مقام علمی انسان
مطالب ذیل از پایان نامه دکتری استاد با عنوان «انسان شناسی از دیدگاه سید حیدر آملی و فلوطین» اقتباس شده است:
انسان در ترتیب عالم هستی، در مرتبه نخست قرار دارد. انسان در عین حال که اولین تعین هستی است ، خود دارای مراتب متعددی است که در هر مرتبه ، به گونه ای سایر مراتب هستی را دارد. به عنوان مثال انسان در مرتبه «روح» خود، جامع همه مراتب هستی به صورت اجمالی است و در مرتبه قلب خود ، همان مراتب را به طور تفصیلی داراست و به همین خاطر او مظهر اسمی است که جامع همه اسماء است و از این طریق مظهر همه اسماء است.
عارف واصل، سید حیدر آملی ، چنین نتیجه می گیرد که از آن جا که انسان مظهر اسم جامع است و اسم جامع محیط بر تمامی اسماء است ، مظهر آن نیز بر همه اسماء فروتر از اسم جامع ، احاطه دارد؛ از این رو ، نه تنها نیاز به تعلیم کتبی و شفاهی ندارد ، بلکه چنین چیزی امکان پذیر نیست.
انسان در ترتیب عالم هستی، در مرتبه نخست قرار دارد. انسان در عین حال که اولین تعین هستی است ، خود دارای مراتب متعددی است که در هر مرتبه ، به گونه ای سایر مراتب هستی را دارد. به عنوان مثال انسان در مرتبه «روح» خود، جامع همه مراتب هستی به صورت اجمالی است و در مرتبه قلب خود ، همان مراتب را به طور تفصیلی داراست و به همین خاطر او مظهر اسمی است که جامع همه اسماء است و از این طریق مظهر همه اسماء است.
عارف واصل، سید حیدر آملی ، چنین نتیجه می گیرد که از آن جا که انسان مظهر اسم جامع است و اسم جامع محیط بر تمامی اسماء است ، مظهر آن نیز بر همه اسماء فروتر از اسم جامع ، احاطه دارد؛ از این رو ، نه تنها نیاز به تعلیم کتبی و شفاهی ندارد ، بلکه چنین چیزی امکان پذیر نیست.
غم و اندوه اولیاء الهی
غم و اندوه اولیاء الهی، به ویژه وجود مبارک پیامبر – صلوات الله و سلامه علیه و آله- از عدم دسترسی به کنه ذات الهی.
برای ذات الهی، هیچ گونه صفتی نمی توان بیان کرد، حتی کلمه«احد». زیرا هنگامی که کلمه «احد» به زبان آمد ، نشان دهنده این است که مورد شناسایی و معرفت قرار گرفته است، حال آن که هیچ کس، هیچ گونه شناختی نسبت به آن ندارد.
در این نکته لطیف باید تأمل کرد که چرا انبیاء و اولیاء الهی، در مناجاتها و نیایشهای خود به درگاه ربوبی، آن همه اظهار عجز و تضرع و انابه می کردند؟ به تعبیر قرآنی، خداوند به پیامبر خود می فرماید:« بگو من خودم نیز نمی دانم که با من چه می کنند.» پیامبر و حبیب خدا که تمام اسماء و صفات الهی، آگاه و عالم است و خود مظهر تام و تمام آنهاست، می فرماید: «نمی دانم» و چون نمی داند از پیامدهای آن نیز، آگاهی ندارد. بنابراین نه فقط انبیاء و اولیاء، که در برخی از روایات، آمده است که ملایک مقرب الهی، آنچنان در اشک و آه و اندوه به سر می برند، که اگر از غم و غصه ایشان، بر اهل زمین قسمت کنند؛ همگان خواهند مرد.
برای ذات الهی، هیچ گونه صفتی نمی توان بیان کرد، حتی کلمه«احد». زیرا هنگامی که کلمه «احد» به زبان آمد ، نشان دهنده این است که مورد شناسایی و معرفت قرار گرفته است، حال آن که هیچ کس، هیچ گونه شناختی نسبت به آن ندارد.
در این نکته لطیف باید تأمل کرد که چرا انبیاء و اولیاء الهی، در مناجاتها و نیایشهای خود به درگاه ربوبی، آن همه اظهار عجز و تضرع و انابه می کردند؟ به تعبیر قرآنی، خداوند به پیامبر خود می فرماید:« بگو من خودم نیز نمی دانم که با من چه می کنند.» پیامبر و حبیب خدا که تمام اسماء و صفات الهی، آگاه و عالم است و خود مظهر تام و تمام آنهاست، می فرماید: «نمی دانم» و چون نمی داند از پیامدهای آن نیز، آگاهی ندارد. بنابراین نه فقط انبیاء و اولیاء، که در برخی از روایات، آمده است که ملایک مقرب الهی، آنچنان در اشک و آه و اندوه به سر می برند، که اگر از غم و غصه ایشان، بر اهل زمین قسمت کنند؛ همگان خواهند مرد.