زمينه استحكام اركان اجتماعي، سياسي و فرهنگي جديد را كه ارمغان دين جديد است، فراهم سازد. دين جديد، نظامي متفاوت از نظامهاي پيشين ارائه ميكند كه بر اصول و مباني ويژهاي استوار است. تبيين اين اصول به منظور تثبيت آن نظام فرهنگي ـ اجتماعي، در علم كلام انجام ميپذيرد و از آنجا كه مهمترين جنبه اديان كه بر همه جنبههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي آن غلبه دارد، مبدأ پيدايش آن دين و در واقع الهي بودن آن است. الهيات نيز ناميده شده است.