كيفيت تفكر
پرسش (106):
با عرض ادب و احترام و سپاس فراوان خدمت استاد ارجمند.
استاد لطفاً بفرماييد چگونه ميتوان از فرصت خلوت و تنهايي استفاده کرد و تفکر کرد؟ چگونه ميتوان با تفکر به خداوند متعال از تنهايي و خلوت لذت برد؟ فکر ميکنم حتماً تفکر خيلي مهم است و اثرات بسياري دارد که گفتهاند يک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بالاتر است. اين تفکر چطور بايد صورت گيرد؟ به چه چيزهايي بايد فکر کرد؟ چطور بايد تفکر کرد؟ راه عملي لطفاً نشان دهيد. با آرزوي سلامتي و پيروزي براي شما.
با عرض ادب و احترام و سپاس فراوان خدمت استاد ارجمند.
استاد لطفاً بفرماييد چگونه ميتوان از فرصت خلوت و تنهايي استفاده کرد و تفکر کرد؟ چگونه ميتوان با تفکر به خداوند متعال از تنهايي و خلوت لذت برد؟ فکر ميکنم حتماً تفکر خيلي مهم است و اثرات بسياري دارد که گفتهاند يک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بالاتر است. اين تفکر چطور بايد صورت گيرد؟ به چه چيزهايي بايد فکر کرد؟ چطور بايد تفکر کرد؟ راه عملي لطفاً نشان دهيد. با آرزوي سلامتي و پيروزي براي شما.
سنتهاي الهي و خداي دستبسته!
پرسش (105):
سلام بر شما استاد ارجمند و تشکر از زحماتتان.
اگر قائل باشيم خدا سنتهاي لايتغير گذاشته و مجراي لطف و قهر خويش گسترده و به عبارتي جمال و جلال خويش عيان ساخته و راه و چاه نشان داده، حال انسانها در هر راهي بروند، «اما شاکراً و اما کفوراً» يا به جمال ميرسند يا به جلال و براي خدا تفاوتي ندارد و به عبارتي او را آفرينندهاي بدانيم که کليات را گذاشته و جزئيات را به مردم و انسان سپرده و به علاوه، سنت او جاري است که هر انساني در مجراي خاصي دقيقاً خواهد رفت و راه خاص و از پيش تعيين شدهاي را دقيقاً خواهد پيمود، آيا دستان خدا را بسته ندانستهايم؟ و آيا او يک خداي تماشاگر و غيرفعال نخواهد بود؟ البته با اين ديد که او ميرود و غير او نيست، باز هم آنور قضيه تعطيل شده به نظر ميرسد. با تشکر و سپاس فراوان از لطف شما
سلام بر شما استاد ارجمند و تشکر از زحماتتان.
اگر قائل باشيم خدا سنتهاي لايتغير گذاشته و مجراي لطف و قهر خويش گسترده و به عبارتي جمال و جلال خويش عيان ساخته و راه و چاه نشان داده، حال انسانها در هر راهي بروند، «اما شاکراً و اما کفوراً» يا به جمال ميرسند يا به جلال و براي خدا تفاوتي ندارد و به عبارتي او را آفرينندهاي بدانيم که کليات را گذاشته و جزئيات را به مردم و انسان سپرده و به علاوه، سنت او جاري است که هر انساني در مجراي خاصي دقيقاً خواهد رفت و راه خاص و از پيش تعيين شدهاي را دقيقاً خواهد پيمود، آيا دستان خدا را بسته ندانستهايم؟ و آيا او يک خداي تماشاگر و غيرفعال نخواهد بود؟ البته با اين ديد که او ميرود و غير او نيست، باز هم آنور قضيه تعطيل شده به نظر ميرسد. با تشکر و سپاس فراوان از لطف شما