نيازهايي كه سبب گرايش انسان به دين است

1ـ نيازهاي اجتماعي [1]
2ـ نيازهاي رواني [2]
3ـ نيازهاي تاريخي و اسطوره‌اي [3]
4ـ نيازهاي طبيعي [4] و ذاتي
پيرامون هريك از نيازهاي چهارگانه ياد شده، نظرياتي مطرح شده است كه به مهم‌ترين و مشهورترين آن‌ها اشاره خواهيم كرد و تحليل و نقد و بررسي آن‌ها را از نظر دور نخواهيم داشت. پيش از طرح آن نظريه‌ها، اشاره به اين نكته لازم است كه مقصود از قسم چهارم از نيازها، همان نيازهاي فطري انسان است، نه خور و خواب و لذت‌هاي طبيعي و مانند آن.

يكم: ديدگاه جامعه‌شناسان
به نظر برخي از جامعه‌شناسان، مهم‌ترين عامل گرايش انسان به دين، نيازهاي اجتماعي اوست. از ميان كساني كه چنين نظريه‌اي را ارايه يا تأييد كرده‌اند مي‌توان به «اميل دوركيم» [5] (1917ـ 1858)، جامعه‌شناس فرانسوي و «وونت»، [6] روان‌شناس آلماني اشاره كرد.
مهم‌ترين و مشهورترين كسي كه اين نظريه را تبيين كرده است، دوركيم است. پيش از بيان نظريه وي كه بر محور فراموشي «من جمعي» استوار است، اشاره‌اي به جايگاه اين نظريه در دوره پيش از دوركيم لازم است. با توجه به پيشينه نظريه دوركيم، مي‌توان نظريان جامعه‌شناسان را چهار نظريه دانست.

ادامه مطلب...

كثرت اديان

به نظر «ديويد بارت»[1]،  نوزده دين جهاني وجود دارد كه مي‌توان آن‌ها را به دويست و هفتاد سنت بزرگ و تعداد بيشتري سنت كوچك تقسيم كرد. بارت حتي در مسيحيت به‌تنهايي، سي و چهار هزار دسته و گروه ديني را شناسايي كرده است.[2]  مجموعه ده‌ها هزار دين و نيز پيروان آن‌ها را مي‌توان به دو دسته تقسيم كرد:
1ـ كساني كه از دين صوري و رسمي معيني پيروي نمي‌كنند.
2ـ كساني كه علاوه بر ايمان، تبعيت رفتاري نيز دارند.
پرسش‌هاي اساسي مربوط به اين موضوع تنها با توجه به اعتقاد و دل‌بستگي فردي و جمعي به آن و قطع نظر از ميزان پايبندي به آن، از اين قرار است: چرا اديان پديد آمدند؟ پيدايش اديان براي رفع كدام نياز يا پر كردن كدام خلأ در زندگي انسان بود؟
به گفته وي، نهادهاي ديني از سويي سبب مشكلات، شرور، قتل‌ها و جنايات عليه انسانيت شده است و از ديگر سو بيشترين اميد را به پيروان خود براي رفع اين نگراني‌ها مي‌دهد.
پرسش مهم اين است كه چرا تقريباً همه انسان‌ها در همه فرهنگ‌هاي شناخته شده، به خدا يا خداياني ايمان دارند و آداب، عقايد و نهادهايي مربوط به اديان مختلف را به‌نوعي پذيرفته‌اند؟ [3]

ادامه مطلب...

تعاریف هشتگانه دین(5)

7‌ـ تعريف كاركردي
تعريف كاركردي آن تعريفي است كه بر نقش دين در استحكام يا بقاي نهاد جامعه يا فرهنگ توجه ويژه دارد.
اين واقعيت كه اين شيوه تعريف مشكلات فلسفي بسياري را در پي دارد و ذهن بسياري از منطق‌دانان را به خود مشغول كرده است، مانع از اين نشده است كه جامعه‌شناسان به‌ويژه جامعه‌شناسان دين، به آن جذب شوند.
مي‌توان گفت كه دين شايستگي و قابليت چنين كاركردهايي را دارد:
أـ در سطح شخصي، به انسان كمك مي‌كند تا بر مشكلات مربوط به عدم تعادل شخصيتي، هويت، معني زندگي، تعقل اخلاقي و مانند آن فايق آيد.
ب‌ـ در سطح گروهي، انسان‌هاي بالقوه فاقد ريشه را در جامعه و انجمن‌هايي كه به زندگي شخصي جهت و معني مي‌بخشد، وارد مي‌سازد.
ج‌ـ در سطح اجتماعي، حاكم شدن نظم اجتماعي را مشروعيت مي‌بخشد، احساس محروميت را جبران مي‌كند و قواعد اخلاقي مربوط به ارتباط دروني نهادهاي اجتماعي بزرگ را تأسيس مي‌كند.

ادامه مطلب...

تعاریف هشتگانه دین(4)

5ـ تعريف اديان با توجه به جنبه‌هاي مشترك آن‌ها [1]
پيشتر گفته شد كه يافتن جنبه مشترك ميان اديان كار دشواري است؛ زيرا متوقف بر شناسايي مصاديق دين است و شناسايي مصاديق متوقف بر تعريف دين است و تعريف دين به شناسايي جنبه‌هاي مشترك بستگي دارد و گفته شد كه راه حلّ تعريف را بايد در منطق جست.
در عين حال، برخي دين را با توجه به همين مشكلات تعريف كرده‌اند. به‌عنوان نمونه «جان هيك»،[2]  فيلسوف دين معاصر، دين را همين‌گونه تعريف مي‌كند. وي نخست، انديشه نجات، رهايي[3]  يا رستگاري [4] را امر مشترك ميان همه اديان معرفي مي‌كند، آن‌گاه دين را به‌عنوان نظامي كه راه نجات و رستگاري انسان را ارايه مي‌كند، تعريف مي‌كند.

ادامه مطلب...